سیدمهرداد سیدبرزگر: مذاکرات هستهای در مراحل پایانی خود پیگیری میشود ولی هنوز خبری از توافق بر سر مسائل اصلی مورد اختلاف شنیده نمیشود. 2 طرف به دنبال دستیابی به توافق خوب هستند، جمهوری اسلامی ایران هدف از مذاکرات را دستیابی به یک توافق خوب و نه هر توافقی میداند و در طرف دیگر نیز 1+5 بویژه آمریکا هدف از مذاکرات را به دست آوردن یک توافق خوب میدانند. به نظر تنها نقطه مشترکی که 2 طرف بر سر آن اختلاف ندارند و ماحصل 2 سال مذاکرات دولت یازدهم است، همین دستیابی به توافق خوب است اما منظور از توافق خوب چیست؟ توافق خوب از منظر آمریکا و غرب به چه معناست؟ چرا تنها توافق خوب ملاک است و دستیابی به یک توافق ساده، معمولی و اعتدالی مورد بحث نیست؟ آیا توافق خوب برای یک طرف، توافق خوب برای طرف دیگر هم محسوب میشود؟ پاسخگویی به این پرسشها میتواند میزان پیچیدگی و دشواری مذاکرات را به خوبی نشان دهد و تحلیل بهتری از عملکرد تیم ایرانی، 1+5 و آمریکا را به ما نشان دهد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها سیاستها و اصول اصلی مذاکرات را برای تیم مذاکرهکننده مشخص و تبیین کردهاند؛ یکی از این اصول تلاش برای دستیابی به توافق خوب است و نه هر توافقی، اینکه ما باید برای رسیدن به توافق خوب مذاکره کنیم و برنامهها و سیاستهای خود را برای رسیدن به توافق خوب تنظیم کنیم، نه اینکه تنها به فکر یک توافق نیمبند با طرف غربی باشیم که جامعیت و شمول نداشته و جوانب آن نیز بررسی نشده باشد. لذا توافقی ملاک است که منافع و حقوق ملی و هستهای را با عزت و شرافت تأمین کند و این توافق، خوب محسوب میشود.
توافق خوب از این جهت اهمیت دارد که جای هرگونه ابهام، سوال و تفسیر به رأیی را از بین میبرد و علاوه بر تثبیت حقوق هستهای، امکان تفسیر و تبیینهای مختلف را نیز سلب میکند. بر این اساس رسیدن به توافق اصل نیست بلکه رسیدن به توافق خوب جوهره اصلی مذاکرات را باید شکل دهد. در این باره ایالات متحده آمریکا نیز بهعنوان کدخدا(!) معتقد است هدف از مذاکرات برای 1+5 تنها دستیابی به توافق خوب است و اصلاً توافق بد را نمیپذیریم. طرح این مطلب نشان میدهد غرب توافقی را خوب میداند که حداقلِ امتیاز را برای ایران به همراه داشته باشد و در آن به هیچوجه حاضر نیست امتیاز و تعهد اساسی و تأثیرگذاری به ایران بدهد که به واسطه آن قدرت جمهوری اسلامی در جهان افزایش یابد. اتخاذ این موضع از سوی آمریکا امیدوارکننده است، چرا که صراحتاً بیان میکند هدف ما فقط یک توافق خوب است که تمام منافع ما را در نظر بگیرد و در غیر این صورت هیچ توافقی مورد تایید ما نیست. این پرهیز از توافق بد نشان میدهد آمریکا توافقی را که به نفع جمهوری اسلامی باشد نخواهد پذیرفت و توافقی را دنبال میکند که کاملاً دقیق، مشخص و کارآمد بوده و ضمانت اجرایی محکم و عملیاتی نیز داشته باشد. البته دقیق و مشخص بودن تنها درباره تعهدات و بندهای مربوط به ایران صدق خواهد کرد و درباره تعهدات و وظایف خود از همان روش سابق یعنی کلیگویی و مبهمگویی بهره میبرد تا امکان تفسیر به رأی را نیز به خود بدهد و از این طریق علاوه بر گرفتن امتیازات بیشتر از ایران، روند کارشکنی و زیادهخواهی خود را در زمان اجرای توافق حفظ و محدودیتهای بیشتری در اجرای توافق برای جمهوری اسلامی ایجاد کند. این همان استراتژیای است که غرب در توافقنامه ژنو (برنامه جامع اقدام مشترک ژنو) و بیانیه لوزان از آن بهره برده است و قبلاً نیز در بیانیه تهران (سعدآباد)، معاهده بروکسل و توافقنامه پاریس آن را به کار گرفته بود و از این طریق دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار داد.
