printlogo


کد خبر: 143335تاریخ: 1394/5/18 00:00
آزاده‌ای که در عصر تاریک انحطاط یک تنه مقابل استبداد و استعمار ایستاد
یک نماینده انقلابی و باطل شدن قرارداد 1919

امیرعلی جهاندار: وقتی به میدان بهارستان تهران می‌رسی آنچه بیش از همه خودنمایی می‌کند مجسمه میانه میدان است که روحانی‌ای بر منبر نشسته و دست خود را به حالت عتاب به جمعیت بلند کرده است. مجسمه مردی که هر کس بخواهد فردی را به‌عنوان یک نماینده الگو که منافع ملی را بر منافع شخصی‌اش ترجیح می‌داد مثال بزند، اسم او را بر زبان می‌آورد: «سیدحسن مدرس». پیرمردی که در عصر حاضر اگر بخواهیم چند شخصیت برجسته و فعال را در حفظ استقلال کشور نام ببریم، قطعا او یکی از آن افراد است. «سیدحسن» متولد زواره از توابع استان اصفهان بود و از 6 سالگی به شاگردی پدربزرگش درآمد و بعد از فوت ایشان به اصفهان رفت تا پای درس بزرگان دین بنشیند و از آنجا هم راهی سامرا و نجف شد. به مدد شاگردی میرزای‌ شیرازی، آخوند خراسانی و سیدمحمدکاظم یزدی یک روحانی انقلابی تمام‌عیار شد که دغدغه اصلی‌اش حفظ عزت و استقلال ملک اسلام بود.
 شروع فعالیت‌های سیاسی از انجمن مقدس ملی اصفهان
فعالیت سیاسی او با عضویت در انجمن مقدس ملی اصفهان آغاز شد. در ۱۲۸۹ همزمان با تشکیل دوره دوم مجلس شورای ملی که پس از استبداد صغیر برپا شد، نورالله نجفی‌اصفهانی از سوی آخوند خراسانی و عبدالله مازندرانی به‌عنوان یکی از مجتهدان تراز اول به مجلس شورای ملی معرفی شد که وی نیز مدرس را برای این امر معرفی کرد و از سوی مجلس نیز پذیرفته شد. وی در دوره سوم نیز از طرف مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد ولی این مجلس به علت فشار خارجی و آغاز جنگ اول جهانی یک سال بیشتر دوام نیاورد. مدرس خود در این باره می‌گوید: «مجلس جوانمرگ شد».
 تشکیل کمیته دفاع ملی
در ۱۲۹۳ خورشیدی (۱۳۳۲ قمری) که جنگ اول جهانی شروع شد، دولت ایران رسماً اعلام بی‌طرفی کرد اما نیروهای روسیه، انگلیس و عثمانی، بدون توجه به این بی‌طرفی وارد کشور شدند و به درگیری با یکدیگر پرداختند. در ۱۲۹۵ (۱۳۳۴ قمری) 27 نفر از نمایندگان مجلس و گروهی از رجال سیاسی و مردم عادی به منظور مقابله با تجاوزات روس و انگلیس به ایران، به طرف قم حرکت کردند و در آن شهر «کمیته دفاع ملی» را تشکیل دادند و یک هیأت ۴ نفره را برای اداره امور برگزیدند که مدرس یکی از آنان بود.
قرارداد 1919 و اقدامات مدرس
سیدحسن مدرس همواره بر حفظ منافع ملی تاکید داشت اما در اینجا اختصارا به عملکرد وی روی یک قرارداد ننگین تاریخی اشاره می‌کنیم که به موجب اقدامات انقلابی سیدحسن مدرس این قرارداد ابطال شد؛ قراردادی که در تاریخ به 1919 معروف است. پیمانی که در ۱۹۱۹ میلادی (۱۲۹۸ خورشیدی) میان دولت بریتانیا و دولت وقت ایران پس از ۹ ماه مذاکره پنهان با وثوق‌الدوله و با پرداخت ۴۰۰ هزار تومان رشوه منعقد شد. براساس این قرارداد تمام امور کشوری و لشکری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی و با مجوز آنان صورت می‌گرفت. بر اثر مخالفت‌های داخلی و خارجی و مغایرت آن با قانون اساسی مشروطه، این پیمان هرگز به اجرا درنیامد اما آنچه در تاریخ مانده است اقدامات یک نماینده روحانی به نام سیدحسن مدرس برای عدم تصویب این قرارداد و ابطال آن بوده است.
