printlogo


کد خبر: 141131تاریخ: 1394/4/10 00:00
تبلوری از دیدارهای یاران فرهنگ و هنر با مقام عظمای ولایت
توآینه دیده بارانی مایی

مرتضی اسماعیل‌دوست: در محضر عشق ساعت‌ها چه خوشنواز است و چه سروده‌ها از همنشینی با یار روان می‌گردد. در روزهایی از بهارِ دیدار با مقام ولایت، شاعران به همجواری واژه‌هایی به جنس دلسپاری می‌رسند و نویسندگان، مشق دلدادگی را با حضرت دوست دوره می‌کنند و در این میان هر یک خاطره‌ای از این دیدار دلنشین را ره‌توشه راهشان می‌سازند. اشخاصی نیز به دلیل سال‌ها آشنایی با مکتب یار می‌توانند منعکس‌کننده بخشی از زوایای فرزانگی امام عاشقان باشند. کتاب «یادستان دوست» که بزودی منتشر خواهد شد، شامل همین نقش و نگار نشسته در خاطرِ ره‌پویان آشنا با نگاه رهبری است. این اثر به قلم حجت‌الاسلام والمسلمین علی شیرازی نوشته شده و در آینده نزدیک به دست مخاطبان می‌رسد. مرور گوشه‌ای از نگاه منعکس شده از آشنایان عطر رهبری در این کتاب می‌تواند شیرین‌بخش نگاه عاشقان به ولایت باشد.
محمدرضا بایرامی (داستان‌نویس)
«با گروهی از بچه‌های دفتر ادبیات و هنر مقاومت خدمت مقام معظم رهبری مشرف شده بودیم. ایشان حرف می‌زدند و ما محو صحبت‌هایشان شده بودیم. می‌‌دانستیم که معظم‌له شعر می‌گویند و شعر و شاعران را می‌شناسند اما اصلا گمان نمی‌کردیم در داستان و رمان هم سررشته‌ای داشته باشند. هنگامی که صحبت‌های خویش را آغاز کردند، واقعا حظ کردیم چون هم رمان را خوب می‌‌شناختند و هم دقیق و کارشناسانه درباره آنها نظر می‌دادند. ایشان آثار بی‌‌شماری را خوانده و در حاشیه آنها نقد و نظری هم نوشته‌اند».
محمدعلی آذرشب (پژوهشگر زبان و ادبیات عربی)
« ادبیات روی خطابات و سخنان مقام معظم رهبری اثرگذار بوده است. سخنان معظم‌له را با سخنان دیگران مقایسه کنید بویژه روی جمله‌های آهنگین ایشان که بسیار ادیبانه است. اگر فردی با سبک ادبی صحبت کند، کلامش در اعماق شعور انسان‌ها نفوذ می‌کند. در ارتباط با همین موضوع، معظم‌له در جایی فرمودند: «من یک روز سخنرانی می‌کردم. مرحوم باهنر همین‌طور به من نگاه می‌کرد! وقتی که یک خرده من مکث کردم، گفت: قربانِ جملات آهنگینت بروم!» هر کسی که ذوق ادبی داشته باشد، واقعا احساس می‌کند ایشان فارغ‌التحصیل یک مدرسه ادبی فوق‌العاده است. ایشان کتاب‌های بلاغت را به طور کامل خوانده و از شاگردان ادیب نیشابوری دوم نیز بوده‌اند بنابراین ادبیات یکی از محورهای تأثیرگذاری و احیاگری شخصیت معظم‌له در مسائل فرهنگی بوده است. از آن مهم‌تر اینکه ایشان فقط به ادبیات فارسی اکتفا نکرده بلکه به ادبیات عرب نیز پرداخته‌اند. برای مثال روزی محمدمهدی جواهری خدمت ایشان آمد. این شاعر بزرگ عرب که تقریبا 94 سال عمر داشت، وقتی فهمید حضرت آقا این ‌همه مطالعه دارند و دیوان و خاطرات جواهری را دقیق خوانده‌اند، مات و مبهوت ماند و فریاد زد: «دوران حکومت صاحب‌بن عباد و ابن عمید بر ایران برگشته است!» این دو نفر، وزیر و حاکم فوق‌العاده‌ای بوده‌اند که مهارت ادبی عجیبی داشته‌اند. افزون بر جواهری، ایشان با شاعران متعددی از جهان عرب نیز آشنا هستند. از آن مهم‌تر، معظم‌‌له پا را فراتر از جهان اسلام گذاشته و به سمت ادبیات اروپا نیز رفته‌اند. از زبان معظم‌‌له شنیدم که فرمودند: «شاید هیچ رمان غربی یا شرقی، یعنی از اروپای غربی یا اروپای شرقی، به فارسی ترجمه‌شده نیست که من نخوانده باشم؛ همه را خوانده‌ام».