طرح موضوع توافق خوب بهعنوان شاکله مذاکرات ریشه در نوع نگاه، اندیشه و جایگاه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان دارد که در طرف دیگر نیز ایدئولوژی، ساختار و جایگاه غرب و ایالات متحده آمریکا در عرصه بینالملل قرار میگیرد. اینکه این دو دسته از کشورها (جمهوری اسلامی ایران و غرب) چه جایگاه و رسالتی برای خود تعریف میکنند و به دنبال چه اهداف کلانی هستند، بحث توافق خوب یا بد را اصل میکند. این موضوع یک بحث ریشهای و کلان در سابقه این دستهبندی است که به طور اجتنابناپذیر در توافق هستهای آینده متبلور خواهد شد و در روند مذاکرات هستهای طی این 12 سال نیز کاملاً حاکم بوده است. اگرچه تیم مذاکرهکننده هستهای دولت تدبیر و امید چنین نگاه تقابلی و ریشهای را خیلی واقعگرا یا رئالیستی نمیپندارد و نگاه ایدهآلیستی به غرب و عرصه بینالملل دارد اما این نگرش در غرب و آمریکا حرف اول را میزند و طرف آمریکایی خود را در مقابل انقلاب اسلامی که توان ایجاد الگوی جایگزین را در عرصه جهانی دارد میبیند و بر همین اساس چیدمان خود را صورت میدهد و این یک حقیقت است که وقتی 2 نوع نگاه که در 2 سر طیف قرار دارند و یکدیگر را به صورت دگر خارجی تعریف میکنند، نمیتوانند نقطه مشترک اساسی با هم داشته باشند لذا تقابل محور اصلی در روابط بین آنها میشود. بر این اساس توافقی از سوی غرب و آمریکا خوب تلقی میشود که اهداف و شرایط ذیل را عملی کند در غیر این صورت دسترسی به توافق نهایی پیچیدهتر خواهد شد:
1- جلوگیری از دستیابی ایران به چرخه کامل فناوری هستهای: این مورد زمینه را فراهم میکند تا توان هستهای ایران حداقل به طور بالقوه حفظ شود و از جمهوری اسلامی بهعنوان یک قدرت هستهای یاد شود که از توان هستهای بومی و متکی به خود بهره میبرد، چرا که تکنولوژی علمی و فنی لازم را از ابتدای استخراج اورانیوم تا مراحل پیشرفته غنیسازی خود حفظ خواهد کرد لذا داشتن چرخه کامل فناوری هستهای یک قدرت بزرگ برای ایران محسوب میشود که نباید این چرخه کامل باشد.
2- جلوگیری از تبدیل شدن جمهوری اسلامی به یک قدرت هستهای در منطقه: تبدیل شدن ایران به یک قدرت هستهای به منزله پیشرفت فوقالعاده سریع در تمام حوزههاست که جایگاه ایران را در منطقه و جهان به طور شگرفی ترقی میدهد و زمینه شکوفایی بیشتر در زمینههای علمی، فنی، پزشکی، صنعتی، انرژی و امنیتی را فراهم میآورد و از همه مهمتر پازل هژمون شدن ایران در منطقه را تکمیل میکند.
