printlogo


کد خبر: 142994تاریخ: 1394/5/12 00:00
گشایش اوباما در قبال ایران هیچ تشابهی به گشایش نیکسون در قبال چین ندارد

مایکل گرین و گابریل شینمان: «زیگموند فروید» گفته است: «قیاس کردن هیچ فایده‌ای ندارد، جز اینکه خیال انسان را آسوده‌تر می‌کند».  «باراک اوباما» رئیس‌جمهور آمریکا پیروزی دیپلماتیک خود بر ایران را با گشایش «ریچارد نیکسون» رئیس‌جمهور پیشین آمریکا در قبال چین در سال 1972 مقایسه می‌کند. نیکسون چهاردهم ژوئیه همان سال در مصاحبه با «توماس فریدمن» ستون‌نویس روزنامه «نیویورک تایمز» گفت می‌دانست احتمال این وجود دارد که «چین مسیر متفاوتی را در پیش گیرد که بسیار به نفع آمریکا خواهد بود.»- «فرید زکریا» و دیگران نیز در مقاله‌های خود به این سخنان نیکسون اشاره کرده‌اند- در عین حال، «فیل گوردون» از مقامات سابق شورای امنیت ملی آمریکا پیشرفت رئیس‌جمهور در دیپلماسی در قبال ایران را با رویکرد «جورج دبلیو بوش» رئیس‌جمهور سابق آمریکا در قبال کره شمالی - رد اتخاذ دیپلماسی در قبال این کشور - در تضاد کامل دانست. وی گفت: «پیونگ‌یانگ به این دلیل سلاح هسته‌ای تولید کرد که بوش با اجرای چارچوب خلع سلاح هسته‌ای -که «بیل کلینتون» رئیس‌جمهور پیشین درباره آن مذاکره کرده بود- مخالفت کرد». با این همه، مقایسه بین دولت‌ها نشان می‌دهد چرا توافقنامه هسته‌ای ایران تا حد زیادی با خطر همراه است. نیکسون تصمیم درستی گرفت که از چینی‌ها به عنوان برگ برنده علیه شوروی سابق در سال 1971 استفاده کرد اما این امر به دلایل متعدد درباره گشایش در برابر ایران صدق نمی‌کند. نخست اینکه در سال 1971 چین به سلاح هسته‌ای دست پیدا کرده بود و نیکسون هرگز از «مائو» نخواست دست از تولید سلاح هسته‌ای بردارد. دوم، تهدید شوروی سابق علیه واشنگتن و پکن- که در نهایت این دو کشور را به یکدیگر نزدیک کرد- بسیار شدیدتر از تهدید ناشی از داعش علیه ایران یا آمریکا بود (رئیس‌جمهور و «سوزان رایس» مشاور امنیت ملی آمریکا داعش را تهدیدی برای موجودیت آمریکا نمی‌دانند، بنابراین شاید خود آنها هم به مقایسه بین گشایش در برابر ایران با گشایش نیکسون در برابر چین باور نداشته باشند.) سومین دلیل این است که کشور چین از وجود جناح شبه‌نظامی که طرفدار شوروی سابق بود و «لین بیائو» ریاست آن را بر عهده داشت تا سال 1971 کاملاً پاکسازی شد، در حالی که قدرت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و نیروی قدس، رو به افزایش است و در واقع در نتیجه لغو تحریم‌ها و خارج شدن اسامی آنها از فهرست سیاه، به میلیاردها دلار وجوه دسترسی خواهند یافت. دلیل چهارم این است که تا سال 1971، چین دیگر تهدیدی برای موجودیت متحدان اصلی آمریکا در آسیا (ژاپن- این کشور با اینکه نخست از گشایش نیکسون در برابر چین حیرت‌زده شد اما فوراً اقدام به عادی‌سازی روابط با پکن کرد) نبود، در حالی که ایران موجودیت اسرائیل و متحدان عربی آمریکا