جنبش مشروطهخواهی را میتوان نقطه عطفی در تاریخ ایران دانست؛ جریانی که طی آن تفکر ایرانی- اسلامی با پیشگامی علمایی چون شیخ فضلالله نوری شکل گرفت. از نظر علمای برجسته نظیر شیخ فضلالله آنچه در این دوران اهمیت داشت، تطبیق مفاهیم و قوانین با شریعت اسلام بود. مفاهیمی که با دخالت بیگانگان و در راس آنها انگلیس با آنچه بنیانهای شریعت بر آن استوار بود تفاوت فاحش داشت. یکی از این مقولهها بحث آزادی بود. شیخ فضلالله با آگاهی از آنچه در حال وقوع بود، آزادی در مفهوم غربی را مورد انتقاد قرار داد. کتاب «اندیشه سیاسی شیخ فضلالله نوری» که توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است، با پژوهش تاریخی مشروطه به بررسی بنیانهای اندیشه شیخ فضلالله نوری پرداخته است. در زیر قسمتی از این کتاب که مربوط به آزادی مدنظر شیخ است، میآید.
آزادی
شیخ مفهوم آزادی مورد نظر مشروطهخواهان را امری شوم معرفی میکرد و بر آن میتاخت. در نگاه شیخ تبعیت از آزادی غربی و تلاش جهت اعمال آن، شایسته جامعه اسلامی و مسلمانانی که دین ایشان داعیهدار بهرهمندی از اکمل و اتم قوانین است، نیست: «... ما فرقه علّیه اسلامیان که با افتخار و مباهات بحمدالله والمنه کتابی داریم آسمانی، ناسخ صحف انبیا، چون قرآن مجید و عقل اول و صفوت آدمیان که «ماینطق عنالهوی ان هو الا وحی یوحی»، رسالتش بر دوش و حلقه اطاعتش بر گوش، چگونه میتوانیم به مجلس آزادان درآییم و شورای ملی و مساوات بخواهیم، متابعت فرنگان خسیس و مشروطهطلبان پاریس و انگلیس نماییم، دین به دنیا بفروشیم و در تخریب کتاب خدا بکوشیم (فرمان تو کردنی است دانم/ اما چه کنم نمیتوانم) آخر نه خدایتان فرموده: و من یتبع غیرالاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فیالاخره منالخاسرین».(1)
در یک تقسیمبندی عمومی و پذیرفتهشده، آزادی در 2 قالب «آزادی از» و «آزادی در» یا آزادی منفی و آزادی مثبت معرفی شده است. مراد از آزادی گونه اول فراغت از هرگونه قید و بند خارجی است که عموماً از سوی دولتها بر انسانها اعمال میشود و مقصود از گونه دوم آزادی بهرهمندی افراد از حقوقی است که به مقولاتی چون حق تعیین سرنوشت، بهرهمندی از آزادی بیان، قلم، اندیشه و... عطف عنایت دارد.(2)
تأملی در اندیشه شیخ فضلالله نشان میدهد ایشان از هر دو گونه آزادی استقبال کرده اما در قالب نگاه دغدغهدار دینی خود، آزادی را در چارچوب شرع و محدود و مقید به آن میخواسته است بنابراین در اندیشه ایشان «آزادی مطلق» جایگاهی ندارد و جالب آنکه افراط و سوءاستفاده از آزادی، بویژه در باب قلم و بیان، شرایطی را در زمانه مورد بحث رقم زد که حتی آیندگان بر مشروطه نیز آن را نکوهش کردهاند چنانکه صاحب کتاب «مشروطه ایرانی» پس از بیان تلقی مشروطهخواهان از آزادی مینویسد: «براساس همین تعبیرات و تلقیات از آزادی بود که در عصر مشروطه، مطبوعات گاه تا آن اندازه آزاد شدند که در انتقاد از دولت و شاه کار را به فحاشی، تهدید و ارعاب علنی هم کشاندند و از هیچ تهمت و افترایی دریغ نکردند، نمونه بارز این نوع آزادی یا بیبند و باری را در صفحات روزنامه «روحالقدس» به وضوح میتوان دید، مدیر آن یعنی «شیخ احمد روحالقدس تربتی» معروف به «سلطانالعلمای خراسانی» خود قربانی همان نوع آزادی شد و پس از به توپ بستن مجلس با عدهای دیگر از مشروطهخواهان به دستور محمدعلی شاه زجرکش و کشته شد. از او بهعنوان شهید راه آزادی و یکی از قهرمانان ارزنده انقلاب مشروطه بسیار یاد کردند و فراموش کردهاند که بنویسند او یکی از قهرمانان فحاشی و هتاکی بود که درک بسیار محدودی از آزادی داشت».(3)
