محمد واعظی: مذاکرات لحظه آخری، پس از 2 سال رفت و آمد مداوم و تبدیل گفتوگوهای ایران و اروپا و روسیه و چین و آمریکا به چانهزنی دوطرفه ایران و آمریکا کماکان بر سر مهمترین مسائلی که در طول 12 سال گذشته محل اختلاف ایران و غرب بوده، ادامه دارد.
دو طرف اصرار دارند موضوع «پیشرفت» در مذاکرات را به رسمیت بشناسند و میز گفتوگوها را ترک نکنند اما آنچه در این میان مشکلساز باقی مانده شروط تعیین شده توسط قویترین لابی صهیونیستها در آمریکا- آیپک- است که هیچ نسبتی میان مفاد آن و خواستههای طرف ایرانی وجود ندارد. در حقیقت این ایام هیات حاکمه سیاست و اقتصاد آمریکا که به طور معمول پشت پرده پنهان میماند و ویترین دولتی را مقابل سایرین به نمایش میگذارد، به بهترین شکل ممکن از اهداف پنهانی مذاکره با ایران رونمایی کرده است؛ اهدافی که «دیپلماسی نمایشی اوباما» بهعنوان آخرین ترفند در خدمت برای تحقق آنها به کار گرفته شده است. 5 شرط آیپک بهعنوان مهمترین شاخصههای یک «توافق خوب» آمریکایی- صهیونیستی به شرح زیر است:
۱- بازرسی و راستیآزمایی
باید به بازرسان، امکان دسترسی نامحدود به سایتهای مشکوک داده شود. توافق خوب باید از اصل بازرسی «از هر کجا و در هر زمان» که شامل تأسیسات نظامی ایران میشود، حمایت کند.
۲- ابعاد نظامی احتمالی (PMD)
ایران باید درباره تمام تلاشهای خود برای تسلیحاتی کردن برنامه هستهایاش توضیح دهد. توافق خوب باید ایران را به مشخص کردن تمام فعالیتهای هستهای خود ملزم کند.
۳- تحریمها
رفع تحریمها باید تنها بعد از اثبات پایبندی ایران به تعهداتش آغاز شود. توافق خوب باید تحریمها علیه ایران را بعد از پایبندی این کشور به تعهداتش رفع کند. علاوه بر این، هر توافقی باید تبعات روشن و فوری نقض توافقنامه توسط ایران را مشخص کند.
۴- دوامپذیری
توافق هستهای خوب باید از تبدیل شدن ایران به کشوری در آستانه هستهای شدن، جلوگیری کند. چارچوب توافق اعلام شده محدودیتها علیه برنامه هستهای ایران را ظرف ۱۰ تا ۱۵ سال حفظ میکند. توافق باید توانمندیهای هستهای ایران را به نحوی محدود کند که تحقیق و توسعه را شامل شود و در طول زمان نشان دهد ایران به دنبال سلاح نیست.
۵- نابودی زیرساختهای هستهای
توافق خوب باید از ایران بخواهد زیرساختهای هستهای را برچیند و ذخایر این کشور را به گونهای از بین ببرد که تهران نه از مسیرهای اورانیوم و نه پلوتونیوم به بمب دسترسی نداشته باشد.
لیست شروط آیپک از این منظر برای ما مهم است که اصولا سیاههای که تضمینکننده اهداف لابی اسرائیل باشد و معیاری برای «توافق خوب آمریکایی» به شمار رود قطعا منجر به عقد «توافق بد» برای ایرانیها خواهد شد، چرا که صهیونیستها برخلاف آمریکا در منطقه مشترک حضور دارند و از منظر ژئوپلیتیک نظامی، سالهاست که بزرگترین رقیب و دشمن ایران و سایر بلاد اسلامی به شمار میروند. تامین اهداف اسرائیل در مذاکرات، تضمینکننده موفقیتهای آینده داعش بهعنوان بازوی نظامی جدیدالتاسیس صهیونیستها در منطقه خواهد بود و عربستان بهعنوان صهیونیسم کوچک سربرآورده داخل مرزهای اسلامی را بیش از پیش به موفقیت طرحهای ضدایرانی- اسلامی خود امیدوار خواهد کرد.
هفته اخیر، صفحه اینستاگرام نتانیاهو با انتشار یک انیمیشن نسبتا با کیفیت، تصویری از لشکر داعش را به نمایش گذاشت که با نفربر و ادوات جنگی از روی پرچم و نیروهای یک به یک کشورهای خاورمیانه از جمله آمریکا(!) عبور میکنند سپس رو به مخاطبان، پرچم آن از بیرق سیاه داعش به پرچم ایران با پسزمینه تاسیسات اتمی تغییر مییابد. گوینده میگوید: «تصور کنید دولت اسلامی بمب اتم هم بسازد... دولت اسلامی ایران، بزرگتر و مجهزتر از داعش!»
این جنگ رسانهای و عملیات روانی رسمی دولت صهیونیستی در فضای جهانی در حالی ادامه دارد که به تازگی شبکه اجتماعی اینستاگرام، صفحه «ما عاشق مبارزه با صهیونیستها هستیم» را با قریب به 100 هزار عضو، بدون هیچگونه توضیحی حذف کرد. این قانون دنیایی است که با «نظم صهیونیستی» اداره میشود و جایی برای «انصاف و عدالت جهانی» در آن وجود ندارد.
