printlogo


کد خبر: 141546تاریخ: 1394/4/18 00:00
نگاهی به فیلم «5 دوربین شکسته» به مناسبت روز جهانی قدس
از زخم شناسنامه دارند هنوز

مرتضی اسماعیل‌دوست: فیلم «5 دوربین شکسته»، مستندی گزارشی از بخشی از وقایعی است که در فاصله سال‌های 2006 تا 2010 میلادی بر مردمان روستای بلعین در کرانه باختری فلسطین رخ داده است. عماد برنات، کارگردان جوان فیلم که کشاورززاده‌ای بر پهنای زندگی بوده، برای نخستین بار با دوربینی که برای تولد فرزندش خریده بود به چنان جایگاهی می‌رسد که اسکار 2012 را هم مسحور خود کرده و به گزینه نهایی نامزدهای آن سال می‌پیوندد. در این بین، آماتور بودن عماد برنات، نه‌تنها منجر به کاستی اثر نشده بلکه به نقطه قوتی از بی‌آلایشی تصاویر و واقعی بودن رخدادها انجامیده است. دوربین عماد، فراتر از یک فرآیند حرفه‌ای و همچون تنی از مردمان مقاوم فلسطین، همه جا حضوری آگاهانه داشته و نگاهی دور از یکسویه‌نگری و تنها در جهت ثبت وقایع انجام داده و به دور از هرگونه هراسی، متعهدانه با حوادث پی در پی روبه‌رو می‌شود. عماد، فیلم را نه‌تنها برای خلق فضایی حرفه‌ای از ساخت بلکه در جهت بایگانی غم‌ مردمانی گداخته در آتش و خون ساخته و در واقع تصور حضوری چنین پربار در عالم حرفه‌ای سینما را هم نمی‌داشت. دستاوردی بسیار برای فیلم که از کسب جایزه فستیوال مستقل ساندنس شروع شد و تا اسکار ادامه یافت. فیلم «5 دوربین شکسته» با ارائه تصویری دهشتناک از روزگار شکسته مردمانی مانده در حصار دشمنی که اسیر درنده‌خویی‌های دژخیمی جلاد هستند، حرکت خود را آغاز کرده و در واقع به جای خلق اثری تکنیکال، به ضبط حقیقت رویدادها در دل حوادثی چنین دلخراش رسیده است، آنجا که برادران کارگردان با نام‌های «دبا، جعفر، فیل و خالد» در مقابل دوربینی غمگین به چنگال دشمن درمی‌آیند و ضجه‌های مادر و مقاومت پدر در برابر ماشین نسل‌کش صهیونیستی، اشک را بر دیدگان بیننده جاری می‌کند. مزیت اثر خلق شده به دلیل ملموسی رخدادها برای فیلمساز و همنشینی با کنش و واکنش‌های صورت یافته در پیرامون زیست کارگردان بوده و این، فیلم را هر چه بیشتر به حقیقت وجودی رخدادها نزدیک می‌کند. دوربین سیار گزارشی و صدابرداری مناسب و تدوین هنرمندانه‌ای که با کمک فیلمسازی با نام «گای دیویدی» صورت گرفته است، اثری گرم، گیرا و نمایشی صادقانه را از حقیقت وقایع قیام انتفاضه ارائه داده و حکایت از
5 دوربین شکسته شده‌ای دارد که هریک طی دورانی 5 ساله همچون وجود مردمان منطقه، دچار تازیانه‌های بی‌رحمانه مزدوران اسرائیلی شده و البته هر بار هم از مرز شکستگی به خیزشی دوباره از قیامی قهرمانانه رسیده است. تلاش دوربینی که شمایلی از استقامت مردمانی آزادیخواه بوده و نشان از این دارد که نمی‌توان به راحتی خاک سرزمینی را با گلوله‌هایی آتشین تصاحب کرد. در فیلم «5 دوربین شکسته» با صحنه‌های دلخراش و متاثرکننده‌ای از درنده‌خویی‌های اسرائیل غاصب همراه می‌شویم و دوربینی که همچون کاراکتری محوری، ناظر بر این اشغالگری‌هاست و شگفت اینکه حتی دوربین در لحظه‌ای حساس، منجی جان فیلمساز شده و قلبش را در مسیر اصابتی به سوی فیلمساز، هدیه مسیری ماندگار می‌کند. صحنه‌های ماندگار و دیالوگ‌های جاودانه‌ای در «5 دوربین شکسته» وجود دارد که منبعی قابل توجه برای مستندسازان ایرانی