معصومه مرادجانی: براساس اسناد منتشره از سوی ادوارد اسنودن، تنها راه حمایت از اسرائیل ایجاد یک دشمن نزدیک مرزهای فلسطین اشغالی است. وی با ارائه اسنادی از همکاری اطلاعاتی آژانس امنیت ملی آمریکا، 6MI و موساد برای شکلگیری داعش خبر میدهد. از سوی دیگر سایت «اینترسپت» صحه محکمی بر اظهارات اسنودن گذاشت و تاکید کرد این
3 سرویس جاسوسی و امنیتی، برای
بهوجود آوردن یک گروه تروریستی که بتواند افراطیها را به خود جذب کند، با یکدیگر همکاری کردند و موفق شدند افراطیون ناآگاه و جاهطلبان مسلمان را با زر و زور دنیا فریب دهند تا به جای جنگیدن با اسرائیل، مسیر و محور مقاومت را هدف قرار داده و مردم بیدفاع را مرکز حملات وحشیانه خود قرار دهند.
گروههای تکفیری بویژه داعش از نظر ایدئولوژیک هم اسرائیل را در جهت دستیابی به آرمان از نیل تا فرات یاری میکنند و شاهد آن را میتوان دیدگاه تکفیریها درباره سرزمین بیتالمقدس و آرمان فلسطین دانست. به اعتقاد آنان فلسطین موجب فتنه در جهان اسلام است و هرکسی که پرچم فلسطین را به اهتزاز درآورد به فتنهافروزی کمک کرده است و نمود عملی این تفکر را در حملات وحشیانه 51 روزه اسرائیل علیه غزه میتوان به وضوح دید. هنگامی که اسرائیل نوار غزه را به بار حملات موشکی بسته بود و دل تمام آزادیخواهان جهان اعم از مسلمان و غیرمسلمان به درد آمده بود، تروریستهای مدعی برپایی خلافت در سرزمینهای اسلامی اعلام کردند جنگی با اسرائیل ندارند و فلسطین را حضرت مسیح آزاد خواهد کرد.
اگر حکومتهای فعلی جهان را اندکی عمیقتر بررسی کنیم خواهیم دید تنها
2 تفکر عمیق بر جهان حاکم است و بر مبنای آن 2 تفکر 2 حکومت دینی شکل گرفته است؛ یکی تفکر توحیدی است که پرچمدار آن ایران است و بیش از 3 دهه است که با وجود فشارهای شدید بینالمللی توانسته ندای حق و حقیقت را بر جهان طنینانداز کند و ملتها و دولتهای آزاد را با خود همراه کند و تفکر دیگر صهیونیزم است که با حمایت آشکار استعمارگران، ساکنان فلسطین را آواره و ایجاد یک سرزمین مستقل یهودی را بهانه کردند تا کانون فتنه را از داخل اروپا بیرون رانده و آن را به سرزمین فلسطین- مهد یکتاپرستی- انتقال دهند.
رژیم غاصب اسرائیل مانند یک غده سرطانی میل به گسترش و توسعهطلبی دارد و همانطور که در تاریخ چند 10 ساله خود در منطقه ثابت کرده است در صورت امکان به تمام کشورهای خاورمیانه به صورت مستقیم و غیرمستقیم تجاوز میکند اما نیک میداند که این امر بهصورت مستقیم محقق نخواهد شد و محور مقاومت بویژه ایران را نمیتواند از پای درآورد. پس به فتنه و ایجاد تفرقه که ریشهای تاریخی در مبنای تفکر تئوریسینهای استقرار یهود در خاورمیانه دارد، متوسل شده است. اسرائیل به عنوان سمبل دولتهای غربی، عامل فتنه در خاورمیانه است. این رژیم منحوس هماکنون سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» را در پیش گرفته تا بتواند از نیل تا فرات_اراضی موعود در کتاب مقدس _ را به چنگ آورد و در این مسیر از هیچ حربهای دریغ نمیکند.
