printlogo


کد خبر: 141204تاریخ: 1394/4/11 00:00
مغالطه «پهلوان پنبه»!

سیده‌آزاده  امامی: بحث توافق هسته‎ای که می‎شود، جریانی که در عرصه استدلال برای دفاع از محتوای این توافق بشدت معیوب چنته‎اش تهی است، برای سرِ پا نگاه داشتن خویش زمین دیگری طراحی می‎کند تا مگر در آن میدان خودساخته بتواند پیروز از معرکه بیرون آید و آنگاه سرمست از این فتح پوشالی به خودش دست‎مریزاد هم بگوید و بسا برای خودش تحفه‎ای هم به پاداش این پیروزی تدارک ببیند، غافل از آنکه به همان «مرد هنرمند»ی می‎ماند که «خود گوید و خود خندد»! این طراحی خودساخته را علمای «منطق» افتادن در وادی مغالطه «پهلوان‎پنبه» نامیده‎اند و آن هنگامی است که کسی در عالم واقع از رویارویی با مدعای محکم و مستدلی در‎مانده است و روی به ترسیم صورتی سست و نحیف از ادعای مزبور می‎آورد، آنگاه به عوض رد مدعای (پهلوان) اصلی، آن صورت بدلی ضعیف را زمین می‎زند و مسرور از چیرگی بر «پهلوان‎پنبه» برای خود کف می‎زند و هورا می‎کشد! حال حکایت مدافعان توافق هسته‎ای است که در میدان منطق حرفی برای گفتن ندارند و در برابر نقدهای «نقد» و قوی و مستند به روند بالفعل ماجرا، دفاعیاتشان «نسیه» و مبتنی بر اوهام و آرزوهایی است که امید دارند در آینده و در توافقی که شکل خواهند داد محقق شود. از این‎رو مدعایی کذب و خلاف به منتقدان نسبت می‎دهند تا در جدال با آن «پهلوان بدلی» مدعای خودشان منطقی و مُحق جلوه کند. لیکن این رویکرد عوام‎فریبانه در چشم آنان که می‎اندیشند و از حقیقت ماجرا باخبرند تنها نشان عجز و استیصال آنها در نبرد منطق‎هاست.
اینان از یک‎سو اصرار افراطی و نامعقولی در بزرگنمایی میزان تأثیرگذاری تحریم‎ها و ارتباط آن با همه معضلات ریز و درشت کشور دارند، از سوی دیگر سعی دارند به ناروا القا کنند منتقدان با توافق مخالفند و نارواتر نتیجه بگیرند بنابراین منتقدان با لغو تحریم‎ها مخالفند و خواهان تداوم تحریم‎ها هستند تا بعد به مدد این ادعای خلاف در هیبت مشفقانی دلسوز برای معیشت و معضلات ملت جلوه کرده و خود را یگانه منجی جامعه از این شرایط سخت و صعب بنمایانند!