همین اوبامای «مودب و باهوش» چند سال پیشتر، در دوره اول ریاستجمهوری، در کنار نخستوزیر فرانسه و انگلیس مقابل دوربین رسانههای جهانی ایستاد و گفت: «ما 3 کشور، با اطلاعات و اسناد معتبر به دست آمده مطمئن شدهایم که ایران در قم- تاسیسات اتمی فردو- در حال ساخت بمب اتم است». به همین راحتی ایران در لیست تحریمها قرار گرفت و پیش از اعلام این نظر سیاسی رسمی، هیچ نظرخواهی تخصصی از آژانس انرژی اتمی صورت نگرفت.
اکنون آیپک از ما میخواهد برنامه هستهایمان را برای دستکم 10 سال تعطیل کنیم، زیرساختهای گرانقیمت هستهای را برچینیم و اسناد و مدارک محرمانه نظامیمان را در قالب برنامه راستیآزمایی و نظارت بینالمللی در اختیار همگان قرار دهیم و سالها منتظر صدور حکم راستیآزمایی با تن دادن به بازرسیهای سرزده «هر کجا و هر زمانی» بمانیم تا در مقابل تنها بخشی از تحریمهای ظالمانه وضع شده بر ضدمردم و دولتمان به صورت تدریجی و با قابلیت برگشتپذیری لحظهای، «تعلیق» شود!
پرواضح است که هدف اصلی از چنین «توافق خوب آمریکایی- صهیونیستی» تنها فریز توانمندیهای هستهای ایران نیست! هدف از توافق پیشکش شده به ایران با چانه زنی مکرر بر سر مسائلی که پیش از این بر سر آنها توافق شده بود نیز رساندن ایران به نقطه «برگشتناپذیری در مذاکرات» است، زمانی که دولت به حدی در آرزو و اندیشه کسب یک «توافق»، خود و ملت را گرفتار کرده که از توان لازم برای ترک میز مذاکرات همراه با افشای بازیهای آمریکایی- صهیونیستی، برخوردار نباشد.
در این میان عدهای همچون هاشمیرفسنجانی بیتوجه به هدف اصلی ایرانیان از مذاکرات 12ساله، بدون اشاره به بدعهدی مکرر طرف آمریکایی با ذوقزدگی تمام از اهمیت «شکسته شدن تابوی مذاکره مستقیم با آمریکا» در مصاحبه با رسانههای غربی سخن میگویند و احتمال بازگشایی سفارت آمریکا در تهران را محاسبه میکنند! مگر هدف بهبود وضعیت معیشت مردم و رفع تحریمهای ظالمانه اعلام نشده بود؟! اکنون که آمریکا رسما «لغو تحریمها» را آرزویی محال میخواند و «تعلیق تحریمها» را هم با حیلهگری به هزار اما و اگر رونمایی شده در لحظه آخر، موکول کرده، چطور شد که اهداف مذاکره تغییر و تحول یافت و همین صرف «گفتوگوی مستقیم با آمریکا» کفایت کرد؟! آیا این رفتار نتیجهای جز امیدواری آمریکا به امکان خباثتورزی بیشتر مقابل تیم مذاکرهکننده کشورمان در پی خواهد داشت؟ احتمالا آمریکاییها خواهند گفت صرف گفتوگوی مستقیم با ما آن هم توأم با تعلیق بخشی از تحریمها براساس برنامه زمانی مورد پسند آیپک، برای شما کافیست! بروید مهیای جشن توافق هستهای با «قدرتهای جهانی» شوید!
حقیقت این است که هیچ پشتیبانی از تیم مذاکرهکننده کشورمان در میان تیم غربزدگان به چشم نمیخورد. سقف خواستههای آنها بسیار پایینتر از «توافق خوب ایرانی» است و به جای ارائه راهکارهایی برای تامین حداکثری منافع ملی بر سر میز مذاکرات، صرف مذاکره با آمریکا را موفقیتی بسیار بزرگ برای خود ارزیابی میکنند. به همین علت است که «توافق با غرب» را حتی بدون روخوانی متون، شرط پیروزی و شایسته برپایی «جشن و پایکوبی» برمیشمارند.
بزرگترین شاهد این مدعی رفتار رسانهها و فعالان سیاسی تیم غربزدگان است که هرگونه نقد و بررسی متون توافقات قبلی و اخبار و تحلیلهای مرتبط با توافق نهایی احتمالی را با انگ «بیاحترامی و بیاعتمادی به مذاکرهکنندگان» ممنوع کردند! در حالی که بخشی مهمی از قدرت چانهزنی بر سر میز مذاکره، برآمده از پتانسیل اجتماعی بالقوهای است که دیپلماتهای دو طرف با اتکا به احتمال «بالفعل شدن» آن به واسطه تصمیمات سیاسی مذاکراتی، خطوط قرمز و تخطیناپذیر خود را ترسیم و محور به محور منافع ملی گروگان گرفته شده را آزاد میکنند. غیر از این عمل کنیم، حصول «توافق بد» حتمی خواهد بود.