printlogo


کد خبر: 141453تاریخ: 1394/4/16 00:00
پشت سخن بزرگان مخفی نشوید!

حسین قدیانی : نوزدهم رمضان است که دارم این متن را می‌نویسم. روز ضربت خوردن مولای متقیان. غم و عزا جای خود، پند و اندرز گرفتن از «امیر بیان» نیز جای خود. سخن‌ها دارد نهج‌البلاغه با ما، از قضا درباره همین مقوله «سخن». اگر مکتب ما «مکتب ابوتراب» است، باید سعی کنیم «سخن» را «درست»، «سخن درست» را «زیبا» و «سخن درست و زیبا» را در «جای مناسب» و «زمان مناسب» بیان کنیم. گمانم آنجا که به «گفتار» مربوط است، «بصیرت» یعنی مداقه روی همین «رفتار». با این مقدمه کوتاه، بروم سر اصل مطلب. این یکی را گمانم رئیس قوه مقننه با ما هم‌رای باشد که زنجیره‌ای‌ها، مصداق بارز «فی قلوبهم مرض»‌اند و الا، عصر اصلاحات، آن همه نامردی نمی‌کردند در حق «سیمای لاریجانی» و آن همه کاریکاتور ایشان را آن‌هم نه در «اوج هنر» بلکه در «نهایت وقاحت» نمی‌کشیدند! رسما فحش می‌دادند به رئیس وقت تلویزیون! من حالا کاری به عملکرد زنجیره‌ای‌ها در بازه زمانی فتنه ندارم؛ نظام را بی‌هیچ سندی، به دروغ بزرگ تقلب، متهم کردند و بی‌آنکه اندک عذری بخواهند، همچنان به ادامه حیات، مشغول! القصه! آخرین سخنرانی عمومی رئیس قوه مقننه تا لحظه نگارش این یادداشت، چنان قند در دل صفحه نخست زنجیره‌ای‌ها آب کرد کأنه علی لاریجانی برای ایشان شده «ملاک»! حال که رئیس مجلس ما برای «فی قلوبهم مرض» مبدل به ملاک شده، راقم این سطور، ضمن پرهیز دادن جماعت از منکر «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» یاد ایشان می‌آورم جمله‌ای آشنا را؛ «ما در غلتان دادیم، در عوض گرفتن آب‌نبات!» این جمله از آن همین آقای لاریجانی است آن‌هم در نقد «مذاکرات سعدآباد» که اولا در نامتوازن بودن، انگشت کوچک «توافق ژنو» و «بیانیه لوزان» هم نمی‌شد، ثانیا دستپخت همین مردمان مذاکره‌کننده فعلی بود! اینک سخنی دارم صریح، ان‌شاءالله صحیح و در عین حال صمیمی با رئیس مجلس. آیا روا بود هنگام بیان آن «جمله آشنا» که از قضا درست هم بود، یکی بیاید و حضرتعالی را متهم به «افراط» یا «مخفی شدن پشت سخن بزرگان» کند؟! اگر این تهمت، روا نبود، چرا حضرتعالی «اصحاب نقد» را آن هم کلهم اجمعین متهم به همین تهمت ‌می‌کنید؟! خدایی انصاف است؟! اخیرا قوه مقننه در یک «مصوبه ملی» که با «احسنت ملت» هم روبه‌رو شد، در امتداد حمایت از مردمان دیپلمات، عملی شدن هر توافقی را موکول به نظارت وکلای ملت کرد. از قضا، زنجیره‌ای‌ها متوجه ماجرا شدند یا نه، هر چه بود این کار مجلس را ستودند!