حال آنکه چنین ادعایی دروغی محض است که تنها گواه بی‎صداقتی و بداخلاقی مدعیان آن است که منتقدان اگر هم نقدی دارند نه ناظر به «اصل» توافق که معطوف به «رویکرد» و «افق»ی است که در فرآیند فعلی توافق پی گرفته می‎شود. انتقادها متوجه «محتوا»ی توافق و «عدم توازن» داده‎ها و ستانده‎های آن است که با این روند بیم آن می‎رود سرمایه‎ای عظیم به ثمن‌بخس معامله شود و جز آن مختصات امنیت و اقتدار کشور بر دشمن شمشیر از رو بسته فاش شود و خدای‎‌ناکرده برود بر سر ملت آنچه نباید! در یک کلام منتقدان شدیدا مخالف «توافق بد» هستند و مصرانه هشدار می‎دهند از «هر توافقی» نمی‎توان مؤلفه‎های یک «توافق خوب» را بیرون کشید و تأمین «منافع ملی» را از آن چشم داشت، ورنه ایشان هرگز با «اصل» توافق مشکلی نداشته‎اند چونان که این راه پیش از اینها آغاز شده بود. این ترفند اما از آن‎رو مصداق مغالطه «پهلوان‎پنبه» است که گویای هراس این جریان از اذعان به حقیقت مخالفت منتقدان است! چه اینکه اگر صادقانه با ملت بگویند منتقدان مخالف تحقق «توافق بد» هستند، بی‎درنگ با این پرسش افکار عمومی مواجه می‎شوند که مگر شما در پی شکل دادن به «توافق بد»ی هستید که نقدهای منتقدان را به خود گرفته و این‎گونه از آن برآشفته‎اید؟! آنجاست که پاسخ به افکار عمومی ضرورت تشریح مؤلفه‎های یک «توافق خوب» و نیز افشای مفاد «توافق در حال انجام» را اقتضا می‎کند و آنگاه ملت در قیاس این مؤلفه‎ها با «مدعای منتقدان» و نیز «محتوای توافق» به فراست درخواهد یافت کدام‎یک از این‎دو نشان از یک «توافق خوب» دارند اما ظاهراً مصلحت بر آن است که بر این حقیقت لب فروبسته شود تا هم مجبور نباشند با برشمردن ویژگی‎های «توافق خوب» بر سر نسبت یا عدم نسبت توافقِ درحال انجام با «توافق خوب» و «خطوط قرمز» با منتقدان در برابر دیدگان ملت گفت‌وگو کنند، هم با ترسیم چهره‎ای مخدوش از طرف مقابل، رقیب را از میدان به در کنند، خصوصاً که در پایان سال واقعه‎ای به نام «انتخابات» هم در پیش باشد! ناگفته پیداست که این گفت‌وگوها عیاری نیز می‎شد برای تمیز «باسواد» از «کم‎سواد» و «قدرت منطق» از «هیاهوی بی‎منطق»، و مسلماً معلومِ ملت است آن‎که از این معرکه پا پس می‎کشد در عِداد کدام‎یک از این دو طیف است! که اگر جز این بود، بنا به توصیه سید بزرگوار «همدلانه» با منتقدان می‎نشستند و نکات ایشان را به کار می‎بستند و امروز هم گرفتار آن دامی نبودند که منتقدان هشدار دادند.
تحریم‎ها نیز موضوع دیگری است که به همین سیاق دستاویز بازی ناجوانمردانه این جماعت شده است؛ از سویی ارائه آدرس غلط درباره وضع تحریم‎ها و از سوی دیگر سرنوشت تحریم‎ها در توافق احتمالی و انتساب نسبت‎های بداخلاقانه به منتقدان در این باره قطعات پازل بازی دوم این جریان را تکمیل می‎کند.