3- دستیابی به اطلاعات فنی و علمی از مراکز هستهای ایران: با توجه به کارشکنیهای طرفهای خارجی در ساخت نیروگاههای اتمی در ایران و عدم همکاری در حوزههای مختلف هستهای، جمهوری اسلامی با تلاش و مجاهدت دانشمندانش توانست خود را به یک قدرت هستهای بومی تبدیل و همه علوم و فنون هستهای را مستقلاً کسب کند. با این شرایط علوم و فنون هستهای ایران و همچنین نیروگاههای کشور از یک حالت خاص برخوردارند که غرب اطلاعات فنی و علمی بسیار محدودی از آن دارد لذا دستیابی به اطلاعات توان علمی، مهندسی و فنی یکی از اهداف غربیهاست تا پیرو آن اقدامات و سیاستهای تخریبی خود را شکل دهند.
4- دستیابی به اطلاعات نظامی و موشکی جمهوری اسلامی: با توجه به اینکه یکی از نقاط ترس غرب توان نظامی و موشکی ایران است لذا تلاش فراوانی از سوی آمریکا صورت گرفته است تا حد ممکن این قدرت را محدود و از میزان توان موشکی و نظامی ایران نیز اطلاعات کافی کسب کند.
5- دستیابی به اطلاعات دقیق از توان علمی، فنی و نظامی- امنیتی جمهوری اسلامی: همانطور که در موارد بالا نیز بیان شد یکی از اهداف غرب و آمریکا دستیابی به اطلاعات و آگاهی از تواناییهای ایران است. در همین باره بعد از انقلاب اسلامی و سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران، جمهوری اسلامی با فشارها و تحریمهای فراوانی از سوی غرب و آمریکا روبهرو شد و تنها راه مقابله با این هجمه فشارهای خارجی، تولید علم و استقلال علمی، مهندسی و نظامی بود تا با اتکای به خود به سمت پیشرفت حرکت کنیم. لذا تمام قابلیتهای جمهوری اسلامی بومی و خاص کشور ایران است که آمریکا به هیچوجه از آن اطلاع ندارد، از همین رو جمهوری اسلامی برای غرب مانند دژ محکمی است که هیچ راهی برای ورود و آگاهی از اطلاعات آن وجود ندارد و همین ناآگاهی موجب ترس و نگرانی آنها شده است. بر این اساس غرب درباره ایران دچار یک خلأ بزرگ اطلاعاتی است که سعی دارد در توافق آینده آن را پر کند.
6- پذیرش بازرسیها و دسترسیهای ویژه و شفاف: غرب خواستار آن است که ایران به طور داوطلبانه پروتکل الحاقی را بپذیرد و همچنین به منظور راستیآزمایی امکان دسترسیهای بیشتر را برای بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی فراهم آورد و انعطاف بیشتری برای رسیدن به توافق نهایی از خود نشان دهد. براساس این رژیم بازرسیها آمریکا خواهان آن است که باید امکان بازرسی از مراکز هستهای و غیرهستهای بویژه نظامی برای بازرسان فراهم شود تا شفافیت لازم برای 1+5 صورت گیرد. بر همین اساس واشنگتن تهدید کرده است هرگونه توافقی را که در آن دسترسیهای لازم رعایت نشده باشد امضا نخواهد کرد. همچنین آمریکا بحث PMD (Possible Military Dimension) و ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران را مطرح میکند که بر این اساس معتقد است «هر وقت، هرکجا را که خواستیم بازرسی کنیم».
7- تعلیق تحریمهای علیه ایران آن هم به طور تدریجی: غربیها و آمریکا تأکید داشتهاند تحریمهای هستهای علیه ایران به صورت تدریجی و در یک پروسه زمانی و پس از راستیآزمایی برداشته خواهد شد، در بعضی موارد نیز تنها به بحث تعلیق در اجرای تحریمها و نه لغو تمام تحریمها و مصوبات تحریم اشاره شده است.