غلامعلی حدادعادل (محقق و پژوهشگر)
«قلمرو علایق مطالعاتی مقام معظم رهبری بسیار رسمی و منطبق بر حوزه مطالعه‌‌های متعارف روحانیان نیست. بیشتر روحانیان به اقتضای فضای حوزه و درس و بحثی که دارند، منطقه خاصی در مطالعه مورد علاقه‌‌شان است. هر صنف و گروه دیگر مانند مهندس‌ها، پزشک‌ها و... نیز همین‌گونه هستند. هر فرد قلمروی مشخص و مخصوص برای مطالعه خودش برمی‌‌گزیند البته ممکن است در هر یک از این اقشار، گروهی اهل مطالعه نباشند اما اگر بخواهند مطالعه کنند، قلمرو خاصی برای آن دارند. آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای غیر از فقه، اصول و معارف اسلامی که در سنت تحصیلی ایشان، رسمی و درسی بوده و جزو مطالعه‌های تحقیقی و پژوهشی ایشان به حساب می‌آید، از ابتدای زندگی، میدانی وسیع را برای مطالعه برگزیده‌اند و همین قلمرو مطالعاتی، پیکره اصلی کتابخانه شخصی ایشان را شکل می‌دهد. این قلمرو مطالعاتی اولا شامل ادبیات می‌شود که بخشی از مطالعه‌های ایشان را شکل می‌دهد بویژه شعر که معظم‌‌له برای آن اهمیتی زیاد قائل هستند و در درک لطایف و ظرایف شعری هم استاد هستند. ایشان نقد شعر می‌دانند و از جوانی در مشهد، در حلقه‌‌های شعرخوانی و نقد شعر شرکت می‌کردند؛ حلقه‌‌هایی که ادیبان و شاعران درجه اول خراسان و پیرمردهای معروف ادبیات آن را اداره می‌کردند. حضرت آقا از جوانی با آن محافل در ارتباط بوده و در نتیجه، طبیعی است که در کتابخانه ایشان مجموعه‌‌ای از دیوان‌های شعر قدیم و جدید را ببینید. ایشان در عالم شعر فارسی کاملا به‌‌روز هستند. بسیاری از جوان‌ها که ذوق و نبوغی در شعر از خودشان نشان می‌دهند، نزد ایشان شناخته‌ شده هستند و معظم‌له آثار آنان را دیده‌اند. برای هر شاعری هم حسابی ویژه‌ باز می‌کنند و حُسن و عیب وی را در ذهن دارند و جایگاهی را در مجموعه ادبیات ایران به وی نسبت می‌دهند. به باور من از میان شخصیت‌های درجه اول انقلاب کمتر کسی به اندازه ایشان با زبان، ادبیات، تاریخ و نیز سبک‌های ادبی و شعرای فارسی و در کنار آن با ادبیات، لغت و شعر عربی آشنایی دارد. علاقه و تسلط ایشان به ادبیات عرب فوق‌‌العاده است. معظم‌له نثر عربی را بسیار شیوا و نه به سبک قدیمیان بلکه به سبک امروزی می‌‌نویسند و آشنایی ویژه‌ای در نثر، شعر و ادبیات فارسی و عربی دارند».
