printlogo


کد خبر: 143221تاریخ: 1394/5/15 00:00
استکبار ستیزی تعطیل نمی‌شود

سیدمهدی حاجی‌آبادی: اپیزود اول: در پی اظهارنظرهای شاذ برخی روشنفکران وطنی، آخرین آنها انتشار نقل قولی از شخصی به‌نام «امیر زمانی‌نیا» است که در وبگاه نیویورکر آمده است. نویسنده نیویورکر از او به‌عنوان «معاون وزیر نفت در امور بین‌الملل و بازرگانی» نام برده است. در نقل او آمده است: «آنچه ایرانی‌ها می‌خواهند این است که مردم آمریکا فکر نکنند ما کاری نداریم جز اینکه هر روز به خیابان‌ها بیاییم و فریاد بزنیم «مرگ بر آمریکا». ما کار خود را داریم، سرگرمی خود را داریم و زندگی خود را داریم. گفتن «مرگ بر آمریکا» یکی از لوازم همیشگی انقلاب بوده است که ما دیگر به آن گوش نمی‌دهیم. آن [شعار] دیگر به یک امر عادی تبدیل شده است».
ناصر هادیان، فارغ‌التحصیل دانشگاه تنسی آمریکا و مدرس دانشگاه تهران، شخص دیگری است که نقل قول عجیب دیگری از وی در این گزارش منتشر شده است. وی گفته است شعار مرگ بر آمریکا «بی‌معنی» است و در فرهنگ ایرانی پذیرفته‌شده نیست، چون به معنای مرگ جماعتی از مردم است. هادیان مدعی‌ است این شعار را تنها 20 درصد مردم ایران سر می‌دهند.
اینان را با وام گرفتن از تعبیر رهبرمعظم انقلاب باید در قامت «روشنفکرنمایانی» فهم کرد و به رسمیت شناخت که تعلق به بخش کمیک تاریخ داشته و عملا و به صورت خویش‌فرما و خودخواسته عهده‌دار مسؤولیت دلقک‌بازی از میانه سکولارهای اپوزیسیون نظام شده‌اند. همین بی‌التفاتی است که مانع آن می‌شود ندانند تکبرگریزی و استکبارستیزی، اصلی‌ترین و اولی‌ترین و جدی‌ترین اصل محوری در بعثت رسول‌الله بوده و هست.
همین بی‌التفاتی است که مانع از آن شده و می‌شود تا مشارالیهم ندانند قاعده «نفی سبیل» و «تبری و تولی» نزد حاملان اسلام، نه لقلقه‌ای زبانی بلکه باوری دینی و اجرایی است.
همین بی‌التفاتی است که مانع آن شده و می‌شود تا ندانند مرگ بر استکبار یعنی مرگ بر تفرعن، یعنی مرگ بر تکبر، یعنی مرگ بر انانیت، یعنی مرگ بر خودبینی، یعنی مرگ بر خود محوری و یعنی مرگ بر آمریکا در مقام متعین‌ترین کانون چنان تفرعنی و بالاخره یعنی مرگ بر تقی‌زاده‌ها و میرزا‌ملکم‌خان‌ها وکلامان زیبای خالی از محتوا و حاکی از امتنانی که خویش‌کامانه و خودمحورانه نگاه و کلام‌شان آغشته از طعن و تحقیر و لودگی و استهزا و استخفاف است!
ترش‌رویانه نمی‌توان این واقعیت را کتمان کرد که روشنفکری سکولار ایرانی بیمار است و مبتلایان از ناحیه شدائد همین بیماری است که هرگز نتوانسته و نمی‌توانند حتی برای یک مرتبه به جای آنکه خوانده‌ها و بافته‌های غرب را حفظ و حفاظت کنند به اتکای اندیشه و تامل و تعمق و توسل به کورتکس‌های مغزشان آن بافته‌ها و دواعی را ابتدا داوری معرفت‌اندیشانه کنند!