هم سندش هست، هم عکسش! حال بیاییم و فرض کنیم به دلیل آوردن یک «توافق غیرخوب»، مجلس مصمم به عملی کردن آن «مصوبه فوق‌الذکر» شد. در آن صورت، مثل روز روشن است «زنجیره‌ای‌های دروغگوی اهل نسیان» علاوه بر فراموشی حمایت پیشین خود از «مصوبه مدنظر» با درشت‌ترین تیتر ممکن، قوه مقننه ما را به توپ ببندند با این 2 سوتیتر قابل فرض؛ یک آنکه «چرا افراط؟ چرا تندروی؟ چرا توهین به توافق دوستان دستگاه دیپلماسی؟» دو آنکه «وقتی بزرگان صحه بر تدین، امانت، غیرت و شجاعت مردمان مذاکرات گذاشته‌اند، فأین تذهبون؟» اتفاقا هم‌الان هم دست‌فرمان زنجیره‌ای‌ها دقیقا همین است! صرف نظر از زنجیره‌ای‌ها، حتی دست‌فرمان مردمان مذاکره‌کننده هم دقیقا همین است! مع‌الاسف دست‌فرمان بعضی‌ها هم دقیقا همین است! فلانی در «وطن‌امروز» مشخصا از بهمان بند توافق ژنو انتقاد کرده و بهمانی در «کیهان» مشخصا از فلان بند آنچه بیانیه لوزان می‌خوانندش. یک کلام آیا جواب فنی و کارشناسانه به اهل نقد دادند یا علی‌الدوام سنگر گرفتند پشت بعضی تعاریف و برخی تعابیر بزرگان؟! جواب که ندادند بماند، پشت سخن بزرگان که مخفی شدند بماند، آنی در دادگاه را نشان‌مان دادند، آنی حواله‌مان دادند به جهنم! گیرم فلان منتقدی در بهمان جا، سخن صریح خود را صحیح بیان نکرده باشد، آیا باید همه اصحاب نقد را با یک چوب‌ راند؟! این چگونه با چوب راندنی‌ است که فلان منتقد حالا خیلی هم معلوم نیست چه کاره را می‌بیند اما چیزهای واجب‌تری که باید ببیند را درز می‌گیرد؟! نگارنده چندی پیش از مجلس محترم خواست بلکه به یک طریقی راهش را پیدا کند و ضمن تصویب یک مصوبه، رسما اعلام کند «استفاده ابزاری از شهدا» یعنی جرم. آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟ هم‌الان آرزوی دیگری طرح کنم؛ کاش می‌شد قوه مقننه، قانونی دست و پا ‌کند بلکه «مخفی شدن پشت مقدسات» فقط در عالم عرف، عملی ناشایست نباشد. یادم هست حدود یک سال پیش در دانشگاه امام صادق علیه‌السلام، دانشجویی خیلی مودبانه و محترمانه از آقای عراقچی سوال کرد؛ «آیا قبول دارید غنی‌سازی 20 درصد، محصول خون شهید شهریاری است؟» جواب این دیپلمات، بالطبع «آری» بود. آن دوست دانشجو دوباره پرسید؛ «اگر این مهم را قبول دارید، آیا این را هم می‌پذیرید که براساس مفاد «توافق ژنو»، متاسفانه با دسترنج شهریاری شهید به بدترین نحو ممکن  تا شد؟!» من آنجا توقع داشتم این دیپلمات ما، قناعت کند به یک جواب کارشناسانه و فنی، لیکن در کمال حیرت دیدم ایشان بغض کردند و از علاقه خود به شهدا، امام شهدا و رهبر شهدا سخن گفتند! این شد جواب آن سوال؟ «سوال فنی»، «جواب فنی» می‌طلبد، نه مایه گذاشتن از علقه خود به خوبان. این را که ما خود می‌دانیم و ان‌شاءالله همین‌گونه هم هست اما اینکه نشد پاسخ آن پرسش! راقم این سطور در همین «دولت سریع‌القلم» باری روانه دادسرای فرهنگ و رسانه شد. من اما آن روز، در برابر «چرا اینجا را همچین نوشتی؟» پاسخی دادم به فراخور سوال و الا آیا بلد نبودم بغض، بلکه حتی گریه کنم و با دیدگانی پر از اشک، رونمایی مجدد کنم از عشق دیوانه‌وار خود به «حاج‌احمد متوسلیان»؟! فلذا اگر مخفی شدن پشت سر