محمدرضا کردلو: مترو غلغله بود؛ متروی واقعیت مردم ایران. دروازه دولت که خط عوض کردیم به سمت تجریش جماعت انگار مابین مشعر و منا هستند؛ بلند تکبیر میگفتند. در همان جا در ایستگاه دروازه دولت، جماعتی که بالا میرفتند، همه با هم یکصدا مقدمات نماز عید فطر را شروع کرده بودند: الله اکبر ولله الحمد... وله الشکر علی ما اولانا و... همینطور ادامه میدادند. داخل قطار انگار که اتوبوس راهیان نور است. پیرمردی دعوت به 3 صلوات محمدی کرد:«اللهم صلی علی محمد و آل محمد» برای سلامتی امام زمان(عج) و آقا و نابودی کفر و استکبار جهانی و آلسعود و وهابیت.
بعضیها ایستگاه شهید بهشتی پیاده شدند بعضیها هم متروی مصلی. آنجا هم که پیاده شدیم همین بساط بود. جمعیت غلغله. دقیقا شبیه متروی بهارستان در سهشنبه تاریخی تشییع شهدای غواص.
مشترکات زیادی داشت شنبه27تیر با یکماه قبلش، سهشنبه26خرداد. «مرگ بر آمریکا» مهمترین این مشترکات بود.
خاطر عصبانیهای سهشنبه تشییع شهدای غواص آشفته، مردم «مرگ بر آمریکا» را بلندتر میگفتند. جمعه پیش در روز قدس هم همینطور بود.
قبل از نماز، مداح جوان شعرهایی با مضمون همین «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر آلسعود» میخواند. کنار دستیهایم احسنت و آفرین و طیبالله میگفتند. بعد از نماز و وقت خطبهها حرفهای آقا «مرگ برآمریکا»ییتر کرد فضای مصلا را. بویژه آنجا که گفتند: «در هرصورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد».
نماز که تمام شد، مردم در سایهها نشسته بودند و خطبهها را گوش میکردند. روی جدولها زیر سایه درخت به ردیف مردم نشسته بودند.
خطبههای نماز عید فطر آنجاهایی که درباره مذاکرات هستهای بود، پچپچ را در جمع راه میانداخت. قبل از صحبتها مردم میگفتند: یعنی آقا تایید میکنه مذاکرات رو؟ آن دیگری گفت: آقا همیشه مذاکره رو تایید کرده! بغلدستی من هم گفت: فکر کنم حرف جدیدی درباره مذاکرات بشنویم. آقا با بیان اینکه «چه این طرح تصویب بشود و چه نشود» درباره مذاکرات صحبت کردند. اول گفتند: چه تصویب بشود چه نشود اجر مذاکرهکنندگان محفوظ است، بعد اینکه چه طرح تصویب بشود چه نشود، اصول اساسی نظام خدشهدار نخواهد شد. اینجای خطبه بود که جماعت تکبیر گفتند. آقا ادامه دادند: چه تصویب بشود، چه نشود «ملت ایران از حمایت ملت مظلوم فلسطین، یمن، بحرین و ملت و دولتهای سوریه و عراق و مجاهدان صادق لبنان و فلسطین دست برنمیدارد.» باز هم تکبیر مردم. کنار دستیهایم تکبیر را با احسنت میگفتند. جوانی که فرمان کالسکه نوزادش را گرفته بود و به سایه میکشاند، گفت: یه عده خوشخیال فکر کردن حالا که توافق شده دیگه با اسرائیل هم میشه تو استادیوم آزادی بازی دوستانه برگزار کرد. گفتم: توافقی نشده هنوز. حواسم بود، آقا هم هیچ جای خطبههایشان از واژه «توافق» استفاده نکردند. رهبری از واژه «متن» استفاده میکردند. آن هم با اما و اگر «تصویب بشود یا نشود» و «طی مراحل قانونی». گفتم خوب شد آقا اینها را گفتند که دوباره از فردا یک سری به بهانه حمایت رهبر انقلاب از مذاکرهکنندگان نتیجهگیری نکنند صفر تا 100 متن مورد تایید ایشان است.
تاکید رهبری بر «در نظر گرفتن مصالح ملی در بررسی متن تهیهشده هستهای در مسیر قانونی» نکتهای بود که به نظرم روی گردن مجلس بود. چند نفری که داشتند میرفتند گفتند: خدا کند بعضیها به خاطر نزدیکی شب انتخابات یه وری غش نکنند و واقعا متن خوبی تحویل ملت دهند. آقا هم اتفاقا از این جمله استفاده کردند: «براساس مصالح کشور و منافع ملی با دقت کار خود را انجام دهید تا بتوانید حاصل بررسیها را با گردن افراشته به ملت و خداوند ارائه دهید». خطبههای ضدآمریکایی آقا مخصوصا آنجا که موضوع «لاف در غربت» را مطرح کردند، خیلی جالب بود. یکی از بغلدستیهایم گفت: میدونی که پشتبند «لاف در غریبی» چی میگن؟ گفتم: بله بله! بجا بود واقعا این لاف در غربت. فکر کنم غیر از اوباما و آمریکاییها به چند نفری هم این مثال آقا بربخورد. آنهایی که در روزنامه از شوق ارتباط با آمریکا اصلا از متن و محتوای هستهای خبر و سواد ندارند و قبلا گفته بودند: هستهای میخواهیم چه کار؟ حالا هم سینه جلو میدهند برای «توافق به هر قیمتی». شادی راه میاندازند و از جشن خبر میدهند برای متنی که ندیدهاند... کلا فکر کنم عصبانیهای روز سهشنبه26خرداد (روز تشییع شهدای غواص) باز خاطرشان آشفته شد که مردم نماز عید فطر را هم مصادره سیاسی کردند و شعار «مرگ بر آمریکا» دادند. مصادره سیاسی مردم بدجور روی اعصاب این تجدیدنظرطلبها راه میرود. آن از 26خرداد، آن از روز قدس، این هم از عید فطر!