کمی آهسته‌تر! پیاده شوید با یکدیگر قدم بزنیم! تصور کرده‌اید تنها خودتان دانشگاه رفته و آشنا با زبان و مبانی علم سیاست و مختصات و لواحق و ضمائم و توابع این رشته و حرفه‌اید؟! اگر کمی هم از برج عاج خود بیرون آمده و پا بر زمین گذاشته و به اطراف‌تان بنگرید عنایت خواهید داشت پرداختن به سیاست و غور و تفحص در مبانی اندیشه سیاسی اسلام بیرون از جذابیت‌های ظاهری مستلزم فسفرسوزی هم هست. بیماری شما مغز بدون فسفر است. بدین اعتبار معتقدم روشنفکری در جمیع شاخه‌هایش یک بیماری است! تب است!
حقیقتا که چه خوش گفت شریعتی که در اواخر عمر از بیماری روشنفکری توبه کرد: درد امروز جامعه ما بی‌سوادی مردم ما نیست. نیم‌سوادی روشنفکرها و تحصیلکرده‌های ماست!
اپیزود دوم: بخش دوم کمی متعلق به این طرف مرز و مابقی  آن طرف مرز است! هفته گذشته ریاست محترم جمهوری سخن از برد 2 ـ 3 مقابل آمریکا در بازی توافق کردند و گفتند توافق یعنی هیچوقت یک ایرانی را تهدید نکنید! تا اینجای مطلب را نگه داشته کانالی می‌زنیم به ینگه دنیا!
آنجا که ابوسفیان زمان در ینگه دنیا بر تخت تفرعن و غرور تکیه زده و در نطق تلفنی با گروه‌های حامی توافق هسته‌ای در آن طرف آب گفت: «ایران یک رژیم دین‌سالار بی‌رحم و حامی تروریسم است! ایران به هر سایتی دسترسی ندهد تحریم‌ها بازمی‌گردد. طبق توافق ایران نمی‌تواند حزب‌الله را تسلیح کند!  بازرسی‌ها مدت‌ها پس از من، رئیس‌جمهور بعدی و رئیس‌جمهور بعد از او ادامه دارد. پس از ۱۵ سال، برای اقدام نظامی موقعیت بهتری خواهیم داشت. توافق هسته‌ای، به معنی پایان رویارویی با ایران نیست».
حال این سخنان را در کنار تهدیدهای مکرر وزیر دفاع، وزیرخارجه، سناتورهای آمریکایی و دیگر مسؤولان بزرگ و کوچک ینگه دنیا قرار دهید تا به خوبی دست‌تان بیاید با چه کسی طرفیم که هنوز جوهر توافق خشک نشده، ایران و مردم ایران را از بیش از هر زمان دیگری با وقاحت تمام تهدید به حمله نظامی کرده و فحاشی را به سر حد خود رسانده‌است!
وضعیت فعلی مرا به یاد سخن 2سال قبل ریاست محترم جمهوری انداخت که گفتند: اوباما فردی مودب و باهوش است!
ادب اوباما زمانی به اوج خود رسیده که ما را متهم به خشونت و بی‌رحمی و تهدید به حمله  نظامی می‌کند!
اما به راستی حق با کیست؟ با خوانش دوباره متن توافق و بررسی بند بند آن نگرانی از سر و کول انسان بالا می‌رود ولی تا زبان به نقد یا پرسش باز می‌کنیم با برچسب‌های به جهنم رفته و افراطی و تندرو در نطفه خفه‌مان می‌کنند!
حجت‌الاسلام محمدیان، ریاست نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها (که ماجرای ترک جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی توسط رئیس‌جمهور در اعتراض به سخن ایشان مشهور است)  گفت: جریان سازش درصدد سوء‌استفاده سیاسی و فرهنگی از این توافق است و قصد دارد از این توافق سکوی جهشی را به سوی اهداف فروخورده خویش در سالیان گذشته بسازد و در میان هیاهوی خودساخته مقاصد دیگری را جست‌وجو می‌کند. توافق هسته‌ای را یک اتفاق نمی‌داند، بلکه می‌خواهد آن را گام اول تلقی کند که آغاز گام‌های دیگری برای عادی‌سازی روابط با آمریکاست و به همین دلیل است که اهمیت ویژه‌ای برای آن قائل هستند و تحت عنوان شکستن تابو از آن یاد می‌کنند (اشاره به سخنان 2 هفته قبل آقای هاشمی رفسنجانی مبنی بر تابوشکنی مذاکرات) انقلابیون پشیمان و شرمنده از گذشته هم وجود دارند که از انقلابی بودن خسته شده‌اند و به دنبال مدتی استراحت و زندگی بدون دردسر رفته‌اند و برای توجیه راحت‌طلبی خویش چاره‌ای جز نفی مبارزه ندارند.
