printlogo


کد خبر: 143209تاریخ: 1394/5/15 00:00
دوران پساتوافق و مشکل دوچندان دولت

امیرعلی جهاندار: دولت یازدهم کار خود را با شعار «چرخش سانتریفیوژها و چرخ اقتصاد» شروع کرد و همه چیز را متوقف به حل مساله هسته‌ای ایران کرده بود. سخنان دولت اینگونه بود که  از آب خوردن و ازدواج جوانان تا ساختن فیلم‌های فاخر را به مذاکرات گره زد و تلاش کرد گزاره توافق به هر قیمتی را صرف کند.
تحلیل بسیاری از جامعه‌شناسان سیاسی بر آن بود که روحانی پایگاه رأی مستقلی نداشته و به‌دلیل حمایت‌های هاشمی و خاتمی، کنار کشیدن عارف و بسیج پایگاه اجتماعی اصلاحات توانست این رأی لب‌مرزی را هم کسب کند اما نبود همین پایگاه رأی مستقل باعث شد دولت روحانی در فضای عمل مورد مقایسه و جمع‌بندی قرار بگیرد.
تئوری «همگرایی با غرب» که ایده دولت برای اداره کشور بود به خودی خود چالش‌هایی را برای روحانی ایجاد می‌کرد که اهم آن «توسعه - عدالت»، «توسعه-استقلال» و «توده – نخبه» بود که در همان ماه‌های اول بویژه بعد از تماس تلفنی اوباما با روحانی بروز کرد و منجر به راهپیمایی بی‌سابقه 13 آبان 1392 شد. اما در ادامه مساله «توزیع سبدکالا» و «رفراندوم یارانه نقدی مرحله دوم» هم دولت را «ضعیف پایه» نشان داد و هم «تنها»! روحانی در همایش «برند برتر، کیفیت برتر» اعلام کرد: «اداره مملکت با سخنرانی حل نمی‌شود، اداره کشور نصیحت نمی‌خواهد، باید کار کرد. همه باید به سمت تولید حرکت کنیم. باید کاری صورت گیرد تا تولید به صرفه و با امنیت باشد. اگر این اقدام صورت گیرد مردم خود به دنبال تولید می‌روند و دیگر نیاز به شعار نیست. باید موانع تولید را برطرف کنیم تا محیط مناسب برای تولیدکنندگان آماده شود». وی در همان سخنرانی گفت: «مردم دلار نمی‌خواهند، صداقت و برنامه می‌خواهند. ما نیاز به نوکر نداریم، نیاز به مدیر داریم».
همه جمع‌بندی‌ها بعد از یک‌سالگی دولت بر آن بود که دولت روحانی در عرصه داخلی نتوانسته به نتیجه‌گیری شایسته دست یابد و نظرسنجی‌ها هم حکایت از کاهش مقبولیت دولت داشت و به نتیجه نرسیدن توافق هسته‌ای و عدم تغییر در وضع زندگی مردم، عدم رونق بازار کسب و کار و همچنین بازگشت دوران طلایی واردات شواهدی بر این مدعا بود که مردم را نسبت به موفقیت دولت ناامید می‌کرد.
با این همه دولت هنوز یک راهکار داشت که به امید آن جلو می‌آمد و آن توافق هسته‌ای بود. چنانکه ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا، اظهارنظر عجیبی کرد. وقتی هاله اسفندیاری، مسؤول اتاق ایران در اندیشکده وودرو ویلسون از او پرسید: «دکتر ظریف! آیا شکست در مذاکرات هسته‌ای بر سیاست خارجی ایران تاثیرگذار خواهد بود؟ اگر بله، چگونه؟ تاثیر این شکست بر سیاست داخلی چطور؟ البته می‌دانم که این حوزه مربوط به شما نیست»، ظریف جواب داد: «همینطور است زیرا ما روندی را شروع کرده‌ایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاش‌های ما برای تعامل، این تلاش‌ها بی‌نتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ١۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار می‌شود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند.» عملکرد دولت در حوزه‌های داخلی و بویژه اقتصادی اصلا رضایتبخش نبوده است و می‌توان این ادعا را داشت که دولت طی مدت 2 سال گذشته با دوپینگ مذاکرات هسته‌ای کار را پیش آورده است و اگر این مذاکرات نبود دولت بسیار زودتر از اینها به بن‌بست رسیده بود.