 ماجرا از کجا شروع شد؟
سال 1919 دولت ایران هیاتی حامل خواسته‌های ایران (از جمله لغو قرارداد 1907، الغای کاپیتولاسیون و امتیازات خارجی به طور کلی و ...) را به کنفرانس صلح پاریس اعزام داشت ولی انگلستان مشکلاتی در راه پذیرفته شدن نمایندگان ایران در کنفرانس صلح فراهم کرد، انگلیس حتی با اعمال فشار از مسافرت «حسن پیرنیا» از تهران به آمریکا و طرح دعاوی ایران در آنجا ممانعت به عمل آورد و بر اثر تلاش انگلیسی‌ها، اعضای کنفرانس صلح پاریس به این بهانه که ایران در ابتدای جنگ اعلام بی‌طرفی کرده است و رسما درگیر جنگ نشده است، از شرکت ایران در کنفرانس جلوگیری کردند. اقدامات انگلیس‌ها در عدم حضور ایران در کنفرانس صلح در حالی بود که منطقه «پس‌قلعه» در شمال تهران، شاهد رفت و آمدهایی بود که خیلی‌ها دلیلش را نمی‌دانستند. دره پس‌قلعه آن روزها محل مذاکرات «میرزاحسن‌خان وثوق‌الدوله»، نخست‌وزیر وقت و تیم همراهش با هیات انگلیسی به ریاست سر «پرسی کاکس» بود و قرارداد معروف 1919 به‌صورت پنهان در آنجا منعقد شد که به موجب آن همه تشکیلات نظامی و مالی ایران تحت نظارت انگلستان قرار می‌گرفت.
پس از امضای این قرارداد بین وثوق‌الدوله و
سر پرسی کاکس، وزیرمختار انگلیس - که خبر آن محرمانه نگاه داشته شده بود - انگلستان منتظر تصویب قرارداد از طرف مجلس ایران نشده، یک هیات نظامی به ریاست ژنرال «دیکسون» و یک هیات مالی به سرپرستی آرمیتاژ «اسمیت» برای تشکیل سازمان جدید ارتش و اداره امور مالیه اعزام کرد و مبلغ 2 میلیون لیره به‌عنوان قرض با ربح صدی 7 برای اجرای برنامه‌های خود در اختیار دولت ایران گذاشت اما جامعه ملل این قرارداد خائنانه را که موجب می‌شد ایران تحت‌الحمایه انگلستان شود، به رسمیت نشناخت.  فرانسه و آمریکا که در آن زمان در حال برقراری سیاست موازنه مثبت با ایران بودند و تلاش داشتند هر امتیازی که ایران به هر کشوری می‌دهد به آنها نیز بدهد از دادن یک امتیاز انحصاری به یک کشور ناراضی بودند چراکه ایران را مستقیما تحت‌الحمایه و به نحوی مستعمره انگلستان می‌کرد و خواهان لغو امتیاز یا دادن این امتیاز به آنها نیز شدند.
 متن قرارداد 1919 ایران و انگلیس‏
نظر به روابط محکمه دوستی و مودت که از سابق بین دولتین‏ ایران و انگلیس موجود بوده است و نظر به اعتقاد کامل به اینکه‏ مسلما منافع مشترکه و اساسی هر دو دولت در آتیه تحکیم و تثبیت‏ این روابط را برای طرفین الزام می‌نماید و نظر به لزوم تهیه‏ وسایل ترقی و سعادت ایران به حد اعلی بین دولت ایران از یک‏ طرف و وزیرمختار اعلیحضرت پادشاه انگلستان بنمایند که از دولت خود از طرف دیگر مواد ذیل مقرر می‌شود:
1- دولت انگلستان با قاطعیت هر چه تمام‌تر تعهداتی را که مکررا در سابق برای احترام مطلق استقلال و تمامیت ایران کرده است، تکرار می‌کند.
2- دولت انگلستان خدمات هر عده مستشار متخصص را که برای لزوم استخدام آنها در ادارات مختلفه بین دولتین توافق حاصل شود، به خرج دولت ایران تهیه خواهد کرد.
3- دولت انگلیس به خرج دولت ایران صاحب‌منصبان، ذخایر و مهمات جدید را برای تشکیل قوه متحدالشکل که دولت ایران ایجاد آن را برای حفظ نظم در دامنه سرحدات در نظر دارد، تهیه خواهد کرد.
4- برای تهیه وسایل نقدی لازم به جهت اصلاحات مذکور در ماده دو و سه این قرارداد، دولت انگلیس حاضر است یک قرض کافی برای دولت ایران تهیه یا ترتیب آن را دهد.
