تریتا پارسی: حفظ امید در این روزها برای انسانیت کار دشواری است. داعش به حملات خود در عراق و سوریه ادامه میدهد. جنگ در شرق اوکراین ادامه دارد و شلیک اسلحه به نمادی عادی در زندگی امروز بشر بدل شده است. صلح بیش از هر زمان دیگری غریب افتاده و درگیری به امری عادی بدل شده است. اما نقاط روشنی هم دیده میشود. یک پیشرفت مشاهده میشود و این به منزله جبهه جدیدی برای توانایی انسان برای رسیدن به انسانیت است. تلاشهای تمام اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل به اضافه آلمان و ایران برای حل مساله برنامه اتمی این کشور از راهی صلحآمیز یکی از این نقاط روشن است. ماورای یادداشتهای بدبینانه برخی درباره توانایی گریز هستهای و رفع تحریمها، شاهد تلاشی نوآورانه برای یافتن راهحلی صلحآمیز هستیم که بینظیر است. اگر دو طرف بتوانند به توافق برسند، آنگاه این موفقیت میتواند از جنگ جلوگیری کند و راههای دستیابی ایران به سلاح اتمی را مسدود کند. موفقیت واقعی این است که مناقشهای که در سالهای اخیر ایران و آمریکا را در آستانه جنگ قرار داد از راه سازش و دیپلماسی حل و فصل شود. ما شاهد کاری استثنایی از دیپلماتهای طرفین هستم که اگر به موفقیت منجر شود، نمونههای کمی در تاریخ همانند آن و با این وزن پیدا میشود. اینکه دیپلماسی پس از جنگ و ویرانگری به صلح منجر شود یک موضوع عادی است اما اگر پیش از آن به این کار نائل شود این موضوعی عادی محسوب نمیشود و امری خارقالعاده و استثنایی خواهد بود. مذاکرات اتمی با ایران دارای 4 ویژگی است که آن را منحصر به فرد میکند. اول اینکه مقابله با موضوع اتمی ایران یک مناقشه جهانی عمده است. این موضوع تمام جامعه بینالمللی را در بر میگیرد و تنها شامل همسایگان ایران نمیشود. این موضوع مهمی است زیرا مناقشات بزرگتر شبیه این موضوع به ندرت از راه دیپلماسی حل و فصل میشوند و طرفین کارشان به جنگ کشیده میشود. تنها افراد تندرو معتقدند جنگ با ایران یک جنگ سریع و آسان خواهد بود. بسیاری از کارشناسان نظامی معتقدند این جنگ یک جنگ بزرگ، پرهزینه و طولانی خواهد بود که ورود به آن نتیجهای به همراه نخواهد داشت.
دوم اینکه دو طرف حقیقتا در آستانه یک جنگ قرار دارند. جنگ ضد ایران از سال 2005 در دستورکار واشنگتن قرار داشته است. سال 2007 جامعه اطلاعاتی آمریکا به دولت بوش اعلام کرد نتایج تحقیقات آن نشان میدهد ایران تسلیحات اتمی فعال ندارد و با این کار خود حمله بوش به ایران را خنثی کرد. با این وجود احتمال حمله اسرائیل ضد ایران همچنان وجود دارد. دولت رئیسجمهور اوباما سال 2011 تلاشهای خود را برای جلوگیری از حمله نظامی اسرائیل ضد ایران افزایش داد. دولت اوباما سال 2013 به این نتیجه رسید که تحریمهای وضعشده ضد ایران احتمالا بیش از آنکه سبب تسلیم ایران شوند، سبب کشیده شدن آمریکا به جنگ خواهد شد. در ماه ژوئن آن سال مردم ایران حسن روحانی را بهعنوان یک میانهرو به مقام ریاست جمهوری انتخاب کردند. به فاصله کوتاهی از انتخاب وی مذاکرات به طور فشرده برگزار شد. پیش