شیخ، مطلق آزادی و گونه بدون حد و مرز آن را منافی با اسلام و قانون الهی میدانست و بر آن بود دامنه نامحدود چنین گونهای از آزادی دامان شرع و دامان ملت را فراخواهد گرفت: «ای برادر! تحریز مگر نمیدانی که آزادی قلم و زبان از جهات کثیره منافی با قانون الهی است؟ مگر نمیدانی فایده آن، آن است که بتوانند فرق ملاحده و زنادقه نشر کلمات کفریه خود را در منابر و لوایح بدهند و سب مؤمنین و تهمت به آنها بزنند و القای شبهات و قلوب صافیه عوام بیچاره بنمایند. ای عزیز! اگر اساس این اساس مشؤوم مؤدی به ضلالت اعطای حریت مطلقه نبود، پس چرا جلوگیری از لوایح کفره نمیشد کدام جریده نوشته شد که مشتمل بر طعن اسلام و اسلامیان نبود؟ کدام اداره بود که جریدهاش خالی از کفر نبود؟...».(4)
اعتقادات شیخ مبنی بر تعارض دین با حریت مطلقه را عملکرد افراطی مشروطهخواهان هم در عمل و هم در گفتار تأیید کرد و حاصل آن ارائه این جمعبندی از ناحیه شیخ در باب ممنوعیت آزادی است: «آزادی از جهات مختلف مغایر با اسلام است، طعن بر اسلام و اسلامیان در جراید، گفتن کلمات کفریه در منابر و مجامع و جراید، انکار ضروریات اسلام، مثل گفتن اینکه مردم حق خود را بگیرند در قیامت کسی پول سکه نمیزند، آخوندها از خودشان درآورند که قسم بخور برو پیکارت، نوشتن اینکه اصول دین دوتاست، توحید یعنی اتحاد، اتفاق و عدل یعنی مساوات، گفتن اینکه قانون مثل قرآن مجید محترم، شیوع منکرات در معابر...».(5)
شیخ در جایی دیگر به تفسیر و تحلیل قانون اساسی و اصول معطوف به آزادی در آن مینشیند و با نگاهی فقهی مراتب مغایرت آن با اسلام را چنین تشریح میدارد: «ماده دیگری که در این ضلالتنامه آمده است آزادی قلم و آزادی مطبوعات است بعد از تغییرات و تبدیلات عین عبارت این است: عامه مطبوعات غیر از کتب ضلال و مواد مضره به دین مبین آزاد و ممیزی در آنها ممنوع (است). به موجب این ماده بسیاری از محرمات ضروری الحرمه تحلیل شد، زیرا که مستثنا فقط 2 امر شد و حال آنکه یکی از محرمات ضروریه افتراست و یکی از محرمات مسلمه غیبت از مسلم است و همچنین ایذاء و سب و فحش و توهین و تخویف و تهدید و نحو آن من الممنوعات الشرعیه و المحرمات الهیه. آزادی این امور آیا غیر از تحلیل ما حرمه الله است؟ و من حلل، حراماً، حال او معلوم و حکم آن مبین است العجب که در غیر مورد مستثنا، منع از ممیزی شد و حال آنکه نهی از منکر از اصول عملیات است و این نویسنده و رایدهنده نهی از منکر کرده است و اعجب من ذلک که در ذیل این ماده حکم مجازات برای مخالفت مقرر شد و حواله به قانون مطبوعات شد و این هم غلط و بدعت است، زیرا مجازات مالی در شرعیات در ارتکاب منهیات نداریم و در آنجا (قانون مطبوعات) برای این کار مجازات مالی معین نمود».(6)
این بحث را با قرائتی که ملکزاده از مخالفت شیخ با آزادی مطلقه کرده است، خاتمه میدهیم. او با اشاره به فرازی از کلام شیخ که میگوید: اما چیزی نگذرد که حریت مطلقه رواج، منکرات مجاز، مسکرات مباح، زنان مکشوف، شریعت منسوخ و قرآن مهجور گردد، مینویسد: «شیخ بر این باور بود که پذیرش مشروطه غیرمشروعه، عوامل رواج فحشا و آزادی شرب خمر و مفاسد دیگر را به ارمغان آورده و مردم را افسارگسیخته خواهد کرد و بیاعتنایی مسؤولان به اصول و مبانی شریعت را در پی خواهد داشت».(7)
-----------------------------
پینوشت
1- محمد ترکمان، پیشین، ج1، صص 321ـ320؛ (منطبعه در زاویه مقدسه حضرت عبدالعظیم، 4 رجب 1325)
2- جهت کسب اطلاعات بیشتر رک:
I saah berline, four essayon liberty oxford press
3- ماشاءالله آجودانی، پیشین، ص 389
4- غلامحسین زرگرینژاد، تذکره الغافل، پیشین، ص 179
5- ر.ک: همان، صص 14-12
6- همان، حرمت مشروطه، ص 162
7- مهدی ملکزاده، پیشین، ج 3 ص 90.