دوستانه باید به آقای رئیس‌جمهور دوباره یادآور شد سخن مقام معظم رهبری را که آقای رئیس‌جمهور! دلواپس بودن جرم نیست؛ اگر سخنی و نقدی از طرف منتقدان به دولت یا تیم مذاکره‌کننده است در عین حالی که با تبعیت از مشی مقام معظم رهبری از تلاش‌های تیم مذاکره‌کننده تشکر می‌کنیم اما آنها اعلام می‌کنند که به ایران اعتماد ندارند چطور ما می‌توانیم به آنها اعتماد کنیم؟! در همین
2 هفته درباره تهدید نظامی صحبت کردند و گفتند کارها را ادامه می‌دهیم، اینها می‌خواهند ما نباشیم. ما هم نباید بیش از اندازه ذوق‌زده شویم، زیرا خطرناک است. هم دولت قبل و هم این دولت تمام مشکلات را به تحریم ربط دادند که مردم فکر کنند حتی مشکل آب خوردن هم با تحریم حل می‌شود ولی اینگونه نیست، ‌اقتصاد مملکت را معطل مذاکرات نگذارید و اجازه ندهید نبض بازار با مدیریت سخنان اوباما و جان‌کری باشد،‌ اقتصاد ما ربط مستقیم به مذاکرات ندارد. آقای رئیس محترم جمهور جناب دکتر روحانی! جان‌کری اعلام کرده است که اگر قطعنامه بهم بخورد یک جناح در انتخابات مجلس ایران پیروز نمی‌شود در حالی که مساله قطعنامه ربطی به انتخابات ما ندارد و نباید اجازه بدهیم مساله جناحی شود و در داخل نباید کسی به این ادبیات دشمن دامن بزند، آنها می‌خواهند ما را مقابل هم قرار دهند و می‌خواهند به انقلابیون جهان پیام دهند که ایران تمام شده است.
آقای دکتر! تکلیف ما با دولتمردانی در بدنه دولت شما که دقیقا بر خلاف مشی مقام معظم رهبری (چنانکه بالا عنوان شد) و اصول اساسی انقلاب یعنی استکبارستیزی و استقلال‌طلبی در تمام جهات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی حرکت می‌کنند، چیست؟
سر به فرمان امام امت می‌دهیم که فرمودند: «مگر مبارزه با استکبار تعطیل‌بردار است؟ این از مبانی انقلاب است. اگر مبارزه با استکبار نباشد ما تابع قرآن نیستیم. آمریکا اتم مصادیق استکبار است. خودتان را آماده کنید برای ادامه‌ مبارزه با استکبار».
چه توافق تصویب بشود چه نشود ما خود را آماده مبارزه با استکبار کرده‌ایم! واما تخافن من قوم خیانه فانبذ الیهم على سواء ان‌اللّه لا یحب الخائنین؛ اگر خطر پیمان‌شـکـنـى دشـمن را احساس کردى پیمان‌نامه را بر روى آنان بیفکن که چون این کار از سوى آنان شـروع شـده اسـت از ایـن جهت شما اقدام به مثل کنید. در این صورت شما حقوق انسانى را نادیده نگرفته‌اید چون از جانب آنها خیانت را احساس کردید، آنگاه پیمان را نادیده انگاشتید.
فقاتلوا ائمه الکفر انهم لا ایمان لهم: با سران کفر که به هیچ پیمانى پایبند نیستند بجنگید.

 


Page Generated in 0/0064 sec