تضمین‌نامه‌ کتبی از طرف دولت بریتانیا که اگر در نتیجه‌ بسته شدن قرارداد شورشی در ایران برپا خاست و حکومت وثوق‌الدوله سقوط کرد دولت انگلیس هر سه وزیر عاقد قرارداد را در یکی از مستملکات خود به‌عنوان پناهنده‌ سیاسی بپذیرد.
5- دولت انگلستان با تصدیق کامل احتیاجات فوری دولت ایران به ترقی وسایل حمل‌ونقل که موجب تامین و توسعه می‌باشد حاضر است با دولت ایران موافقت کرده و اقدامات مشترکه ایران و انگلیس راجع به تامین حفظ راه‌آهن یا اقسام دیگر وسایل نقلیه تشویق کند.
6- دولتین توافق می‌کنند در باب تعیین متخصصان برای تشکیل کمیته، که تعرفه گمرکی را مراجعه و تجدیدنظر کرده و با منافع حقه مملکت و تمهید و توسعه وسایل ترقی آن تطبیق نماید.
طبق این موارد در نظام آینده ایران وزرای ایرانی در هر وزارتخانه‌ای که بودند مستشاری بالای سر خود داشتند که از اوامر او نمی‌توانستند سرپیچی کنند و در صورت بروز اختلاف میان وزیر و مستشار به نحوی یکی از آنها باید کنار برود.
 ترس و هراس خیانتکاران از خشم ملت
در امضای قرارداد ننگین 1919 سه تن از وزرا که از رجال باسابقه ایرانی بودند، دست داشتند. این افراد عبارتند از: نخست‌وزیر (وثوق‌الدوله)، وزیر خارجه (شاهزاده فیروزمیرزا نصرت‌الدوله)، وزیر دارایی (شاهزاده اکبرمیرزا صارم‌الدوله). وزرای سه‌گانه که این قرارداد را از جانب ایران امضا کرده بودند (حتی بی‌آنکه اعضای دیگر کابینه را از جریان مذاکرات مطلع کنند) هر سه از عاقبت خود بیمناک بودند و می‌ترسیدند پیش از تصویب قرارداد در مجلس، انقلابی در ایران رخ دهد و زمام حکومت از دستشان خارج شود که در آن صورت (همچنانکه خودشان می‌دانستند) رهایی از دست چنین حکومتی برای هیچ کدامشان امکان‌پذیر نبود. از این جهت، برای رهایی از کیفری که احتمال می‌رفت دامنگیرشان شود، 2 امتیاز اساسی از دولت بریتانیا می‌خواستند:
1- تضمین‌نامه‌ کتبی از طرف دولت بریتانیا که اگر در نتیجه‌ بسته شدن قرارداد شورشی در ایران برپا خاست و حکومت وثوق‌الدوله سقوط کرد دولت انگلیس هر سه وزیر عاقد قرارداد را در یکی از مستملکات خود به‌عنوان پناهنده‌ سیاسی بپذیرد.
2- به هر کدام از این پناهندگان سیاسی در طول مدت تبعید (که ممکن بود تا آخر عمرشان طول بکشد) حقوقی برابر عایدات شخصی آنها در ایران پرداخت شود که بتوانند بقیه عمر را در رفاه و آسایش بسر برند.
وزیر مختار بریتانیا در تهران، قسمت اول این تقاضا را قبول و تضمین‌نامه‌ای به شرح زیر تسلیم هر یک از وزرای سه‌گانه کرد:«عالیجناب برحسب اجازه‌ای که از طرف حکومت اعلیحضرت پادشاه انگلستان به دوستدار داده شده است، با کمال خوشوقتی به اطلاع می‌رسانم با توجه به قراردادی که همین امروز- نهم آگوست 1919 - میان دولتین بریتانیای کبیر و ایران بسته شد، حکومت اعلیحضرت پادشاه انگلستان آماده است در صورت احتیاج به وسیله‌‌ مقامات سفارت انگلیس در تهران از شما پشتیبانی کند و اگر لازم شد آن عالیجناب را در یکی از سرزمین‌های متعلق به امپراتوری بریتانیا به‌عنوان پناهنده‌ سیاسی بپذیرد.
با احترامات: پرسی.ز.کاکس»
نسبت به تقاضای دیگر این سه وزیر که در عرض دوران پناهندگی در خارجه، مواجبی معادل درآمد هنگفت املاکشان در تهران، اصفهان یا همدان دریافت کنند، جواب صریح رد داده شد.