مقدسات بد باشد، اولی‌تر آن است دنبال کسانی جز «اصحاب مظلوم نقد» بگردیم! وقتی منتقد، سخن خود را با «استدلال» و در عین حال با «استقلال» از دولت و حکومت، بیان می‌کند، زیبنده نیست وصله‌های ناچسب به او بچسبانیم! ما برای نقد خود، حجتی داریم به نام «عقل» و آنچه هم زیاد داریم «دلیل» است و «منطق»، فلذا دوستان هم بهتر است که جواب ما را با همین حجت و به شکل کارشناسانه و فنی بدهند. همان عزیز فرزانه‌ای که صحه بر عرق ریختن مردمان دیپلماسی گذاشته‌اند، اولا متذکر ایشان هم بوده‌اند، ثانیا تعریف از خیلی‌های دیگر هم کرده‌اند. این همه پای حاج‌حسین آقای شریعتمداری را به دادسرا و دادگاه باز کرده‌اند؛ یک بار و فقط یک بار، آیا شده ایشان در جواب سوال قاضی، به این مهم اشاره کنند که «نماینده ولی‌فقیه» هستند در «موسسه کیهان»؟! یک بار آیا شده به جای پاسخی فراخور سوال، ضمن اشاره به چفیه خوبان، از علاقه ایشان به «جناح فرهنگی مومن» سخن برانند؟! برعکس این را اما بارها و بارها شاهد بوده‌ایم! ما می‌گوییم؛ «با شعار من‌درآوردی و غیر عقلانی «هر توافقی از عدم توافق بهتر است» - این شعر فخیمه، حتی صدای مجید مجیدی عزیز و دوست‌داشتنی را هم درآورد!- مگر مغز چی خورده باشد دشمن که بخواهد تحریم‌ها را در همان روز اجرای توافق لغو کند»، عالیجنابان جواب می‌دهند؛ «بزرگان از ما تعریف کرده‌اند»! ما می‌گوییم؛ «همان مصلحت که امر را دائر کرد بلکه جنگ 8 ساله پایان یابد، امروز حکم می‌کند زیر بار توافقی نرویم که زمینه‌ساز «جنگی دیگر» شود»، به جای جواب متین، باز هم مایه از بهمان تعریف بزرگان می‌گذارند! ما می‌گوییم؛ «اذن مذاکره به شما مردمان نازنین داده شد بلکه به جای دودستی دست دادن با وزیر خارجه جلاد تحریم، بروید و در خلال یک «توافق خوب» مسبب «لغو همه تحریم‌ها در همان روز امضای توافق» باشید»، به ما خرده می‌گیرند؛ «وقتی دارد از ما تعریف می‌شود، شما دیگر خواهشا ساکت!» پس من حق دارم همین متن را بهانه کنم و از رئیس محترم قوه مقننه بخواهم به محض اتمام تعطیلات مجلس، اولین کار بهارستان این باشد؛ «تصویب یک قانون درست و درمان، بلکه «مخفی شدن پشت سخن بزرگان» عملی غیرقانونی تلقی شود و مستوجب برخورد». گفت: «جانا! سخن از زبان ما می‌گویی». جناب لاریجانی عزیز! نزدیک 3 سال است ناظر بر خطر بزرگ کم شدن از شعاع دایره جریان اصولگرا، نگارنده همین متن، بعضا بد و بیراه شماری از دوستان حزب‌اللهی را به جان خریده‌، تا بلکه شما و امثال شما  را از جرگه جریان اصولگرایی بیرون نرانند و از این حرف‌ها، لیکن این نیست رسم انصاف که معطوف بر عمل واقعا زشت مخفی شدن پشت مقدسات، فلان منتقد مسجدی نیمه‌کاره واقع در انتهای آبادی داورزن را ببینید اما چشم بر دیدنی‌های واجب‌تر ببندید! عاقبت، وقتی دست‌فرمان دولت اعتدال، آنقدر نافرم بوده که همان جماعت «روحانی مچکریم!»، فی‌الحال علم «تحریمیم! میفهمی؟» را بلند کرده‌اند، گناه «منتقد» چیست که شما اینگونه علیه ایشان سخن می‌گویید؟! اینکه چرا از آن «شعار دیروز»، به این «شعور امروز» رسیده‌اند، گناهش گردن «اصحاب نقد» است یا بی‌تدبیری خود حضرات؟!

 


Page Generated in 0/0063 sec