8- دسترسی کامل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به زنجیره تأمین هستهای و تمام مکانهایی که به نحوی به تأسیسات هستهای مربوط میشود از معادن و ذخایر اورانیوم گرفته تا نیروگاههای هستهای
9- دسترسی و بازجویی از دانشمندان هستهای جمهوری اسلامی: مقام معظم رهبری در این باره اولین و آخرین شخصی بودند که با قاطعیت تمام آن را رد کردند، چرا که این به معنای یک بحث امنیتی و حیثیتی بسیار حائز اهمیت است و میتواند موج جدیدی از ترور دانشمندان را به راه اندازد.
10- پذیرش محدودیتهای 10، 15، 20 ساله و بیشتر از سوی جمهوری اسلامی ایران: در این زمینه سطح غنیسازی، ظرفیت و میزان ذخایر اورانیوم با محدودیت زمانی و کاهش در یک دوره زمانی طولانی روبهرو خواهد شد.
11- کاهش توان تحقیق و توسعه جمهوری اسلامی ایران: جلوگیری از توسعه کمی و کیفی در تأُسیسات هستهای ایران حداقل برای دورههای چند ده ساله در برنامه آمریکا وجود دارد و نمیخواهد توان تحقیق، توسعه و بهرهمندی از علوم و فنون جدید هستهای ایران افزایش یابد. تحقیق به مثابه زیربنای توسعه هستهای از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، لذا تحقیق و توسعه کمی و کیفی در سختافزارها و میزان و نوع ماشینهای سانتریفیوژ مسائلی است که برای غرب حساسیتزاست.
12- پذیرش تلویحی طرح خاورمیانه جدید آمریکا با حضور رژیم صهیونیستی در منطقه و حفظ موجودیت و امنیت اسرائیل و متحدان منطقهای غرب: آمریکا، فرانسه و سایر کشورهای اروپایی بارها اشاره کردهاند که امنیت رژیم صهیونیستی جزو اصول و منافع اصلی غرب محسوب میشود که در مذاکرات باید مورد توجه دقیق قرار گیرد و توافقی که امنیت این رژیم را تأمین نکند مورد قبول نخواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران نیز بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری توافق خوب را ملاک مذاکره قرار داده است که در غیر این صورت توافق مورد قبول نخواهد بود. در همین باره نیز طرحی با عنوان «قانون الزام دولت به حفظ دستاوردهای هستهای» در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده است که دولت یازدهم و تیم مذاکرهکننده هستهای را ملزم به رعایت آن در توافق نهایی کرده است تا بر این اساس دستیابی به توافق خوب نزدیکتر شود. بر این اساس ملاکهای یک توافق خوب که باعث پذیرش آن از سوی جمهوری اسلامی ایران میشود به این شرح میتواند باشد:
1- پذیرش حق غنیسازی جمهوری اسلامی ایران: اگر 1+5 حق غنیسازی ایران را به رسمیت بشناسد همین زمینه خوبی را فراهم میآورد تا سایر حقوق هستهای ایران به رسمیت شناخته شود، چرا که این حق به فعالیت هستهای ایران جنبه قانونی میدهد و میتواند مسیر پیشرفت را برای کشور هموار کند ولی تاکنون در هیچ یک از بیانیهها و توافقنامهها بحث حق غنیسازی ایران به رسمیت شناخته نشده است.
2- پذیرش حق دستیابی جمهوری اسلامی به چرخه کامل فناوری هستهای: یکی از مسائل اساسی که ایران پیگیر آن است این است که نباید هیچیک از تأسیسات و مراکز هستهای تعطیل و این چرخه هستهای باید حفظ شود.
3- پذیرش موضوع تحقیق و توسعه کمی و کیفی در تأسیسات هستهای و ماشینهای سانتریفیوژ: جمهوری اسلامی این موضوع را حق مسلم خود میداند که بتواند در حوزه هستهای تحقیق و از روشها و تکنولوژی به روزتری در حوزه هستهای خود بهره ببرد. پس هم تحقیق علمی، فنی و مهندسی در حوزه هستهای باید پا برجا بماند و هم توسعه و به کارگیری نسل جدید سانتریفیوژها و تأسیسات هستهای باید باشد.
