حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی*: یکی از نتایج تلخ غضب در زندگی فردی و اجتماعی آن است که غضب مقدمه و زمینه گناهان و خطاهای بسیاری است که اگر جان ما از غضب پاک باشد، از آن گناهان و اشتباهات هم پاک میشویم؛ گناهانی که هریک به تنهایی موجب هلاک فرد و بیحیثیتی جامعه میشود. به تعبیر دیگر ما در هنگام غضب و خشم، به گناهان و بدیهایی مبتلا میشویم که هریک موجب سرزنش ماست و عملاً ما را از مقام انسانی دور و جامعه را هم فاسد میکند: غیبت، فحش، لعن و نفرین، سخنان بیهوده، کلمات و جملات رکیک و زشت، تهمت، بهتان، فاشکردن اسرار، زدوخورد، لطمه مالی و جانی به دیگران یا خود و اوج آن قتل، همگی از نتایج تلخ غضب است که متاسفانه جامعه ما را هم دربرگرفته است. اگر ما یاد بگیریم که خشم خود را کنترل کنیم، همه این گناهان و خطاها که هریک هلاککننده فرد و نابودکننده جامعه است، کنترل میشود. چه زیبا فرموده است پیامبراعظم صلیاللهعلیهوآله که «شجاع کسی است که در هنگام غضب، مالک نفس خود باشد و غضب خود را کنترل کند؛ «الشّجاعُ مَن یَملِکُ نَفسَهُ عندِ غَضبِه». [جامع السعادات: 1/325]
احتمالاً خواننده محترم افرادی را دیدهاند که از شدت خشم به زمین و زمان و آسمان و در و دیوار ناسزا گفتهاند، یا کسانی را مشاهده کردهاند که هنگام خشم، خود را زدهاند، یا سرشان را به دیوار کوبیدهاند، یا وسایل منزل را شکستهاند و بعد که به خود آمدهاند، گفتهاند از کوره در رفتیم. او خودش اعتراف میکند از اعتدال خارج شده و حالت غیرطبیعی پیدا کرده است، تا جایی که به حد انفجار رسیده و توانایی کنترل خشم خود را نداشته است. این عین دیوانگی و حماقت است و هیچ نام دیگری نمیتوان بر آن گذاشت.
دلیل این امر آن است که غضب ظهور تام نفسانیت است که عقل را در هنگام خشم تعطیل و فرد را دچار اختلال عقلی میکند که هم خودش مهلک است و هم موجب افتادن در مهلکات دیگر میشود. به این نکته توجه شود که ما نباید چشم خود را بر حقایق ببندیم. صفحات حوادث روزنامهها پر است از اتفاقات ناگواری که همگی آنان بر اثر یک خشم و عصبانیت رخ داده است.نباید خودمان را فریب دهیم که ما از این حوادث دور هستیم، آنان که منتظر حکم قصاص هستند، همانند ما بودهاند اما یک لحظه کنترل خود را از دست دادهاند و خانوادهای را داغدار و خود و خانواده خود را گرفتار کردهاند. متاسفانه ما گرفتار نوعی توجیه هستیم و توجیه بلای جان ماست که موجب میشود اشتباهات و خطاهای خود را نبینیم و دنبال اصلاح آنها نرویم.
آری! یقیناً غضب نوعی دیوانگی خودساخته است که مانع سفر ما برای رسیدن به خداست و مانع تحقق جامعه اسلامی است. ما سفری طولانی و پرخطر در پیش داریم که بسیار پرفراز و نشیب است. سفری است که هیچش کناره نیست و حتماً توشه مناسب خود را میخواهد. یکی از توشههای اصلی این سفر، عقل است، عقلی درست تا سلامت ما را در سفر تضمین کند. آیا کسی که عقلش مختل شده است، میتواند این سفر را به سلامت بگذراند؟ مسلماً نمیتواند. بنابراین غضب، بیماری نفسانی است که عقل ما را ضایع و ما را زمینگیر میکند که توان پاگذاشتن به سفر الهی را نداشته باشیم. وقتی ما نتوانیم به سوی خدا برویم، ما را کشانکشان میبرند، البته آن با درد و سختی و جراحت همراه است!
متاسفانه برخی فکر میکنند غضب لازمه اقتدار است. این توهم خطرناک بویژه در میان کارگزاران و مسؤولان که دارای قدرت و مکنت هستند، بیشتر دیده میشود. آنان بر این توهم باطل هستند که باید بر زیردستان خود، اعمال قدرت کنند، به گونهای بر آنان خشم میگیرند و جبارانه رفتار میکنند. نتیجه اینکه زیردستان از آنان میترسند و در برابر آنان دست و پای خود را گم میکنند. همین امر موجب ترویج روحیه چاپلوسی، دروغ و تزویر در جامعه میشود. این بلایی است که چه بسا در سازمانها و ادارات و روابط کاری و اجتماعی دیده میشود. روشن است که هرچه مقام فرد بالاتر باشد، این صفت مذموم، خطرناکتر است. تا اینجا هرچه درباره غضب گفتیم کفایت میکند، انشاءالله از شماره آینده پیرامون راه معالجه غضب سخن میگوییم.
* امام جمعه شمیرانات