طراح اصلی این قرارداد که از سال‌ها پیش درصدد سلطه کامل انگلیس بر ایران بود، کرزن بود. او که قبل از حوادث روسیه رویای تسلط بر ایران را در سر داشت و با تقسیم ایران با یک دولت دیگر بشدت مخالفت می‌کرد، پس از سقوط رژیم تزاری و کنار کشیدن روسیه از همه منافع استعماری‌اش، به فکر انعقاد قراردادی افتاد؛ بویژه آنکه پس از تاسیس جامعه ملل و امضای منشور آن، تجاوز مستقیم به کشورها و الحاق خاک آنها به خاک کشور فاتح رسما ممنوع بود و در کشوری مثل ایران که بیش از یکهزار کیلومتر مرز مشترک با روسیه داشت، اقدام به چنین عملی به منزله اشغال دائم و تقسیم کشور و در حکم انتحار سیاسی بود.
وثوق‌الدوله که از یک‌سو انگلیس را تنها پناهگاه ایران می‌دانست و از سوی دیگر از مخالفت ملت و رجال سیاسی با این قرارداد به‌خوبی آگاه بود، درصدد برآمد با وادار کردن انگلیس به لغو قراردادهای پیشین چون قراردادهای 1907 و 1915 و الغای کاپیتولاسیون و پلیس جنوب و سپردن فرماندهی لشکر قزاق به افسران ایرانی تا حدی محبوبیت کسب کند.
ولیکن خبر انتشار قرارداد 1919 موجی از مخالفت را برانگیخت بویژه که در ماده اول آن محترم شمردن استقلال و تمامیت ارضی ایران گنجانده شده بود یا به تعبیری «در قاموس سیاست اروپایی معنی جمله (ضمانت استقلال و تمامیت مملکت یک دولت از طرف یک یا چند دولت خارجی) این است که آن مملکت ضمانت شد. بالمآل ضمیمه مملکت دولت ضامن گردد یا اینکه اگر در این ضمانت یک یا چند دولت دیگر هم مشترک باشند بین آنها تقسیم شود و قدم دوم این ضمانتنامه تعیین منطقه نفوذ است و بعد از آن الحاق».
 شروع اقدامات انقلابی برای مقابله با قرارداد 1919 به محوریت سیدحسن مدرس
مقارن ورود هیات‌های انگلیسی به ایران، سیدحسن مدرس و شیخ حسین لنکرانی علیه قرارداد سخنرانی‌هایی کردند و مردم را به مخالفت با این قرارداد برانگیختند. حاج‌آقا جمال اصفهانی از مجتهدان محافظه‌کار و بنام تهران نیز که به طور معمول در سیاست مداخله نمی‌کرد، به مخالفت با این قرارداد پرداخت. «احمدعلی سپهر» یکی از شاهدان واقعه در خاطرات می‌نویسد: «میزبان محترم [شیخ حسن لنکرانی] اظهار کرد من مصمم هستم امشب ملاقاتی از دو مجتهد بزرگ بنمایم. از حاج امام جمعه خوئی استدعا کنم دستور دهند مسجد ترک‌ها برای ایراد وعظ و خطابه در اختیار آزادیخواهان قرار گیرد و از آقا سیدحسن مدرس تمنا کنم رابطه شخصی خود را هم با وثوق‌الدوله قطع و پیشوایی نهضت مخالفان قرارداد را بپذیرد». و پس از آن سیدحسن مدرس که از طرفی مجتهد تراز اول تهران بود و از سوی دیگر نماینده اصلی مردم تهران در مجلس، پیشوایی نهضت را برعهده گرفت و راهبری نیروهای ملی را ادامه داد.
مخالفان قرارداد در این باره حتی حزبی علیه تشکیلات وثوق‌الدوله و افرادی که مانند آن با گرفتن رشوه به دفاع از قرارداد می‌پرداختند، تشکیل دادند. «حسن اعظام‌الوزرا قدسی» یکی دیگر از شاهدان وقت در این باره می‌گوید: «با تلاش‌ها و کوشش‌های علما و آقا‌سید‌موسی مجتهد حزبی به نام جامعه ملیون اسلامی تشکیل شد و پس از تنظیم مرامنامه و نظام‌نامه کاغذهایی به نام جمعیت و حزب جامعه ملیون اسلامی طبع و مهری نیز حاضر شد و شروع به پخش اعلامیه و اطلاعیه و شب‌نامه کرد و از اشخاص برجسته معروف چون آقا میرزارضاخان نائینی، حاج‌شیخ حسین یزدی، حاج‌شیخ زین‌العابدین شاه‌حسینی، مستشارالدوله، ادیب‌السلطنه، آقا‌سیف‌الله خان نواب و سیدحسن مدرس برای عضویت در حزب دعوت شد». همچنین این جمعیت بیانیه‌ای علیه قرارداد انتشار داد و مقدمات مراجعت احمد‌شاه به ایران را فراهم کرد.  شعرای آزادیخواه نیز چون میرزاده عشقی، فرخی‌یزدی، ایرج‌میرزا و عارف، اشعار بسیار گزنده‌ای علیه وثوق‌الدوله و قرارداد سرودند.