حالا بعد از 2 سال اعتماد صادقانه- و بسا ساده‎لوحانه- به وعده‎های دشمن و حتی «راه آمدن» با شیطان، دیگر کمتر کسی است که اندک تردیدی در این حقیقت داشته باشد که تحریم‎ها تاوان طغیان تاریخی ملت برابر طاغوت است و بهایی است که ملت برای سرافراز زیستنش می‎پردازد که گفته‎اند زندگی با شرافت هزینه دارد و بهشت را به بها دهند نه به بهانه! بویژه که به لطف هوشیاری مردم، مزدوران همسو با دشمن از راه یافتن به قدرت بازمانده باشند و امید دشمن در به انحراف کشاندن این انقلاب ناامید شده باشد. این بود که دشمن بر آن شد ضربتی کاری به ملت وارد آورد، بویژه که در سایه خیانت انقلابی‎های پشیمان که به تلافیِ داغیِ دستِ ردِّ ملت بر سینه فتنه‎گران، عزم جزم کرده بودند از «انتخاب» ملت «انتقام» بستانند، گرای نقاط ضعف اقتصادی کشور را نیز در کف داشت! ما گفتیم تصور اینکه تحریم‎ها دلیلی جز ماهیت استکبارستیزانه و آرمان‎گرایانه انقلاب دارد بنابراین با مذاکره و معامله بر سر فلان دانش و بهمان فناوری می‎توان از شر آنها آسوده شد، خیال خام و اندیشه کودکانه‎ای است. آقایان اما می‎گفتند می‎شود و ما می‎توانیم به اعجاز «دیپلماسی لبخند» شاخ غول تحریم را بشکنیم. مذاکره را که آغاز کردند و توافق معیوب «ژنو» که رونمایی شد و هنوز جوهر آن خشک نشده طرف‎های به‎زعم آقایان «باهوش و مؤدب» مذاکره، بدعهدی از سر گرفتند و حقانیت هشدارهای ناصحانه منتقدان مسجل شد، به عوض اعتراض به دشمنان پیمان‎شکن، متعرّض دوستان دلسوز شدند و بداخلاقانه و غیرمنصفانه منتقدان را آماج تیرهای توهین و اتهام کردند و ناجوانمردانه گفتند مخالفت منتقدان ناشی از «دلالی» و «کاسبی» آنها از تحریم‎هاست! این ادعا به قدری در قیاس با دلایل نقد منتقدان مضحک است که در برابر آن تنها می‎توان سری به تأسف تکان داد و گذشت.
حرف ما این بوده و هست که تحریم‎ها نه عامل «همه» معضلات کشور است، نه با لغو آنها همه مشکلات رفع خواهد شد اما حال که سرمایه‎ای به این عظمت را وجه‎المصالحه کرده‎اند بدان وعده که بار تحریم‎های ظالمانه را از گرده این ملت و مملکت بردارند، پس رضایت دادن به چیزی کمتر از «لغو» یک‎باره «همه» تحریم‎ها کم‎لطفی، بدعهدی و بی‎صداقتی با مردم است. می‎گوییم ظاهراً آقایان فراموش کرده‎اند برای چه با شیطان سر میز مذاکره نشسته‎اند، انگار صورت‎مسأله عوض شده که در توافقات انجام‎گرفته از «همه چیز» و «همه‌کس» سخن رفته است، الا «لغو» تحریم‎ها! پای میز مذاکره نرفتیم و بر آن سرمایه عظیم چشم نبستیم که تن به محدودیت‎های چندین ساله بدهیم و آمار تانک‎ و موشک و زرهی و زیردریایی را دودستی تقدیم دشمن کنیم و مشخصات دانشمندان را تقدیم جاسوسان آژانس؛ تحریم‎ها هم دست‎نخورده باقی بماند! به قول آن زعیم بزرگ، بنا بود تحریم‎ها بماند، پس اصلاً برای چه مذاکره می‎کردیم؟! این دستاورد شگرف را ندادیم که لبخند کدخدا را بگیریم و احیاناً رخصت بودن در رکابش را، آن‎هم برای آنکه خرده‌فرمایشات تا امروز بر زمین مانده‎اش را پی بگیرد و دولت هم برای رفع تحریم‎ها «تدبیر» دیگری بیندیشد! می‎گوییم «تعلیق» و «تخفیف» معدودی تحریم‎های کم‎اهمیت که در مقیاس مناسبات عظیم اقتصادی این مملکت اصلاً به حساب نمی‎آید، آن چیزی نبود که در ابتدا به مردم وعده دادید و در ازای آن از ملت رأی «کاسبی» کردید!
منتقدان را «دلال تحریم‎» می‎خوانند!
در میان این جماعت آیا اندیشمند آزاده‎ای هست که بپرسد منتقدان چگونه دلالانی هستند که بر «لغو» یک‎باره «همه» تحریم‎ها اصرار دارند و به «تعلیق» و «تخفیف» آنها رضا نمی‎دهند؟!
 


Page Generated in 0/0053 sec