رژیمصهیونیستی و حامیان آن تا زمانی که بتوانند به طور مستقیم وارد جنگ میشوند تا کمترین هزینه را متحمل شوند اما زمانی که از رویارویی مستقیم ناکام شوند، راههای دیگری را میآزمایند. اسرائیل با تجاوز جولای 2006 که به جنگ 33 روزه مشهور شد در صدد بود تا حزبالله را خلع سلاح کند اما آنچه روی داد نه تنها خلع سلاح نبود بلکه افزایش محبوبیت سیدحسن نصرالله به عنوان محبوبترین رهبر عربی بود که باعث شد این جنبش توان تولید موشک و انواع سلاحهای سنگین را بهدست آورد. در جنگ 22 روزه(2008 و 2009 میلادی) هدف نابودی دولت قانونی حماس که تازه رأی قابل توجهی از مردم فلسطین دریافت کرده بود، عنوان شد اما بعد از گذشت22 روز حماسهآفرینی ساکنان غزه، رژیم تا بن دندان مسلح دست از پا کوتاهتر به مواضع قبلی خود عقبنشینی کرد تا ظرف 2 سال از 2 جبهه مقاومت شکست خورده باشد. اسرائیل هنوز در حال جبران مافات جنگ 2008 بود که مجددا در سال 2012 به غزه حمله کرد ولی این بار 8 روز بیشتر دوام نیاوردند. در این رهگذر آنچه برای رژیم اسرائیل سخت میآمد اتحاد و نزدیک شدن حماس با جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت بود که از جولای سال 2006 روز به روز در عرصه نظامی بیشتر نمود پیدا میکرد. فلذا در همین سالها بود که اسرائیل و حامیان غربیاش به دنبال چارهای برای ممانعت از قدرت روزافزون ایران و محور مقاومت به فکر جنگهای نیابتی افتادند. ماحصل تلاشهای آنها در 2 هدف اصلی خلاصه میشد؛ هدف اول همراه کردن بیش از پیش شیوخ عرب با اسرائیل بود که این امر تا حدودی محقق شد و بسیاری از کشورهای عربی از جمله عربستان و قطر بازوان نظامی اسرائیل برای سرکوب محور مقاومت و موج بیداری اسلامی محسوب میشوند و هدف دیگر ایجاد و تقویت گروههای تندرو و تکفیری بود که این امر نیز به خوبی شکل گرفت و توانست جهان اسلام را بیش از پیش از هم بپاشد و چهرهای منفور و خشونتطلب از اسلام و مسلمانان را به جهان عرضه کند.امروز جنایات رژیم کودککش اسرائیل و نقش آن در فتنههای بزرگ جهان بویژه جهان اسلام بر کسی پوشیده نیست. این رژیم غاصب برای حفظ منافع صهیونیستها و مستکبران به مردان، زنان و کودکان رحم نمیکند و از هیچ جنایتی رویگردان نیست و ذات چنین رژیمی چیزی جز توحش و جنایتکاری نیست اما اینک دستکش مخملی به دست دارد و با بسیاری از اعراب مرتجع عقد اخوت بسته است. امروز بسیاری از شیوخ عرب و جنبشهای افراطی در جهان اسلام در تور فتنه اسرائیل گرفتار شدهاند و دشمن مشترک را که روزی آرمان همه اعراب بود، به فراموشی سپردهاند. فتنه آنچنان فضای منطقه را مهآلود کرده است که رژیم صهیونیستی با صدها کلاهک هستهای به حاشیه رانده شده و تهدیدی برای امنیت منطقه محسوب نمیشود اما محور مقاومت بویژه ایران دشمن مشترک ارتجاع عربی- صهیونیستی قرار گرفته است و در این مسیر شیوخ عرب با دشمن اصلی خود همکاریهای لازم را به کار میبرند تا بتوانند انقلاب اسلامی ایران و بازوان قدرتمند محور مقاومت، عراق، سوریه و حزبالله لبنان را از پای درآورند. فلسطین در سیاست خارجی ایران نقش بسزایی دارد و از روزی که امام خمینی (ره) اعلام کردند رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمیشناسند و سرزمینهای اشغالی متعلق به مردم فلسطین است تاکنون نظام جمهوری اسلامی ایران در این امر ثابتقدم و همواره در سیاستهای خود پشتیبان مردم فلسطین بوده و تا زمان آزادی قدس به حمایتهای خود ادامه خواهد داد. جمهوری اسلامی ایران براساس تعالیم دین اسلام وظیفه خود میداند از مستضعفان جهان حمایت و بر مستکبران بتازد و از آنجایی که مصداق اتمّ استکبار آمریکا و رژیم منحوس اسرائیل است، لذا مبارزه با سمبل قدرت تفکر صهیونیسم، اسرائیل را مبنای وحدتبخش جهان اسلام میداند و در این مسیر در حد توان از هیچ حمایتی از آزادیخواهان جهان بویژه در کشورهای عربی و اسلامی از دولت و ملت عراق و سوریه گرفته تا ملت شریف یمن، بحرین، مصر و دیگر کشورهای اسلامی دریغ نکرده است. راهبرد رهبران جمهوری اسلامی ایران مبنی بر اتحاد مسلمانان جهان علیه استکبار جهانی میتواند تنها گزینه جهان اسلام برای رهایی از فتنه «تفرقه بینداز و حکومت کن» اسرائیل باشد.