است که چگونه می‌توان بدون پرسه در فضایی شعارگونه و مصاحبه‌هایی باری به هر جهت(!) در قالب مستند به نگاهی عاشقانه در ثبت وقایع رسید که البته تعهد به کار و هدف درونی فیلمساز، مولفه‌ای اساسی در پیمایش مسیری چنین ملتهبانه است، جایی که عماد فیلمساز، 2 بار به مجروحیت رسیده و چند روز را در کما به سر برده و حتی به حبس خانگی می‌رسد اما دست از حرکت قاطعانه‌اش در مسیر آگاه‌سازی جهانیان برنمی‌دارد. در این میان، دیالوگ‌های زیبایی در جهت پردازش روایتی خالصانه در فیلم به گوش می‌رسد، وقتی از زبان جبرئیل، فرزند خردسال فیلمساز می‌شنویم که «چرا پدر سربازارو با چاقو نمی‌کشی؟» یا «بازم سربازای اسرائیلی موندن؟» یا زمانی که سیاستمدارانی در جهت قرار گرفتن در قاب عکس خبرنگاران وارد منطقه می‌شوند و عماد می‌گوید: «من ترجیح می‌دهم با انسان‌های واقعی باشم» یا آن هنگام که بوی پیروزی به مشام می‌رسد و دیالوگ «دیدن رویا هم می‌تواند خطرناک باشد» عنوان می‌شود و این گفته‌ها می‌تواند کاملا در خدمت اثربخشی روایت قرار گرفته و نگاهی هنرمندانه از قلب آتش، زبانه گیرد. شرایط رخ داده دیگری که نگاهی لایه‌بخش به اثر بخشیده، ثبت 5 دوربین طی 5 سال مقاومت مردمان روستای بلعین بوده که در واقع استعاره‌ای است بر اسارت دنباله‌دار انسان‌هایی مظلوم توسط شیطان دوران و جالب اینکه دوربین‌های ضبط‌شده همزمان با تولد فرزند فیلمساز، جبرئیل شکل یافته و در پایان مقاومتی 5 ساله که با از میان برداشتن حصار زندگی برای اهالی روستا و شیرینی پیروزی همراه است، شاهد سرفصل‌بندی روایی در چارچوب اپیزودهایی مشخص از خون، استقامت و پایمردی خواهیم بود. فیلم «5 دوربین شکسته» با به خدمت گرفتن و کاشت درختچه زیتون به‌عنوان نماد صلح و زندگی، نماهایی از پرندگان رها در آسمان و تلفیق شادی‌هایی از مردمان ساده روستا در برابر رنج‌های نهفته در سینه‌شان، ترکیبی غریبانه را رقم زده است و موسیقی به‌خوبی در روایتی پرتنش عمل می‌کند. همچنین قاب‌هایی زیبایی‌شناسانه را در دل سیاهی فضای وقوع رویداد می‌توان یافت که برای نمونه نمایی را می‌توان برشمرد که از داخل دریچه بنای ناقص پاسگاه منطقه به سوی طبیعتی سرسبز در آن سوی زندگی است و به خوبی تناقض میان هستی و نیستی را منعکس می‌کند. فیلم «5 دوربین شکسته» روایتی است ساده و بی‌ریا از درون جهنمی عیان شده توسط ظالمانی بی‌ریشه که خاک زیستن را تنها با اصابت گلوله می‌جویند و قلب‌های خونین را شخم تصاحب غاصبانه خود می‌سازند. دوربین عماد برنات، ناظری شجاع‌دل بوده که همه جا مخاطب بیرونی را به درون جولانگاه حماسه می‌کشاند و هر حادثه‌ای را از چشمان مخاطب با حیله تکنیک نمی‌دزدد و در روایتی صادقانه که حتی روشن کردن دوربین نیز از چشمان بیننده دور نمی‌ماند، گوشه‌ای از دوران مقاومت و شهامت مردمان فلسطین را نمایان می‌کند.
5 دوربین حقیقت‌جوی فیلمساز در این فیلم شکسته می‌شود و حصار ظلم روستای بلعین طی 5 سال جان‌سپاری مردمانی آزادیخواه برداشته می‌شود.



اما هنوز حصارهای بسیاری از ظلم در کرانه باختری باقی است و دوربین‌های دیگری از عشق به تصاویر عدالت‌جوی فیلمسازانی متعهد روشن خواهد شد، چرا که بنا به گفته عماد، باید به حرف درآورد واقعیت را  قبل از اینکه «تجربه تبدیل به خاطره شود».
 


Page Generated in 0/0063 sec