حاصل جمع عملکرد دولت باعث شد در 24خرداد به بهانه 2 سالگی دولت؛ هر کس به دنبال دلایل این ناکارآمدی بگردد؛ به‌عبارت دیگر برای اکثریت تحلیلگران ناکارآمدی محرز بود و تنها نوع نگاه و علت‌های آن مورد اختلاف نظر بود. از یک منظر دولت روحانی را نمی‌توان در مدعای عمومی (معیشت و اقتصاد مردم) و مدعای خاص دولت (رفع تحریم‌ها، حل مشکلات اقتصادی و توسعه) موفق دانست. دولت در مدعایی خاص، همگرایی با غرب را تجویز کرد اما نتیجه کاهش 50 درصدی قیمت نفت و کاهش 50 درصدی درآمد ملی بود و این یعنی شکست ایده مدیریتی دولت برای اداره کشور.
در این میان حتی حامیان دولت نیز صدای انتقاد را نسبت به ناکارآمدی دولت بلند کردند. کرباسچی در مصاحبه‌ای تفصیلی گفت: «نباید اینگونه باشد که مسؤولیت‌ها را از دوش خودمان برداریم و تا بگویند که چرا فلان کار را نکردید، بگوییم تحریم هستیم... در هر شرایطی حتی در شرایط تحریم کارهایی هست که می‌شود انجام داد و نباید آن کارهایی که می‌شود را به بهانه تحریم از سر باز کنیم. با آدم‌های سالخورده و خسته نمی‌توان کشور اداره کرد. بعد از مذاکرات هسته‌ای دولت می‌خواهد چه کند؟ مشکل دولت رفع حصر نیست؛ مشکل ناکارآمدی است!» و روزنامه آفتاب‌یزد با انتشار یادداشتی انتقادی نوشت: «بخشی از مردم هرچند اندک که تا چندی پیش همراه دولت و سیاست‌هایش بودند امروز به این نتیجه رسیده‌اند که کلید حسن روحانی کارساز نیست.
صدافسوس که در دولت تدبیر و امید نیز پدافند خاصی در برابر این حملات و هجمه‌ها وجود ندارد و به نظر می‌رسد عده‌ای در دولت دست روی دست گذاشته‌اند و تنها کاستی‌ها و ضربات سهمگین بر پیکره دولت را تماشا می‌کنند!»
حتی محمدجواد حق‌شناس که در ایام انتخابات 92 در حمایت از روحانی به شهرهای مختلف سفر کرد، امروز می‌گوید: «شرایط امروز با شرایط سال 92 یکسان نیست. اگر در ابتدای تشکیل کابینه و حتی سال گذشته انتقاد از دولت نوعی بی‌انصافی به شمار می‌رفت در وضعیت کنونی نمی‌توان نسبت به اقدامات دولت بی‌تفاوت بود و شرایط نسبت به گذشته تفاوت کرده است».
اما حال دیگر به قول جناب روحانی در دوران «پساتوافق» هستیم و این دوران مقتضیات خاص خود را دارد که کارآمدی و ناکارآمدی دولت در آن بروز بیشتری دارد. مهم‌ترین تفاوت دوران قبل از توافق و بعد از آن این است که دولت دیگر هیچ دوپینگ دیگری برای پوشاندن ضعف و ناکارآمدی خود ندارد. حقیقت آن است که در خوشبینانه‌ترین حالت به توافقات؛ اگر تحریم‌ها برداشته شود مشکل دولت در کارآمدی مضاعف می‌شود، چون در آن موقعیت دولت دیگر هیچ عامل خارجی‌ای برای آنکه مشکلات را به گردن او بیندازد ندارد و باید خودش مسؤولیت مشکلات را قبول کند.
در دوران پساتوافق مردم دیگر نمی‌توانند شاهد نابسامانی‌های موجود باشند و دیگر هیچ دستاویزی برای پوشاندن ناکارآمدی و ضعف دولت وجود ندارد. در دوران پساتوافق همه منتظر بهتر شدن اوضاع هستند و هیچ توجیهی را از روحانی نمی‌پذیرند، چرا که روحانی در دوران پیش از توافق همه مشکلات حتی آب خوردن مردم را به مذاکره و توافق متوقف می‌دانست و در یک رابطه علت و معلولی مشخص است که دیگر هیچ مشکلی لاینحل نباید باشد! با این ایده اداره کشور که قطعا به حل مشکلات نخواهد انجامید باید شاهد تغییر انتخاب مردم از این به بعد باشیم.


Page Generated in 0/0055 sec