4- لغو یک مرحلهای تحریمها همزمان با اجرای توافق نهایی: یکی از موضوعات مهم و بسیار حساسی که موجب اختلاف بین تیم ایرانی و 1+5 است لغو تحریمهاست. ایران میخواهد تمام تحریمهای یکجانبه، چندجانبه و بینالمللی هستهای به طور یکمرحلهای و در زمان اجرای توافق لغو شود و به هیچوجه بحث تعلیق اجرای آنها را نخواهد پذیرفت. نکته مهمی که درباره رفع تحریمها و همچنین سایر تعهدات دو طرف بسیار اهمیت دارد بحث همزمانی اقدامات دو طرف و بازگشتپذیری است که باید به آن توجه کامل داشت.
5- عدم پذیرش بازرسیهای ویژه و دسترسیهای بیشتر به مراکز حساس کشور: در این باره جمهوری اسلامی ایران هیچ رژیم بازرسی و نظارتی را که بخواهد مراکز حساس نظامی و امنیتی کشور را بررسی کند نخواهد پذیرفت. در واقع ایران پروتکل الحاقی را به صورت مدیریت شده و براساس منافع ملی خود در چارچوب بازرسی از مراکز هستهای میپذیرد آن هم بازرسی و نظارتی که متعارف و در عرصه بینالملل مرسوم باشد و به هیچوجه اجازه بازرسی بیشتر داده نخواهد شد. پس جلوگیری از دسترسی 1+5 و بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به اطلاعات حساس علمی، فنی و امنیتی کشور بسیار مهم است.
6- عدم پذیرش بازجویی و مصاحبه با دانشمندان هستهای جمهوری اسلامی ایران: هر توافقی که بخواهد اطلاعات دانشمندان هستهای ایران را طلب کند و تقاضای بازجویی با آنان داشته باشد اصلاً مورد قبول نیست.
7- جلوگیری از ورود مسائل غیرهستهای به توافق نهایی: طرف غربی سعی دارد به منظور فشار وارد کردن به تیم ایرانی رسیدن به توافق نهایی را منوط به توافق بر سر مسائل غیرهستهای و منطقهای کند لذا سعی دارد بحث موجودیت و امنیت رژیم صهیونیستی و مسائل محور مقاومت را به مذاکره و توافق گره بزند ولی جمهوری اسلامی صراحتاً بحث در مورد موضوعات غیرهستهای را رد و تنها روی موضوع هستهای تمرکز کرده است.
8- خروج پرونده هستهای ایران از شورای امنیت سازمان ملل و لغو تمام قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران: جمهوری اسلامی به دنبال آن است که در توافق نهایی پرونده هستهای ایران از شورای امنیت خارج و به صورت یک پرونده عادی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی تبدیل شود و در کنار این تمام قطعنامههای هستهای علیه ایران که شورای امنیت وضع کرده است لغو شود.
10- همکاریهای بینالمللی در حوزه هستهای در چارچوب تحقیق و توسعه برنامه صلح آمیز هستهای ایران.
با بررسی ملاکهای توافق خوب بین 2 طرف، شرایط مذاکرات نهایی که هماکنون در حال برگزاری است بسیار پیچیده میشود و اظهارنظر عضو ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای آقای عراقچی که گفتهاند پیشرفت مذاکرات اصلاً در حد انتظار ما نیست تا حدودی این مساله را تایید میکند. شرایط به گونهای است که بهرغم مرحله جدید مذاکرات در 2 سال اخیر و دستیابی تیم دیپلماسی دولت یازدهم به توافقنامه ژنو و بیانیه لوزان، اختلافات و پرانتزهای مهم پابرجاست و حداقل احتمال توافق نهایی در 10 تیر ماه 1394 بسیار اندک است.