سرمربی تیم فوتبال استقلال مسیری را در پیش گرفته که با وجود اشتقاق فراوان این روزهای آبیپوشان و طرفدارانی که هر کدام سنگ یک نفر را به سینه میزنند، دردسرهایی را برای وی ایجاد خواهد کرد. دستهبندی در میان استقلالیها با سرعت بسیار زیادی طی سالهای اخیر رشد کردهاست، در واقع باید تاکید کرد که در میان لشکریان آبی و آنها که در ضلع جنوبی ورزشگاه آزادی مینشینند، اشتقاقهای فراوانی به وجود آمده که مدیریت و مربیگری را در این وادی بسیار سخت میکند چرا که از هر سمتی که بروی با مشکلات جدی و مقاومتهایی روبهرو میشوی که مدیریت آن بسیار سخت به نظر میرسد. در این سمت ورزشگاه جایگاهها تفکیک شده است، روبهروی جایگاه طرفداران مجیدی مینشینند، زیر جایگاه خبرنگاران عمدتا طرفداران امیر قلعهنویی هستند، در سمت راست و جایگاه تیفوسیها استقلالیهایی مینشینند که مدعیاند تنها استقلال برای آنها مهم است و کنار آنها و روی تونل طرفداران حجازی نشستهاند. در میان این همه اشتقاق، اما گروههایی شبیه به گروههای متفقین و متحدین در جنگ جهانی دوم وجود دارند، تا جایی که معمولا طرفداران مجیدی و حجازی با طرفداران امیر قلعهنویی خوب نیستند و طرفداران استقلال و جایگاه بهاصطلاح تیفوسیها هم راه خودشان را تنها با نتایج به دست آمده، هماهنگ میکنند که اگر نتایج خوب بود، آنها به سمت سرمربی میچرخند و اگر بد بود، مسیر مخالف را در پیش میگیرند. پرویز مظلومی دقیقا در میان این تضادها، خانهای ساخته روی شن و مه که نه استوار است و نه میتوانی در این خانه اندکی جلوتر را ببینی، ممکن است آینده بهشت باشد و البته پشت آن مه ممکن است جهنم هم باشد و هیچکس آن را نبیند. دوباره که نگاه کنی یارکشیهای پرویز مظلومی را میبینی، او سعی دارد از همه توان مخالفان امیر قلعهنویی استفاده کند. او اشتباه نکرده است، این یک روانشناسی صحیح است در فوتبال و مثل استفاده از بازیکن، مقابل تیم قبلی خودش است که مشکلاتی هم با آن تیم داشته است. مظلومی در حال شطرنج بازی کردن است، او البته در همین حال روی بند راه میرود. شاید به هدف بزند و شاید هم نه، اگرچه در این میان باید ببینیم مسؤولان استقلال چه میکنند و از لیست پرویز به کجا میرسند چرا که بدون در نظر گرفتن کار آنها نمیتوان آینده را هر چند در شن و مه باشد، پیشبینی کرد. مظلومی با انتخاب آتیلا، به میدان کشیدن مجیدی و جذب نوازی و پیغام فرستادن برای نکونام و تیموریان و جذب تقریبا همه مخالفان امیر قلعهنویی میکوشد آنها را مدیریت کند، مدیریتی سخت که سختی آن به محض مواجهه با اولین تنش مشخص شد. فرهاد مجیدی، اولین یاغی بود که در این قالب نگنجید و کنار رفت البته میتوانستی این مهم را پیشبینی کنی و بفهمی که او نمیتواند با مظلومی و این روش کار کند که اگر میتوانست، او دستیار اول میشد و محکمتر از اینها که امروز هست در باشگاه رنگ و نقش میزد. مدیریت متضادها ریسک بزرگی است که مظلومی آن را انتخاب کرده و میخواهد راه را با آنها طی کند.