در حوزه خلیج‌فارس را تهدید می‌کند؛ متحدانی که ترجیح می‌دهند از خود در برابر اعتبار از دست رفته آمریکا دفاع کنند تا اینکه اقدام به عادی‌سازی روابط با کشوری انضمام‌طلب و تهدیدکننده مانند ایران کنند. با گشایش نیکسون در برابر چین، تایوان بزرگ‌ترین بازنده راهبردی بود و با ادامه تنش‌زایی در دو سوی تنگه تایوان تلاش کرد ثابت کند راهبرد نیکسون عاری از خطر نیست. با وجود این، به طور کلی، اقدام جسورانه نیکسون از منطق ژئواستراتژیک قوی برخوردار بود که سیاست اوباما در قبال ایران فاقد آن است.
استفاده از «چارچوب توافق‌شده» در سال 1994 به عنوان نمونه مثبت دیپلماسی در قبال یک کشور مطرود در حال هسته‌ای شدن (کره شمالی)، نمونه خوبی برای حامیان توافق هسته‌ای ایران نیست. پیش از همه باید گفت، آنگونه که گوردون ادعا کرده است، دولت جورج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور سابق آمریکا به قدرت نرسید تا «چارچوب توافق‌شده» با پیونگ‌یانگ در دوره ریاست کلینتون را رد کند. در دوره کلینتون هم تردیدهای زیادی درباره این توافقنامه وجود داشت اما کاخ سفید ژوئن 2001 اعلام کرد به اجرای این توافقنامه هسته‌ای تا زمانی که کره شمالی این کار را کند، ادامه خواهد داد. کاخ سفید همچنین اکتبر 2002 هیاتی را به پیونگ‌یانگ اعزام کرد تا دستور کار توافق 2 کشور را گسترش دهند و مسائلی همچون حقوق بشر، رفتار بی‌ثبات‌کننده منطقه‌ای و موشک‌ها را در این دستور کار بگنجانند- این مسائل در توافقنامه موسوم به «چارچوب توافق‌شده» بین کلینتون و کره شمالی عنوان نشده بود- چیزی که موجب بر هم زدن این توافق شد، اجماع جامعه اطلاعاتی در سال 2002 - و اذعان متعاقب پیونگ‌یانگ- در این باره بود که کره شمالی تقریباً از همان آغاز اجرای توافقنامه، با فعالیت مخفیانه برای تولید سلاح هسته‌ای از طریق غنی‌سازی اورانیوم، توافقنامه را نقض کرده است.
«هوانگ جانگ یوپ» بلندپایه‌ترین مقام سابق کره شمالی که از این کشور فرار کرده است، اکتبر سال 2003 به کاخ سفید گفت وی به طور مستقیم در نشست‌های مقامات بلندپایه کشورش حضور داشته است. وی افزود مذاکره‌کننده اصلی کره شمالی- در مذاکراتی که به امضای توافقنامه «چارچوب توافق‌شده» منجر شد- در این نشست‌ها راهبرد رژیم را تشریح کرد و گفت راهبرد ما، طفره رفتن از بازرسی از تاسیسات هسته‌ای بین 5 تا 10 سال و پس از آن «رویارویی با آمریکایی‌ها با بازدارندگی بیشتر خواهد بود.» آنها همین کار را هم کردند، فرصت‌هایی که ایران برای جلوگیری از بازرسی‌ها همزمان با ادامه غنی‌سازی اورانیوم و فعالیت‌های موشکی در چارچوب توافق هسته‌ای خواهد داشت، هشداردهنده است.
شاید استدلال‌های خوبی برای تعامل دیپلماتیک با ایران ارائه شود اما مقایسه این توافق با موارد مشابه در دولت‌های قبلی دستاویزی برای قبولاندن این توافق به مخالفان است.
 پایگاه اینترنتی فارین پالیسی


Page Generated in 0/0062 sec