سازمان پیمان آتلانتیک شمالی بهتازگی رزمایشی بزرگ در کنار دریای بالتیک برگزار کرد. این عملیات نظامی قطعا به طور اتفاقی اجرا نشده است زیرا مکان اجرای آن، منطقهای بسیار مهم و راهبردی و زمان آن هم، متعاقب تحرکات جدید روسیه بوده است.
ناتو از پنجم تا پانزدهم ژوئن، یک رزمایش هوایی- دریایی با حضور بیش از 5 هزار نظامی و 50 کشتی متعلق به ناوگان دریایی 17 کشور که تقریبا همگی، از جمله فرانسه و انگلیس، از قدرتهای دریایی جهان به شمار میآیند، در کنار دریای بالتیک، در خاک لهستان برگزار کرد. این رزمایش از بندر گدینیا در لهستان آغاز شد و در بندر کیل در آلمان پایان یافت.
این رزمایشها با نام «بالتوپس» به طور مرتب از سال 1971 با حضور کشورهای عضو ناتو و با هدف تقویت تواناییهای دفاعی این کشورها در برابر حملات زیردریاییها و هواپیماها و نیز رهگیری کشتیهای مظنون کشورهای متخاصم اجرا میشود. هفته گذشته، «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه از اجرای برنامه استقرار 40 موشک بالستیک قارهپیمای رادارگریز خبر داد. ناتو هم به نوبه خود، نشانههای بیشتری دال بر بیاعتمادی و خصومت با روسیه بروز داد به این ترتیب که ژنرال «پیتر پاول» رئیس کمیته نظامی ناتو، پیش از آغاز رزمایش گفت ناتو قادر است در صورت تهاجم روسیه، ظرف چند روز اوکراین و کشورهای حوزه دریای بالتیک را در اختیار خود بگیرد. علاوه بر این، آمریکا هم از ایده استقرار پایگاههای نظامی در کشورهای حوزه دریای بالتیک خبر داد. هدف ناتو قطعا تداوم زورآزمایی با نیروهای مسلح روسیه است. فضای بالتیک، یکی از خانههای شطرنجی بزرگ شامل قطب شمال، دریای سیاه و آسیای میانه محسوب میشود و اشکال دیگری از تنش (سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) در این میان وجود دارد.
حال باید پرسید آیا اقدامات ناتو، اثر بازدارنده بر پوتین داشته است؟
واکنش روسیه مثل همیشه و از طریق کانالهای دولتی و رسانهای بود. مقامات رسمی این کشور اظهارات خصمانهای درباره رزمایشهایی از این دست عنوان کردند و مطبوعات و رسانههای آن کشور هم گفتند ناتو با این اقدامات میخواهد پیامی شفاف به روسیه بدهد و آن پیام این است که جدا از مساله اوکراین، اصولا شمشیر را برای روسیه از رو بسته است.
درباره منافع روسیه در منطقه بالتیک
چه میدانیم؟
منافع ملی روسیه در حوزه دریای بالتیک قدمتی بیش از یکصد سال دارد: دریای بالتیک و دریای سیاه از قرن هجدهم هدف دریایی اصلی روسیه بوده است. «پطر کبیر» در سال 1701 شهر سنپترزبورگ را در کنارههای خلیج فنلاند با هدف گسترش رشد و ترقی کشور روسیه و احاطه بر فضای بالتیک در دریا و خشکی ایجاد کرد. همزمان با ایجاد این شهر، ناوگان دریایی روسیه هم ایجاد شد. همین شهر بعدها به پایتخت انقلاب صنعتی در روسیه، مدینه فاضله سرمایهداران و بورژوازی حکومتها در زمان «الکساندر دوم» و «نیکلای دوم» و در نهایت در سالهای 1905 تا 1917 به مهد انقلاب روسیه بدل شد. فضای بالتیک برای روسیه از این نظر اهمیت دارد که جادهای دریایی از شمال برای ناوگان نظامی و تجاری این کشور محسوب میشود ولی در عین حال، این منطقه همواره روسیه را با رقبایش درانداخته است. در قرن 18، سوئد، در قرن 19 آلمان و در قرن 20 ناتو. موازی با این منطقه، دریای سیاه هم از اهمیت ویژهای برخوردار است. دریای سیاه هم مانند بالتیک، فضایی مهم برای قدرت دریایی روسیه به شمار میرود. مبارزه برای به دست گرفتن کنترل تنگههای ترکیه و دسترسی به آبهای گرم، از همین منطق نشأت میگیرد. مقابله با اقدامات روسیه در ضمیمه کردن برخی مناطق به خاک خود، همانند اتفاقی که برای شبهجزیره کریمه در مارس 2014 افتاد، یکی از اهداف ناتو بوده که البته حداقل درباره این منطقه به آن نرسیده است. حال باید پرسید بهترین شیوهها برای بازداشتن روسیه از قدرتطلبی بدون ایجاد تنش کدام است؟ آیا ناتو برای حل و فصل این مشکل هوش و ذکاوت کافی ندارد؟ باید گفت ناتو هیچگاه در برقراری روابط مناسب با مسکو مهارت نداشته و برایش، زورآزمایی، بیش از هر چیز دیگر اهمیت داشته است. اصولا غربیها درباره مسکو گوش شنوا ندارند اما تهدیدات مکرر این سازمان درباره گسترش تواناییهایش در اوکراین، اظهارات تند دبیرکلهای این سازمان از جمله راسموسن و استولتنبرگ یا حتی طرح این سازمان برای استقرار سامانه موشکی، همگی اقدامات تحریکآمیزی هستند که هیچکدام، کوچکترین تاثیری بر رفتارهای روسیه نمیگذارند. اصولا ناتو باید این موضوع را درک کند که رویارویی با روسیه، دیگر همانند جنگ سرد نیست.
پایگاه اینترنتی آتلانتیکو