تیری میسان*: رسانههای غربی از توافق ترکیه با ایالات متحده برای استفاده از پایگاه نظامی اینجرلیک در بهاصطلاح مبارزه علیه داعش به گرمی استقبال کردهاند ولی همزمان تنشهای داخلی ترکیه چیز دیگری به ما میگویند. بسیار محتمل است که ماندن رجب طیب اردوغان در قدرت توام با ناتوانی حزب او در کسب اکثریت لازم در انتخابات تکراری مجلس، راهحلهای سیاسی بحران مشروعیت در ترکیه را به بنبست کشانده و به جنگ داخلی بینجامد. از 15 سال پیش بود که جورج فریدمن بنیانگذار آژانس اطلاعاتی خصوصی استراتفور (در آستین- تگزاس 1996) بر آن شد تا رهبران غربی را متقاعد کند که بریکس در قرن بیستویکم نقش مهمی بازی نخواهد کرد و در عوض ترکیه شبهاسلامی
(نو عثمانی) را باید در مرکز توجهات قرار داد. فریدمن همکار قدیمی آندریو مارشال، استراتژیست پنتاگون از سال 1973 تا 2015 بود. در عین حال در کشور من، فرانسه هم بسیاری شخصیتهای به انحراف کشیده شده تبلیغ به نفع اسلامگرایی- نوعثمانی- ترکیه به عنوان الگوی اقتصادی و سیاسی – مطلوب غرب - در جهان اسلام را آغاز کردند از جمله لوورژو، پیر موسکوویچی، هانری دو کاستری، الن ریشار، کلود فیشر و... . اما چگونه شد که امروز ترکیه در لبه پرتگاه قرار گرفته و خطر سقوط، ادامه حیات دولت ترکیه را مستقیماً تهدید میکند؟
طرح تجزیه ترکیه
سال 2001 استراتژیستهای مکتب اشتراوسی- پیروان« لئو اشتراوس» فیلسوف صهیونیست بنیادگرای قرن بیستمی آمریکایی-آلمانی و معتقد به ارتجاع تاریخی به نفع ریشههای فرضی بنیاسرائیلی- در وزارت دفاع ترسیم مجدد «خاورمیانه بزرگ» را طرحریزی کردند که تجزیه ترکیه را برای ایجاد کردستان مستقل پیشبینی میکرد. کردستان مستقل شامل کردهای ترکیه، عراق و ایران بود. این طرح مستلزم خروج ترکیه از ناتو بود و اتحاد قبایل کرد که در تمام موارد با هم اختلاف دارند و البته و انتقال و جابهجاییهای جمعیت کرد. سرهنگ رالف پیترز، طراح نقشه تقسیم خاورمیانه بزرگ – نقشهای که همین امروز توسط داعش پیاده میشود- از این طرح در مقالهای در نشریه پارامترز یاد کرده و نقشه آن را در سال 2005 منتشر کرد. ضمن اینکه پیترز خود شاگرد «رابرت اشتراوس هوپ» سفیر قدیمی ایالات متحده در آنکارا و نظریهپرداز نظم نوین جهانی نیز محسوب میشود. جالب اینکه طرح جنونآمیز او یک ماه پیش با توافق اسرائیل و عربستانسعودی در حاشیه گفتوگوهای 1+5 پیرامون موضوع هستهای ایران دوباره بهروز شد. تلآویو و ریاض برای سرنگونی اسد در سوریه روی ترکیه حساب میکردند. در واقع آنکارا وقتی که ناتو انتقال ستاد فرماندهی نیروی زمینی به ازمیر را در جولای 2013 به پایان رساند قاطعانه در همین مسیر حرکت میکرد. اردوغان که در انفعال آمریکا در این زمینه دست و پایش را گم کرده بود زیر پرچم دروغین بمباران شیمیایی غوطه سعی کرد بشار اسد را متهم کند، سپس ناتو را به مداخله مجبور کند ولی این ترفند نگرفت. یک سال بعد همین ترفند را تکرار کرد و قول داد اتحادیه بینالمللی ضدداعش را برای تصرف دمشق به کار اندازد. حال اسرائیل و عربستان سعودی که بهای قول و قرارهای بیفرجام ترکیه را پرداختهاند امروز هیچ دلیلی نمیبینند که در ترکیه جنگ داخلی راه نیندازند.
تحول استراتژیک در پنتاگون
با این وجود، ۲ عامل مانع تجزیه ترکیه به نظر میرسد؛ اولاً خود وزارت دفاع با رفتن اندرو مارشال و آمدن استراتژیست جدید به اتاق فکر یعنی سرهنگ جیمز بیکر به دنبال نظریات اشتراوسی نیست. نظریه او در چارچوب اصول صلح وست فالن بوده و پنتاگون را به سوی برخورد از نوع جنگ سرد هدایت میکند. دیدگاه بیکر منطبق است بر استراتژی نظامی ملی نوین اوباما. علاوه بر این با موضعگیری فرمانده جدید ستاد مشترک ارتش آمریکا، ژنرال جوزف دوندارد هماهنگ است که در آن پنتاگون «استراتژی هرج و مرج» را رها کرده و دوباره خواهان اتکا به دولتهاست. دوم اینکه در پی جابهجایی احتمالی داعش از شامات به قفقاز، با توافق مسکو و واشنگتن و به موازات توافق بین سوریه و عربستان و ترکیه- که فرماندهی عملیاتی ضدداعش را برعهده دارد- غائله جنگ نیابتی در منطقه فروکش خواهد کرد. این طرح روز 29 ژوئن 2015 توسط رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین به طرفهای خاورمیانهای ارائه شده است.