این گفته‌های منعکس‌شده گوشه‌ای از دریای عمیق همجواری در محضر دوست بوده که می‌تواند مرزهای ولایتمداری را برای جوانان حقیقت‌جو بگشاید و دست‌های دلهره را به بال‌هایی مطمئن برای پرواز تبدیل کند. در این راستا می‌توان کتابی دیگر را برای آشنایی جوانان از گوهر گرانقدر مقام معظم رهبری پیشنهاد کرد که نخستین‌بار در ایام بیست و هشتمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران به دست معرفت‌جویان رسید. کتاب «پرسش و پاسخ» دربرگیرنده متن کامل پاسخ‌های حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌‌ای به پرسش‌های دانشجویان در دیدارهای انجام شده طی سال‌های1377 تا 1382 بوده که معظم‌‌له با صبر و شکیبایی به آنها پاسخ دادند. در این جلسات گوشه‌ای از نظرگاه عمیق و علایق شخصی امام امت منعکس شد که برای نمونه ایشان در بخشی از فرمایشات خود درباره شاعران معاصر چنین گفتند: «من شعرای معاصر را تقسیم می‌کنم به شعرایی که غزلسرا بودند، شعرایی که قصیده‌‌سرا بودند و شعرایی که نوسرا بودند. هر کدام چند نفری هستند که من به ایشان علاقه داشتم. در غزل، مرحوم «امیری فیروزکوهی» است که من با ایشان دوست هم بودم و ایشان به من هم خیلی علاقه داشتند و سال‌ها تا بعد از انقلاب، با یکدیگر رفت و آمد داشتیم. در زمان ریاست جمهوری من، ایشان از دنیا رفتند. البته غیر از «امیری» هم یکی، دو نفر شاعر غزلسرا بودند که شعرهایشان را دوست می‌داشتم؛ یکی مرحوم «رهی معیّری» بود که او را از نزدیک ندیده بودم، یکی مرحوم «شهریار» بود که از شعرش خیلی خوشم می‌‌آمد. با ایشان هم آشنا بودم. البته من بعد از انقلاب با ایشان آشنا شدم. قبل از انقلاب، هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشتیم. در درجه اول، قصیده‌سرا «ملک‌الشعرای بهار» بود که قصیده‌هایش مرا خیلی به خودش جلب می‌کرد. مرحوم «امیری فیروزکوهی» هم یک نوع قصیده سبک خاقانی می‌گفت که آن هم در نوع خودش قصیده بسیار فخیم و برجسته‌ای بود، از آن هم من خیلی خوشم می‌آمد. در شعر نو، دو، سه نفر بودند که شعرهایشان را خیلی می‌پسندیدم. یکی از آنها «اخوان» بود. ما با «اخوان» آشنا بودیم و شعرش، شعر بسیار برجسته‌ای بود. یکی، دو نفر دیگر هم هستند که دوست ندارم از آنها اسم بیاورم. کسانی بودند که آن وقت در زمان جوانی ما، جزو اساتید و برجسته‌های شعر نو بودند و به اعتقاد من اینها از خود «نیما یوشیج» بهتر شعر نو می‌‌گفتند. اگر چه او شروع‌کننده این راه بود اما به نظر من اینها از او بهتر و پخته‌تر و برجسته‌‌تر شعر می‌گفتند. البته صفای «نیما یوشیج» را هیچکدامشان نداشتند؛ نه اخوان داشت، و نه آن یکی، دو نفر دیگری که من از ایشان اسم نیاوردم. نیما یوشیج- برخلاف آن چیزی که می‌گفتند- مردی متدیّن بود. مرحوم «امیری» با «نیما یوشیج» از نزدیک دوست بود. او برای من نقل می‌‌کرد و می‌گفت «نیما یوشیج» آدم متدیّنی است. او به شعر سنّتی هم علاقه‌مند بود؛ منتها این سبک را هم می‌‌پسندید. البته می‌دانید که ایشان این سبک را هم از اروپایی‌ها گرفته بود. اصلاً سبک شعر نوِ ما، سبک ابتکاری به معنای حقیقی نیست؛ سبک شعر اروپایی است، با خیلی از خصوصیاتی که آن شعرها دارد. حتّی سبک جمله‌بندی انگلیسی، در شعر نوِ فارسی ما گرته‌برداری شده است. بین شعرایی که الان هستند، چند نفر شاعر خوب داریم. هم شعر غزلی خوب داریم و کسانی که می‌گویند، انصافاً خوبند؛ هم شعر نو داریم. در میان شعرای انقلاب، بعضی‌ها واقعاً خوب و برجسته‌اند. به من اجازه بدهید که از شعرای معاصر و زنده اسم نیاورم».
در این راستا مطالعه پیام امام خمینی(ره) به مناسبت سوءقصد به جان مقام معظم رهبری در 6 تیرماه 1360  که با تعلق خاطری دلنشین همراه بوده و تبریک و آرزوی شهید بزرگوار دکتر بهشتی را از چنین پیام ارزشمندی دربر داشته است که «من آرزو دارم با چنین پیامی از ولی امر مسلمین از دنیا بروم» می‌تواند روشنی‌بخش عمق دلسپاری به ولی امر مسلمین جهان باشد تا در روزهای تشویش و در تنگنای عبور از سد دوگانگی‌ها همچنان طنین صدای آرامبخش دوست را به ترنمی شیرین دریافت و حدیث روحانی عشق را در عطر دلاویزی به عمق جان رساند که به قول حافظ: «بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید/ از یار آشنا سخن آشنا شنید».


Page Generated in 0/0168 sec