شاید یکی از تاثیرگذار‌ترین اقدامات منابر سخنرانی‌ها در محرم سال 1338 ق بود. علما خواستند مساجد را سیاهپوش کنند و عموم مردم را به قیام علیه قرارداد 1919 ترغیب و دعوت کنند. عده‌ای از وعاظ هم در مجالس روضه‌خوانی و عزاداری در مسجد عبدالحسین علیه قرارداد سخنرانی کردند، کم‌کم این مساله به همه کشور تسری پیدا کرد و هیات‌های مذهبی تبدیل به مهم‌ترین پایگاه برای مقابله با قرارداد 1919 شد.
 نطق انقلابی مدرس در مخالفت با 1919
مطابق با قانون، هر قرارداد بین‌المللی باید به تصویب مجلس می‌رسید و وثوق‌الدوله ناگزیر 1919 را به مجلس آورد تا مورد رأی نمایندگان مجلس شورای ملی قرار گیرد. امضای قرارداد وثوق‌الدوله مصادف با دوره سوم مجلس پس از مشروطیت بود. قرارداد برای تصویب به مجلس آمد اما مورد مخالفت تعدادی از نمایندگان قرار گرفت که بارزترین آنها آیت‌الله سیدحسن مدرس بود. هنگام بررسی قرارداد ۱۹۱۹ در مجلس، مدرس بیاناتی انقلابی را ایراد کرد. از آن جمله گفت: «هی آمدند و به من می‌گفتند که این قرارداد کجایش بد است؟ بگویید تا برویم اصلاح کنیم. من جواب می‌دادم آن چیزی که در این قرارداد بد است همان ماده اولش است که می‌گوید ما (انگلیس) استقلال ایران را به رسمیت می‌شناسیم(خنده نمایندگان). این حرف مثل این است که یکی بیاید و به من بگوید سید من سید بودن تو را به رسمیت می‌شناسم. این قرارداد استقلال مالی و نظامی ایران را از بین می‌برد چون اگر بخواهیم ایران مستقل بماند باید همه چیزش در دست ایرانی باشد... اما این قرارداد یک دولت خارجی را در دو چیز مهم مملکت ما شریک می‌کند: در پولش و در قوه نظامی‌اش، این دلیل اصلی مخالفت من با این قرارداد است».
 پاسخ مدرس به وثوق‌الدوله: ایران را ارزان فروختید
مدرس در پاسخ وثوق‌الدوله که به ایشان گفت چرا با این قرارداد مخالفت می‌کنید، می‌گوید: «انگلیس کیست که استقلال ما را به رسمیت بشناسد؟‌ آقای وثوق! چرا شما اینقدر ضعیف هستید؟» وثوق‌الدوله پاسخ می‌دهد که آنها به ما پول هم دادند و مدرس تاکید می‌کند: «آقای وثوق! اشتباه کردید. ایران را ارزان فروختید».
 قراردادی که‌ ورق‌پاره شد
شخص وثوق‌الدوله و واسطه‌های زیادی سراغ آیت‌الله مدرس رفتند و ایشان در جواب آنها گفت: «شما ضرر خواهید کرد. اگر قرارداد لغو شد همیشه متضرر و منفور و از سیاست دور خواهید شد و اگر قرارداد عملی شد، دیگر انگلیس با شما کاری ندارد و برای رضایت ملت ایران، شما را فدا خواهد کرد».
با تلاش‌ آیت‌الله مدرس و چند تن دیگر قرارداد 1919 در مجلس تصویب نشد و قبل از اینکه لغو آن اعلام شود به ورق‌پاره‌ای تبدیل شد. وثوق‌الدوله نیز از نخست‌وزیری برکنار شد و مدرس کاری کرد که اعتبارنامه نمایندگان طرفدار قرارداد در مجلس چهارم هم تصویب نشود.
 


Page Generated in 0/0063 sec