printlogo


کد خبر: 140459تاریخ: 1394/3/31 00:00
تأملی در اسطوره‌های عینی راه حق در سالروز شهادت مصطفی چمران
هر دم تجلی می‌‌رسد برمی‌شکافد کوه را
تقدیم به 175 مرد اسطور‌ه‌ای

مرتضی اسماعیل‌دوست: قاب‌های آرزو در پی مردانی است که روح را به سمتی والا بکشانند و دل را به رویای بیداری هدایت کنند و نسل‌هایی تشنه در تلاطم دوران‌ها همیشه به دنبال رسیدن به الگویی عینی بر دیوار نگاه‌شان هستند و اینجاست که حضور رسانه‌ها و نقش تصویرنمایی، جایگاه خود را نشان می‌دهد. سالروز عروج اسطوره پایداری، شهید مصطفی چمران فرصتی است تا نگاهی به نشانه‌های اسطوره در عالم تصویر داشته باشیم و سودای رسیدن را برای دل‌هایی مشتاق بازگشایی کنیم، همانجایی که گاه با فرصت‌طلبی رسانه‌هایی دروغ‌پرداز راه به بیراهه می‌یابد و نشانه‌هایی اشتباه از قهرمانانی توخالی را به سمت تماشا می‌خواند.
اما اسطوره‌ها نه‌تنها از چرخه افسانه بلکه از عالم عشق به جان می‌نشینند و به لحاظ عمق حقیقت و استواری نگاه می‌توانند چنان آسمانی شوند که آدمی را به پیوند ارواحی قدسی درآورند. در واقع اسطوره وجود انسان را به کنکاش می‌گیرد و جایگاه او را در جهان تثبیت می‌کند، پس شناخت اسطوره‌های انسانی، رسیدن به خود و چرایی حضورشان، واکاوی شکل گام‌های آدمی در سیر رسیدن به بندگی است. تمایل به اسطوره ریشه در پیدایی‌ترین وجوه آدمی دارد و جامعه‌شناسان یکی از مهم‌ترین مشخصه‌های اقوام ابتدایی را اسطوره‌پردازی و اسطوره‌سازی آنان می‌دانند، طبق این نگاه، اسطوره بازتولید باورهای مردم خواهد بود و در هاله‌ای از تقدس پرستیده می‌شود. اگر براساس رهیافتی دینی به این مقوله بنگریم، به جایگاه ویژه اصحاب کلام حق و مردان راستین توحید می‌رسیم و از این رو است که در شریعت اسلام، نام مولای متقیان حضرت علی(ع) تا بلندای اسطوره جوانمردی و ایثار به دل راه می‌یابد. اسطوره‌ها گاه چنان بلندایی دارند که می‌توانند مرزها را درنوردیده و در قلب انسان‌هایی همراستا با نوای عشق در هر گوشه از جهان به ترنم درآیند، از این رو اسطوره‌شناسی به شاخه‌ای از ادبیات تطبیقی هم راه می‌یابد.
از طرفی اسطوره را از منظر ساختارگرایان نمی‌توان به نگاهی جزئی یافت، بلکه در زنجیره‌ای از حوادث نمایان می‌شود که این کل شکل‌یافته در چرخه زیست، معنای بنیادین اسطوره را نمایان می‌کند. فارغ از این منظر، نشانه‌شناسانی چون رولان بارت معتقدند اسطوره صرفا به چند هزار سال پیش محدود نبوده و در فرآیندی تاریخی در اشکال امروزی بازتولید شده و در جامعه حضور خواهد داشت. همچنین اسطوره از منظر روانشناسی اجتماعی، گونه‌ای از رفتار انسانی و بازنمایی فرد در اجتماع است که به اشتیاق انسان درمی‌آید.
