امیرعلی ابوالفتح*: کشتار 9 عبادتکننده سیاهپوست در ایالت کارولینای جنوبی به دست جوان 21 ساله سفیدپوست زنگ خطر جنگ نژادی را در آمریکا به صدا درآورده است. البته این نخستینبار نیست که سیاهان در سالهای اخیر توسط سفیدپوستان کشته میشوند. در چند سال گذشته، موارد متعددی از قتل آمریکاییهای آفریقاییتبار توسط پلیسهای سفیدپوست گزارش شده است. با این حال آنچه کشتار کلیسای شهر چارلستون را با حوادثی همچون قتل مایکل براون در شهر فرگوسن متفاوت کرده است، قصد و نیت فرد ضارب یعنی دیلان روف است که هدف خود را آغاز جنگ نژادی در آمریکا خوانده است؛ جنگی که اگر در آینده نزدیک محتمل نباشد اما میتواند در جامعه تنش و ناامنی ایجاد کند. از آنجا که چشمانداز روشنی از بازگشت آمریکا به دوران رونق اقتصادی و ترمیم رفاه اجتماعی در آینده نزدیک وجود ندارد، میتوان انتظار داشت که تعارضات نژادی در این کشور بشدت مسلح، افزایش یابد و تا مرحله جنگ نژادی نیز پیش برود، زیرا بیماری نژادپرستی در آمریکا هیچگاه درمان نشد و فقط برای دههها، به حال سکون درآمد.
سنت دیرپای نژادپرستی
ریشههای نژادپرستی در ایالات متحده آمریکا به سالیان طولانی پیش از تاسیس این کشور در اواخر قرن هیجدهم بازمیگردد. اروپاییهایی که برای کسب ثروت یا فرار از سختیهای قاره اروپا راهی سرزمین تازه کشف شده در فراسوی اقیانوس اطلس شدند، خود را نژاد برتر و قوم برگزیده خداوند میدانستند که مجاز هستند هر آنچه صلاح میدانند، علیه بومیهای «وحشی» انجام دهند. برتریجویی سفیدپوستان اروپایی یکی از هولناکترین و سیستماتیکترین نسلکشیهای تاریخ بشر را علیه سرخپوستان رقم زد. در این کشتارها، میلیونها انسان کشته شدند، چون رنگ پوستشان با مهاجران متفاوت بود و قصد نداشتند به شیوه آنان زندگی کنند. البته طمعورزی مهاجران اروپایی برای تسلط بر مال و جان بومیان، موتور محرکه نسلکشی سرخپوستان بود. با ورود اسرای سیاهپوست آفریقایی به نیمکره غربی، بویژه سرزمینی که بعدها ایالات متحده آمریکا خوانده شد، سنت نژادپرستی در این سرزمین به اوج رسید. این سیاهان که از خانههای خود در آفریقا ربوده میشدند، تحت عنوان برده، به آمریکا برده شدند تا مسیر ترقی سریع این سرزمین را فراهم کنند. برای سالیان طولانی، سفیدپوستان آمریکایی به یک سیاه برده به چشم ابزار تولید ثروت مینگریست که میشد آن را کشت، فروخت یا حتی شکنجه کرد. محصول نظام بردهداری که با ابزار قانون، کلیسا و اسلحه در آمریکا مستقر شد، جامعه این کشور را به بیماری نژادپرستی آلوده کرد که حتی بروز خونینترین جنگ تاریخ آمریکا یعنی جنگ داخلی و مجاهدتهای دوران مبارزات جنبش حقوق مدنی نیز نتوانسته است این بیماری را ریشهکن کند.
نژادپرستی در بطن جامعه
هنگامی که جنگ داخلی در آمریکا درگرفت و آبراهام لینکلن، رئیسجمهور وقت این کشور، بردهداری را ملغی اعلام کرد، انتظار میرفت معضل نژادی در این کشور برطرف شود. با این حال بخشی از تاریخ ایالتهای جنوبی آمریکا در دهههای پایانی قرن نوزدهم و شروع قرن بیستم با قانونشکنیهای «کوکلاس کلانها» و انواع و اقسام آزارها و تبعیضات علیه بردگان سابق همراه بود. حتی در ایالتهای شمالی که برای تامین منافع اقتصادی از لغو بردهداری حمایت میکردند، دو دنیای متفاوت شکل گرفت؛ یک دنیای مرفه سفید و یک دنیای فقرزده سیاه. تا دهه 1960 اکثر مردم این کشور پذیرفته بودند که سیاهان نباید در کنار سفیدپوستان در اتوبوسها بنشیند، به کلاسهای درس مختلط بروند، از آب خوری مخصوص سفیدان بنوشند، وارد رستوران سفیدپوستان شوند و حتی در زمان شنای سفیدپوستان در دریا در کنار آنان شنا کنند. بسیاری از این رفتارها مبتنی بر قانون نبود اما عرف جامعه از این روشهای تبعیضآمیز قویا دفاع میکرد. این در حالی بود که سیاهان به اندازه سفیدپوستان در جنگهای مختلف آمریکا خون داده بوده و در پیشرفت این کشور سهیم بودند. با این حال، نژادپرستی بخشی از هویت آمریکایی به شمار میآمد که خدشه در آن میتوانست