مرتضی اسماعیلدوست: در ابتدای این مطلب بهتر است، کمی درباره عنوان سانتیمانتالیسم تامل شود، چرا که به نظر نگارنده آنچه در پس زمینه برنامه «ماه عسل» قابل ردیابی است، رهیافتی به همین تفکر بوده و با توجه به اینکه در این مطلب کوتاه سعی شده تا حد ممکن به جای نگاه سطحی به منبعی ریشهای توجه شود، آغاز این واکاوی از کالبدشکافی عنوان مورد اشاره خواهد بود. اصطلاح سانتیمانتالیسم به نوعی از احساساتگرایی شدید و صرف گفته میشود و بازخوردش به گونهای است که با دستاندازی به تمام ابزارهای ممکن به تشدید احساسات فردی خواهد رسید. برخی به اشتباه سانتیمانتالیسم را معادل احساسگرایی میدانند، در صورتی که چنین نبوده و ریشه ادبی و نوع کارکرد هریک مقولهای متفاوت است. در واقع سانتیمانتالیسم، عنصری غلظتیافته از احساسی ناب به شمار میآید که با دستاندازی به سطحیترین مولفههای رفتاری به حساسیتهای روانی فرد حادث میشود. برنامه «ماه عسل» هم در این چرخه 13 ساله و بویژه در این سالهای اخیر که مجری و رویکرد ثابتی به خود گرفته است، ساختاری چنین را برای پوشش عملکردی خود برگزیده است و این مساله به طور مشخص در نوع اجرای مجری، انتخاب میهمانان و روند حرکتی برنامه از نقطه صفر معرفی تا انتهای گسیل یافته به نوعی کارت پستال اخلاقی قابل نمودار است و تاسفبرانگیزتر اینکه چنین رویکردی به شکلی کاملا مشابه در این سالها و بویژه در ایامی خاص همچون ماه مبارک رمضان در میان شبکههای مختلف سیما دست به دست شده و البته با چراغی خاموشتر از برنامه الگویی خود حرکت میکنند. حالا میتوانیم پرسشی اساسیتر را مطرح کنیم که اصلا ماهیت و وجود برنامهای چون «ماه عسل» در بهترین دقایق همجواری با سفره نیاز مردم چیست؟ و چه کارکرد اثربخشی در روح نوازی نگاه یا شعفبرانگیزی احساس نزد مردم خواهد داشت؟ «ماه عسل» بر پایه دعوت از میهمانان خاصی بنا شده است که در چرخه زندگی ناراستیها را تجربه کرده و حالا میخواهند در یک میهمانی عمومی در کنار مردم این خاطرات را دوره کنند یا اینکه در احوالی معکوس، همقرین بهار خوشبختی بودهاند و به دنبال طرح موفقیت خود در صحنه تماشا هستند. حال باید دید هر کدام از این تصورات که با حضور میهمانانی مختلف رسمیت مییابد، تا چه میزان میتواند موجب راهبری نگاه جامعه در فرآیندی عقلانی یا توشهای معرفتی باشد؟ در این زمینه اگر بحث استثنائات را به میان آورده و برنامههایی ارزنده همچون دعوت از 23 ایثارگر عرصه مقاومت را از این چرخه خارج کنیم، به فرآیندهای معیوبی از تفکری راهگشا یا شکفتن احساسی ناب از این برنامه برمیخوریم و ثمرهاش را منتهی به ارسالهای مداوم تصاویر از میان گوشیهای همراه مردم خواهیم یافت، آنجا که فیلم مردی را به هم منتقل میسازند که میخواسته جانش را با مرگ تاخت بزند تا شاید نقشی عاشقپیشه برای نامزدش داشته باشد! یا به رونمایی از دختری توانا در زمینه صنعت مدلینگ! یا پسری قابل ارزش با اندام مانکن بودن! خواهد رسید. اگر نقش رسانهها را به عنوان معبری جهت آرامش یا تلنگری جهت پیمایش مسیر زیستن بدانیم، باید به مقوله تصویر نمایی نزد مخاطب، اهتمامی ویژه صورت دهیم. بر این مبنا، تلویزیون به عنوان نزدیکترین مسیر همدلی با فرد میتواند آینهای شفاف از چرایی و چگونگی حرکت آدمی طی زمانی قابل ذکر باشد، بویژه در کشوری که نقش تبعیت مردم از نشانههای زیستی بسیار بالا بوده و با سرعتی بیش از جوامع دیگر به دریافت و هضم اطلاعات ورودی جهت پردازش و خروج در مسیر زندگی میانجامد. این مشهود بودن در دایره پذیرش مردم چنان بوده که اگر به نمودهای بازخورد واژگانی مصطلح از قاب سیما تا صحنه تماشا بنگریم، به این حجم و دامنه تاثیرپذیری از تلویزیون و جایگاه کارکردی آن پی خواهیم برد. در این بین، انتخاب برنامهها برای ماه مبارک رمضان که فصلی مهم از روح نوازی بشر بوده، ارزشی فزونتر از این تاثیر و تاثر متقابل میان فرد و رسانه خواهد داشت و از این رو نیاز است انتخاب ساختار برنامهها با مطالعهای خوشفکرانه حاصل شود تا آنچه را از گوهر وجودی رسیدن به دنبال آن هستیم در مسیری صحیح از معنویت طی شود.