برای رسیدن به نگره‌های مختلفی که نشانه‌های اسطوره را در قاب توجه می‌نشاند، می‌توان بسیار نوشت و نمونه‌هایی از اسطوره‌های تاریخی و نیز شبه‌اسطوره‌هایی را که تنها در کرسی توجه رسانه‌ای و در سطحی‌ترین قالب به طرح درآمده‌اند به میان آورد، اما آنچه در این مطلب اجمالی قابل توجه بوده و از منظر جامعه‌شناسی سیاسی نیز قابل پذیرش است، نقش اسطوره به‌عنوان راهبر و الگوی حرکتی یک جامعه است، در واقع اسطوره، شیوه‌ای معین از بودن در جهان است و با توجه به نقش موثری که در الگوسازی نسل‌ها دارد، می‌توان فرآیند مطلوبی را در راستای شناخت و بهره‌مندی از وجوه اخلاقی و کردار معرفتی این قهرمانان واقعی در صحنه زندگی هر سرزمین شاهد بود و از این رو نقش بسزای رسانه‌ها در جهت القای قهرمان‌پروری بسیار موثر بوده که حتی در سرزمین‌های خالی از اسطوره مانند غرب اقدام به بازتولید نمادینی از این جلوه‌گاه شده است تا از عالم خیال و تحت پوشش جلوه‌هایی ویژه، انواع قهرمان‌های پوشالی به مانند ترمیناتورها، سوپرمن‌ها و اسپایدرمن‌ها از کارخانه هالیوودسازی به عرصه درآیند! اما در پارادایم اسلام، نیازی به اسطوره‌سازی نیست و این اسوه‌های زیستن تنها باید به پرداخت نزد مخاطب درآیند چرا که وقتی جلوه‌هایی حقیقی‌ چون علی(ع) و مؤمنین صالحی چون اولیای و بزرگان الهی و سرداران شهید عرصه ایثار حضور دارند، چه نیازی به اسطوره‌سازی‌های خیالی باقی می‌ماند! از ابراهیم همت، شهید جزیره مجنون بندگی تا حسن باقری، سقای بسیجیان می‌توان دخترها نوشت و سرود و تصویر ساخت و با شهیدانی چون صیاد شیرازی به پرواز در آسمان معرفت رسید و همراه با دل دریایی شهید احمد کاظمی شد. همچنین شهید مصطفی چمران به نشانه اعتبار علمی و خلوص معرفتی یکی از گرانقدرترین مردانی است که می‌تواند سرچشمه رسیدن به دانایی برای نسلی پویا باشد و الگویی مناسب در راستای خدامحوری و ولایتمداری قلمداد شود. همان مرد اسطوره‌ای که حضور در جبهه‌های جهاد چنان برایش گرانقدر بود که او را از آزمایشگاه عظیم ناسا به دل خمپاره‌های لبنان و کمک به مردمانی مظلوم کشاند و در بسترهای سخت تاریخ در جهت حفظ خاک ایران به سمت نواحی تنش‌زا برد. مردی که در دل‌نوشته‌هایی عارفانه و با دلی مملو از عشق الهی از آه صبحگاهی به آرامش غروب می‌رسد و نجوای عشق را تا خنکای شهادت دوره می‌کند. «خدایا تو مرا عشق کردی که در قلب عشاق بسوزم. تو مرا اشک کردی که در چشم یتیمان بجوشم. تو مرا آه کردی که از سینه بینوایان و دردمندان به آسمان صعود کنم. تو مرا فریاد کردی که کلمه حق را هر چه رساتر برابر جباران اعلام نمایم. تو مرا در دریای مصیبت و بلا غرق کردی و در کویر فقر و حرمان تنهایی سوزاندی. خدایا تو پوچی لذات زودگذر را عیان نمودی، تو ناپایداری روزگار را نشان دادی. لذت مبارزه را چشاندی. ارزش شهادت را آموختی.» و این نیایش‌ها دل در گرو جهانی مانی دارد و اینچنین اسطوره‌ای شایسته الگوپذیری می‌شود.
اما آنچه در این راستا می‌تواند در تابش نگاه این اسطوره معرفتی به نسل‌های آینده راهگشا باشد، ساخت آثاری است که به تبلور جنبه‌های مختلف علمی، رفتاری و معرفتی آن شهید بزرگوار بپردازد که فیلم «چ» ساخته کارگردان ارزشی سینمای ایران، ابراهیم حاتمی‌کیا از آن جمله است. اگر چه زمزمه‌هایی از ساخت سریال شهید چمران به کارگردانی جلیل سامان در تلویزیون به گوش می‌رسد، اما باز هم نیاز به پرداخت بیشتری از این قهرمانان پایداری و مردان نسیم شهادت در قالب صوت و تصویر خواهد بود.


Page Generated in 0/0045 sec