گروه فرهنگ و هنر: فیلم «چ» منظری روشن از مناظر هزارگانه مردی را میگشاید که دلش مأوای عشق بود و روحش بیقرار رسیدن. ابراهیم حاتمیکیا که خود دیدهبان دلدادگی بوده و در ثبت حماسهها، «از کرخه تا راین» را به نشانی دوست پیموده است، در آخرین اثر خود با تمرکز به 2 روز از حضور قهرمانانه شهید چمران در ماجرای پاوه سعی کرد از همان ابتدا با تعیین زمان و مکانی مشخص، مخاطب را به یک پیشآگاهی برساند که این نگاه عرضه شده در فیلم، تنها بُعدی از ابعاد برجسته آن فرمانده دشتهای ایستادگی است و توجه فیلمساز در این اثر، بیش از آنکه برگرفته از نگرهای چریکگونه به این شخصیت تاریخی باشد، دغدغهای برای تاباندن چهره انسانی شهید چمران در چگونه زیستن و جرعه نابش، شهادت است. چمرانی که با رها کردن همه امیال دنیوی به میعادگاه جنگهای تن به تنی پا مینهد که آزمایش الهی بنده بودن است، بدون در بند بودن و در این مسیر ناهموار که با صدای دهشتناک فشنگهای رها در موجهای فتنه و آشوب در هم آمیخته، کارگردان کهنهکار سینمای دفاعمقدس هم با امتحانی سخت از عیانسازی دغدغهاش در باب سینمای متعالی روبهرو است. حاتمیکیا این بار هم در اثری که میتوانست بهراحتی رنگ شعارگونه بیابد و با لعاب قهرمانپروری تزئین شود، بدون باج دادن به ناپختگیِ احساس، نمایشگر جنبهای درونی از روح مرد بزرگی است که به جای دلسپاری به سودای چریک بودن، گوش به صدای اذانی مینهد که منادی وحدت و مهربانی است و پرداخت فیلمساز از بانگهای مذهبی و دعوت به یکی شدن قلبها، این بار بر خلاف بسیاری از آثار نه در جهت بافتی تصنعی از لباس دین به قامت سینما بلکه اجرایی هنرمندانه به پیکر گریخته از اصالت وجود است و اینها سرچشمه از ذات آفرینندهای است که نگاهش به مقوله جنگ از دریچه واکاوی آتش خفته در درون انسانهاست. حاتمیکیا پس از کسب تجربیاتی ارزنده در آثار دفاعمقدس، این بار به سینمایی پا مینهد که هم تبحر و هم حرفهای نگفتهای بر آن متصور است تا با اثری روبهرو شویم که با چهرهپردازی از انسانی والا، نکتههایی ناب از رازهای مگوی اسطورهای همچون چمران را عیان میکند. در فیلم «چ»، اجرای اثر در کارگردانی برخی صحنهها همچون سقوط بالگرد، فراتر از سینمای ایران بوده و آتش 2 روزِ نهفته در پاوه را به خوبی منعکس میکند. همچنین جلوههای ویژه و فیلمبرداری درخشان در نماهای هلیشات به گستره آسمان، حسی از خشم زهرآلود جنگ به پیکره مظلوم مردمان منطقه را به تصویر میکشد و صدا عنصری درخشان در صورت بخشیدن به هیولای ترس بر قامت مخاطب است. حاتمیکیا در فیلم «چ»، نه آلوده شعارهای خارج از قاب میشود و نه قهرمانی توخالی و بیهویت میسازد و نه برای جذب گیشهها، سعی در گنجاندن سکانسهایی ناراستا دارد و بدون پوششی چریکگونه از چمران، زمینیوار او را به قلب مردمان خود میرساند تا تصویری آشنا برای بیننده بیافریند. از طرفی فیلم «چ» سوالاتی متعدد از شخصیت چمران را که هر کدام میتواند موضوع اثری مستقل شود، به میز توجه میکشاند. پرسشهایی که عدم پاسخش، ما را به رازآلودی چهرهای ناشناس از بزرگمردی میکشاند. انسانی که میتواند جنبههای متفاوتی از انتخاب دشوار رسیدنش را به تفکر نشست. در این فیلم دوربینی همراستا با فضای تنشزای منطقه، حس مضاعفی از التهاب نزد مخاطب میسازد و میزانسنی تعلیقزا و جلوههای ویژه حرفهای، اثری در مقیاسی ارزنده برای سینمای ایران را رقم میزند تا «چ» تبدیل به یکی از ارزندهترین آثار دفاع مقدسی و فیلمی ماندگار در تاریخ سینمای ایران شود.