printlogo


کد خبر: 140453تاریخ: 1394/3/31 00:00
تحریف درکدام جامعه طرفدار دارد؟

امیر استکی: تحریف را تغییر کلام از موضع اصلی خود به گونه‌ای که منظوری خلاف منظور اصلی کلام از آن برداشت شود می‌دانند. هر حرف، متن و هر شخصیت فکری را می‌شود تحریف کرد. فقط کافی است تغییری در آن داده شود که مقصود متن را عوض کند، به همین سادگی!
 اما از آنجا که آگاهی از موضوع تحریف‌شونده در انحصار تحریف‌کننده نیست، هر نوع تغییر و تحریفی نیز موفق نخواهد بود و در اصل این نکته بسیار حائز اهمیت است که تحریف در ارتباط با مخاطب نیمه‌آگاه و نیمه‌متخصص - و در یک کلام مخاطب فقط در جریان کلیات - موفق خواهد بود. به این معنا که وقتی مخاطبی هیچ شناختی از موضوعی نداشته باشد، تحریف حرف و سخن تاثیرگذاری در آن موضوع راه به جایی نمی‌برد و همچنین وقتی که مخاطب متخصص در آن موضوع است نیز تحریف راه به جایی نخواهد برد. تحریف هنگامی کاربرد خواهد داشت که زمینه‌هایی از شناخت موضوع در مخاطب وجود داشته باشد. هنگامی که فرد یا گروهی به اهمیت موضوعی واقفند و نسبت به مسائل پیرامون آن حساسیت نشان می‌دهند و از طرف دیگر شناختی عمیق و دقیق از آن موضوع ندارند، آن زمان است که تحریف بهترین بستر را پیدا می‌کند. در این نوشتار هدف ما آموزش تحریف کردن نیست و از دسته‌بندی فوق‌الذکر هدفی برای واکاوی موفقیت پدیده تحریف در جامعه خویش داریم. اما آیا فرض ما درست است که تحریف پدیده موفقی در جامعه ماست؟ حداقل این است که تحریف پدیده شایعی است و اینکه از رونق نمی‌افتد و همواره آن را همراه زندگی روزمره خود می‌بینیم، هموار‌کننده پذیرش فرض ماست. در فرهنگ جامعه ما دروغ قبح بسیاری دارد و در دین ما نیز در دسته گناهان کبیره است ولی ما هر روز با سیلی از دروغ‌های مختلف مواجهیم که همه آنها را به سادگی نمی‌توان ناشی از یک رذیلت عریان اخلاقی دانست، چرا که بسیاری از این دروغ‌ها در پشت مصلحت‌های افراد و دارای توجیهاتند و شخص به هیچ‌وجه کار خود را به مثابه یک رذیلت اخلاقی نمی‌داند و این محکوم نبودن فرد از دید وجدان خویش به ساختارهای قوی و زنده توجیه‌کننده بازمی‌گردد. مثال ساده آن چیزی است که دروغ مصلحتی می‌نامندش. این پذیرش غیررسمی راه را برای ایجاد و دریافت دروغ و شکل دیگر آن، تحریف، باز می‌کند. تا اینجای کلام مشخص شد که تحریف در قالب یک پذیرش تلویحی امکان آن و در بستر عدم شفافیت و آگاهی ایجاد و پذیرفته می‌شود. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که مسائل از جهات مختلف برای مردم دارای  اهمیت است و از طرف دیگر شناخت و اطلاعات مردم در این زمینه‌ها کافی نیست. به عبارت دیگر مردم نسبت به بسیاری مسائل از جهت ارتباط آنها به منافعشان حساس و از طرف دیگر غیرمتخصص هستند و این راه را برای رشد و پذیرش شایعات و تحریفات باز می‌کند. شاید این مساله مطرح شود که از نظر عقلایی در چنین شرایطی انسان باید به دنبال کسب اطلاعات و سپس قضاوت و عمل بر مبنای آن باشد، مساله‌ای که به دنبال خود این پرسش را مطرح می‌کند که در اینصورت چرا هنوز شایعه و مسائل تحریف‌شده نقش بسزایی در تصمیم‌گیری‌ها ایفا می‌کند؟ آیا ما با یک جامعه غیرعاقل مواجهیم؟ یا به گونه‌ای جامعه‌ای به دور از توان کسب اطلاعات؟ اینجاست که باید به شناخت بیشتری نسبت به جامعه همت گمارد. جامعه‌ای که نمی‌شود به مثابه شبه‌روشنفکران، سریع آن را جامعه‌ای غیرعقلایی تشخیص داد و نسخه‌اش را پیچید. در تحلیل این پدیده بهترین راه استفاده از تعبیر جامعه کوتاه‌مدت و شتابناک است.
در این میان تلاش اهل تحریف نیز گاه اثرگذار است و گاه نیست اما نوبه‌نو شدن نسل‌ها برای اهل تحریف فرصت مناسبی برای تغییر شخص یا اظهار نظر فردی از گذشته است برای رسیدن به مقصود. حال اگر با پدیده صریح و پویایی مواجه باشیم که کمترین احتمال تحریف آن را هم ندهیم درباره تلاش‌های اهل تحریف چه می‌شود گفت؟ آیا این تلاش‌ها نتیجه خواهد داد؟ بسیاری از کسانی که در یک مورد خاص از تحریف اظهار نظر کرده‌اند، معتقدند تاملات درونی فرد تحریف‌کننده، انگیزه‌های شخصی و خواست‌های اعلامی تحریف‌کننده بیشتر از تاثیرگذاری محیط پیرامونی و در واقع جامعه‌ای که در آن گفتمان‌ها غالب می‌شوند، موثر است. موضوعی که به نظر می‌رسد بیشتر از نگاه روانشناسی سیاسی باید آن را مورد مداقه قرار داد.


Page Generated in 0/0057 sec