محمدرضا حیاتی: نهم تیرماه بود که رهبر معظم انقلاب سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه را ابلاغ کردند، این سیاستها که در 80 بند تنظیم شده است، بر پایه محورهای سهگانه «اقتصاد مقاومتی»، «پیشتازی در عرصه علم و فناوری» و «تعالی و مقاومسازی فرهنگی» و با در نظر گرفتن واقعیتهای موجود در صحنه داخلی قرار دارد تا با تحقق اهداف برنامه ششم، به ارائه الگوی برآمده از تفکر اسلامی در زمینه پیشرفت در کشور کمک کند. موضوع ارتباط رشتههای دانشگاهی با نیاز بازار کشور یکی از مسائلی است که طی سالهای گذشته و با افزایش نجومی ظرفیت دانشگاهها در مقاطع تحصیلات تکمیلی به یکی از بحرانهای جدی دولت تبدیل شده است به طوری که به نظر بیشتر کارشناسان مهمترین دلیل بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی همین مرتبط نبودن رشتههای تحصیلی، با نیازهای بازار کار است. نگاه رهبری به این موضوع از اهمیت آن حکایت دارد؛ بحث ارتباط دانشگاهها با مراکز پژوهشی و صنعت چیزی است که رهبری در برنامه پنجم توسعه نیز به آن اشاره کرده بودند، ایشان در سال 87 و در بند7 سیاستهای پنجم، لزوم «ارتباط مؤثر بین دانشگاهها و مراکز پژوهشی با صنعت و بخشهای مربوط جامعه» را از دستگاههای اجرایی کشور خواستار شده بودند که تکرار این مساله مهم آن هم به طور دقیقتر نشان میدهد که دانشگاههای ما عملکرد مناسبی در پرورش نیروی متخصص با توجه به نیاز بازار ندارند. سورنا ستاری، معاون علمی و فناوری رئیسجمهور بهعنوان یکی از متولیان پیادهسازی نقشه جامع علمی، بسترسازی نکردن دانشگاهها برای اشتغال فارغالتحصیلان را یکی از دلایل بیکاری جوانان میداند، وی معتقد است: شرکتهای دانشبنیان بهعنوان حلقه و نهاد واسط میان صنعت و دانشگاه معرفی شدهاند و روشهای غلط گذشته در دانشگاهها باید فراموش شود. از سوی دیگر علی ربیعی، وزیر کار نبود تعادل عرضه و تقاضا را از مهمترین دلیل بیکاری جوانان میداند.
در این بین به نظر میرسد دانشگاهها و سیاستگذاران نظام آموزشی کشور متهم اصلی وضعیت فعلی آموزش عالی هستند، ایجاد نشدن «توانایی کار» در طول سال تحصیلی و نبود تناسب بین فرآیندها و مواد آموزشی رشتههای تحصیلی موجود در دانشگاهها با مهارتها از مهمترین دلایل ناموفق بودن نظام آموزشی کشور است.
همچنین عوامل دیگری نیز هستند که باعث به وجود آمدن «بحران بیکاری فارغالتحصیلان» شده است؛ نبود تناسب بین ظرفیت پذیرش دانشجو و نیاز بازار، نبود ارتباط درست بین محتوای آموزشی با مهارتهای شغلی، نبودن شاخصی برای سنجش علمی دانشجویان فارغالتحصیل شده، آشنا نبودن اساتید دانشگاه با نیازهای بازار، فقدان زمینه مناسب برای آموزشهای علمی- کاربردی و مطرح نبودن مسائل علمی و پژوهشی بهعنوان اولویت اول دانشگاهها از جمله مواردی است که کارشناسان آن را باعث نامتناسب بودن فضای فعلی دانشگاهها با صنعت میدانند. اما در این میان رهبر انقلاب در مراسم افطاری با مسؤولان نظام با اشاره به موضوع استفاده از ظرفیت فارغالتحصیلان تاکید کردند: اگر سیاستهاى غلط موجب نشود جامعه ما به سمت پیرى پیش برود. فعلاً اینجور است؛ فعلاً یک رقم قابل توجه بالایى از نیروى کار کشور بین 20 سال و 40 سالند؛ با تحصیلات خوب، با آمادگىهاى خوب ذهنى و فکرى، با روحیه بالا، با اعتماد به نفس. ما امروز 10 میلیون فارغالتحصیل دانشگاهى داریم، بیش از 4 میلیون دانشجوى در حال تحصیل داریم که این، حدود ۲۵ برابر اول انقلاب است. از اول انقلاب تا حالا، جمعیت کشور 2 برابر شده و جمعیت دانشجو ۲۵ برابر شده است، این جزو افتخارات انقلاب اسلامى است، این سرمایه انسانى است؛ این یک فرصت بسیار بزرگ است.
جدای از عوامل یادشده که به سیاستهای نظام آموزشی کشور مرتبط است، دستهای از عوامل هستند که اگرچه در ظاهر به اشتغالزایی فارغالتحصیلان و سیاستهای نظام آموزشی کشور ارتباطی ندارد اما با نگاهی دقیق و کارشناسی به آنها میتوان حلقه گم شده «تحصیل و اشتغال» را در آنها یافت. رواج نیافتن فرهنگ کاریابی و کارآفرینی دانشگاهی، توسعه نیافتن بنگاههای کاریابی خصوصی و توسعه نیافتن کانونهای فارغالتحصیلان و ناکارآمدی آنها در کاریابی و هدایت شغلی از مهمترین عوامل این دسته است. به هر حال با توجه به ابلاغ سیاستهای ششم توسعه و اشاره صریح به کاربردیتر شدن رشتههای دانشگاهی با نیاز بازار کار باید دید مدیران امر چگونه میتوانند این معضل را حل کنند، مشکلی که باعث شده طبق آمار وزیر کار «40درصد بیکاران کشور از فارغالتحصیلان دانشگاهی» باشند.