حتی به قیمت جان افراد سرشناسی همچون مارتین لوترکینگ، برنده جایزه صلح نوبل تمام شود. البته از زمان جنبش حقوق مدنی در آمریکا، زندگی سیاهان متحول شده است. آنان نه فقط میتوانند در کلاسهای درس در کنار دانشآموزان سفیدپوست بنشینند، بلکه هماکنون یک رئیسجمهور سیاهپوست در کاخ سفید زندگی میکند. در این مدت، سیاهان به سمتهایی همچون وزارت امور خارجه، وزارت دادگستری و ریاست ستاد مشترک ارتش دست یافتهاند. با این حال هنوز سنت نژادپرستی در این کشور قوی است. آمارهای رسمی نشان میدهد میزان بیکاری در میان سیاهان تقریبا 2 برابر سفیدپوستان است و در بسیاری از مشاغل، میزان پرداخت حقوق به کارگران سیاه کمتر از حقوق پرداختی به کارگران سفیدپوست برای کاری مشابه است. همچنین میزان بهرهمندی سیاهان از امکاناتی همچون منزل مسکونی، خودرو و اوراق بهادار، از متوسط ملی کمتر است. در مقابل، دوسوم زندانیان آمریکایی را سیاهان تشکیل میدهند که سهم جمعیتی آنان فقط
14 درصد است. اکثر شهروندان آفریقاییتبار آمریکا در محلات پرجمعیت و فقیر زندگی میکنند که محل مناسبی برای جرم و جنایت به شمار میآید. سالیان متوالی ممنوعیت تحصیل برای سیاهان برده موجب شده است زمینه کسب دانش و ایجاد کارآفرینی برای این قشر از جامعه آمریکا کمتر از سفیدپوستان باشد. با این حال، هنوز بسیاری در آمریکا، فقر، کمسوادی و خلافکاری سیاهان را ناشی از عوامل نژادی قلمداد میکنند و آنان را افرادی فاقد مسؤولیت، تنبل، کمهوش و عاشق هنجارشکنی و قانونستیز برمیشمارند.
تنازع بقا بر سر منابع
تحولات اجتماعی نشان میدهد با شدت گرفتن کمبود منابع در جامعه، تعارضات نژادی شدت میباید. در حال حاضر نیز اقتصاد آمریکا زیر بار سنگین هزینههای عمومی قادر نیست همچون دوران طلایی اواخر قرن گذشته، به تمام شهروندان این کشور فارغ از رنگ و نژاد، خدمات ارائه کند. برخی سفیدپوستان، رنگینپوستان، بویژه مهاجرتبارها و مهاجران غیرقانونی را مسبب افزایش هزینههای دولتی میدانند و معتقدند این افراد سر بار جامعه هستند. در حالی که رنگینپوستان معتقدند برای جبران قرنها ظلم و بیعدالتی به اجدادشان، دولت باید سهم بیشتری برای این گروه جمعیتی در برنامههای رفاهی در نظر بگیرد. با این حال، دولت آمریکا در سالهای اخیر مجبور شده هم از رفاه سفیدپوستان بکاهد و هم در برنامههایی همچون توزیع کوپنهای غذایی، اعطای وامهای کمبهره دانشجویی و بیمههای بیکاری تجدیدنظر کند؛ برنامههایی که با حداقل معیشت سیاهان در ارتباط است. نتیجه بحران اقتصادی و کاهش رفاه عمومی در آمریکا نیز زنده شدن تعارضات نژادی در این کشور بوده است. به همین دلیل پس از سالها آرامش، اعتراض به قتل نوجوانان سیاهپوست توسط پلیسهای سفیدپوست به سرعت به آشوبهای خیابانی و غارت مغازهها بدل میشود و در مقابل نیز برخی سفیدپوستان برای رهایی از شر این به اصطلاح سربارهای جامعه، راه استفاده از اسلحه را پیش میگیرند.
* کارشناس مسائل امریکا
توهین نژادی همسر وزیر اسرائیلی به اوباما
«آیا میدانید قهوه اوبامایی چیست؟ سیاه و کماثر!»این همان پیام نژادپرستانهای است که جودی شالوم نیرموزس، همسر وزیر امور داخلی رژیم اسرائیل با تمسخر رنگ پوست رئیسجمهور آمریکا روز یکشنبه (31 خرداد) در حساب توئیتر خود منتشر و در این شبکه اجتماعی بلوایی به پا کرده است. با اینکه او ظاهرا بلافاصله مجبور شد این پیام را حذف و بابت انتشار آن عذرخواهی کند اما هنوز هم معلوم نیست عذرخواهی کار خود او باشد چون سابقه دارد سازمان جاسوسی اسرائیل در چنین مواقعی حساب کاربری شخصیتها را از آنها به زور میگیرد. جالب اینجاست که شوهر جودی شالوم که وزیر امور داخلی رژیم اسرائیل است، مسؤولیت نظارت بر گفتوگوی راهبردی بین این رژیم و آمریکا را به عهده دارد. یکی از معترضان به این پیام در توئیتر نوشت: «ابتذال انسانی تا به کجا... حذف و عذرخواهی تصنعی. مشخص است که این شوخی نژادپرستانه را خندهدار دانستهای که آن را به اشتراک گذاشتهای. آشغال».