زمینههای بحران در ترکیه
از این پس 2 سیر تحولی ممکن است به وقوع بپیوندد؛ یا انتقال جنگ سوریه به ترکیه یا هماهنگ شدن منطقه در جنگ علیه داعش. پس هنوز خطر در کمین ترکیه است، آن هم در حالی که شرایط داخلیاش کاملا بحرانی است. طی 4 سال گذشته کشوری که قرار بود الگوی توسعه اسلامی باشد سیری قهقرایی طی کرده است:
1- اقتصاد ترکیه فروپاشیده است. شرکت ترکیه در جنگ علیه لیبی موجب شد که یکی از مشتریان مهم خود را از دست بدهد و هیچ سودی به دست نیاورد. جنگ علیه سوریه موجب خسارات کمتری شد زیرا بازار مشترک سوریه و ایران و ترکیه در حالت جنینی به سر میبرد ولی انباشت نتایج 2 جنگ رشد کشور را که به زیر صفر تمایل داشت متوقف کرد. در عین حال بازار فروش مارکهای بزرگ اروپایی در ترکیه نیز در حال فروپاشیدن است.
2- اردوغان برای تصاحب قدرت با دستگیری افسران عالیرتبه و با ترفند اتهامزنی، خود را از کودتای نظامی در امان نگهداشت اما دشمنی شبکه مافیای نظامی گلادیوی ناتو را در آناتولی برای خود خرید و قطعا در شرایط حساس حمایت ارتش ترکیه را نخواهد داشت.
3- سیاست اسلامگرایی نوعثمانی اردوغان کشور را دچار شکافهای عمیقی کرده و پیش از همه موجب خیزش نفرت بین لائیکها و مذهبیها سپس بین گروههای سنی، کرد و علوی شده است به طوری که ترکیه به مصری دیگر و یک انبار باروت تبدیل شده و تنها یک جرقه کافی خواهد بود تا به یک جنگ داخلی تمامعیار دامن بزند.
4- رقابت بین حزب عدالت و توسعه که از اسلامگرایی استفاده ابزاری میکند با حزب نظام ملی و همچنین جنبش فتحالله گولن سیاست رسمی آنکارا را به ورشکستگی کشانده است.
5- با پذیرش پیشنهاد ولادیمیر پوتین برای ساخت لولههای انتقال گاز «تورکیش استریم» رئیسجمهور اردوغان مستقیماً به استراتژی عمومی ایالات متحده حمله کرده است. این شبکه راه ارتباطات قارهای را باز خواهد کرد و دکترین «کنترل فضاهای مشترک» که برتری واشنگتن را بر تمام جهان تضمین میکند تهدید خواهد کرد و به روسیه اجازه خواهد داد از محاصره اروپا عبور کند.
تهدید اردوغان توسط اوباما
پیوندهای شخصی اردوغان با القاعده براساس تایید دستگاه قضایی ترکیه نشان میدهد که او داعش را نیز مدیریت میکند. ظاهرا این سازمان تروریستی رسماً تحت فرماندهی ابوبکر البغدادی است ولی این شخصیت ویترین جلویی است و فرماندهی حقیقی داعش بر عهده ابو علاء العفری و فاضل الحیالی (مشهور به ابومسلم ال ترکمنی)، 2 ترکمن از مأموران سرویسهای مخفی ترکیه و دیگر اعضای ستاد فرماندهی ترکها از دوران مواجهه با شوروی هستند. به همین علت برخلاف آنچه در جراید وانمود شده است در تماس تلفنی اخیر (22 جولای) باراک اوباما قویاً اردوغان را تهدید کرده است. براساس گزارشهایی که ما در اختیار داریم، رئیسجمهور ایالات متحده اعلام کرد با نخستوزیر بریتانیا، دیوید کامرون برای حذف ترکیه از ناتو به توافق رسیده است، موضوعی که طرح یادشده جنگ داخلی و تجزیه به 2 دولت را زنده میکند. تنها راه نجات اردوغان از خشم آمریکا این است که قرارداد انتقال گاز با روسیه را منحل کند و فوراً به اتحادیه بینالمللی ضدداعش بپیوندد. در همان حال حزب کارگر کردستان(پکک) دوباره به دولت آنکارا اعلان جنگ کرده است. اکنون با پایان مهلت 45 روزهای که در قانون اساسی مشخص شده، رئیس گروه پارلمانی باید برای تشکیل دولت اقدام کند اما 3 حزب اصلی مخالف از اتحاد با حزب عدالت و توسعه امتناع کردهاند، در نتیجه احمد داووداوغلو موفق به تشکیل کابینه جدید نشد و انتخابات زودهنگام مجلس برگزار میشود که با توجه به شکاف پدید آمده در حزب عدالت و توسعه و از سوی دیگر نفرت بین محافظهکاران آتاتورکگرا و کردها، تشکیل اکثریت در آن مشکل خواهد بود. در چنین وضعیتی اگر طرفها از موضع خود کوتاه نیایند و حزب عدالت و توسعه بخواهد به هر قیمت در قدرت باقی بماند، ترکیه وارد جنگ داخلی خواهد شد.
*تحلیلگر و افشاگر سرشناس فرانسوی