از آن بسیاری از مردم احتمال تقابل نظامی را میدادند. سوم اینکه نتیجه مذاکرات حاصل آشتی حقیقی خواهد بود. این شاید عجیبترین ویژگی دیپلماسی در جریان باشد. هیچکدام از طرفین مذاکرات بر سر مفاهیمی چون شکست یا تسلیم مذاکره نمیکنند. آنها مفاد مذاکراتشان را با مفهوم برد- برد تعریف میکنند. خطوط این توافق به خوبی شناختهشده هستند و غیرمحتمل به نظر میرسد در دور نهایی مذاکرات به طور عمده دچار تغییرات شوند. آمریکا و دیگر طرفهای مذاکرات هرگونه نیاز به غنیسازی در حد صفر و درخواست برای برچیدن تمام سانتریفیوژها و توقف تمام فعالیتهای اتمی را رد کردهاند. برچیده شدن تمام سانتریفیوژها و متوقف کردن تمام فعالیتهای غنیسازی برای سالهای متوالی در مرکز مواضع کشورهای غربی در رابطه با ایران قرار داشت و یکی از عوامل شکست مذاکرات پیشین بود. علاوه بر این غرب بسیاری از تحریمهایی را که بر ایران وضع کرده است، معلق و رفع خواهد کرد. ایرانیها هم در مقابل اجازه بازرسیهای شفاف و غیرمنتظره را میدهند و در این حال میزان فعالیتهای غنیسازی خود را هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت برای حداقل 10 سال کاهش میدهند. ترکیب محدودیتها و شفافیتها تمام راههای رسیدن ایران به بمب اتم را میبندد.
دلیل چهارم و نهایی که این توافق یک موفقیت منحصر به فرد برای صلح جهانی است به خاطر تاثیر گسترده آن است. این توافق تنها به برنامه اتمی ایران منحصر نمیشود. این موضوع سبب تحول در روابط بین ایران و غرب میشود. درگیری بین طرفین چیزی فراتر از غنیسازی اورانیوم بوده است و اینکه برخی احتمال ایجاد ائتلاف آزاد بین ایران و آمریکا را پیشبینی میکنند، محتمل است. علی شمخانی، دبیر شورای امنیت ملی ایران گفت: «ایران و آمریکا میتوانند در محیط پس از توافق به روشی رفتار کنند که انرژی خود را ضد یکدیگر به کار نبرند. اگر ایران و آمریکا به توافق برسند و از درگیری با یکدیگر پرهیز کنند، آنگاه این میتواند به منزله تغییر در رفتار خصمانه 3 دهه گذشته بین آنها باشد».
بحران موشکی کوبا یک مناقشه جهانی در آستانه یک جنگ تمامعیار بود و این مناقشه از طریق مذاکرات حل و فصل شد و به یک آشتی دوجانبه بدل شد. اما این بحران موشکی را نمیتوان با توافق اتمی با ایران مقایسه کرد. پس از بحران موشکی کوبا، واشنگتن و مسکو همچنان در یک جنگ سرد با هم تقابل کردند و هرگونه مشارکت را فراموش کردند و توافق آنها به معاهده هم منجر نشد. توافق بین آمریکا و چین در دوران نیکسون را هم نمیتوان با توافق احتمالی کنونی با ایران مقایسه کرد زیرا آمریکا و چین در آن دوران در آستانه جنگ نبودند بلکه این آمریکا بود که از تنشهای موجود بین روسیه و چین برای افزایش شکاف بین کشورهای کمونیستی در دوران جنگ سرد بهرهبرداری کرد. اگر آمریکا و همپیمانانش با ایران بخواهند به توافق برسند باید به دیپلماسی فرصت داده شود در غیر اینصورت این به شکست بدل خواهد شد و هرگونه کجروی گامی به طرف جنگ و نه صلح خواهد بود.
وبسایت رئیس شورای ملی ایرانیان آمریکا