فاطمه طاهری: «[کسی که میگوید] آزادی مطبوعات در غرب، از همه جای جهان وضعیت بهتری دارد، در اصل باید بداند آزادی، فقط برای بیان دیدگاههای 200 نفر از ثروتمندترین مردم دنیاست که در رسانهها منتشر میشود».
این نقلقول یکی از مشهورترین و باسابقهترین خبرنگاران غربی «پتر شولاتور» است. در روزی که به نام «روز خبرنگار» نامگذاری شده، تحلیلی بر نحوه بازتاب اخبار روز در رسانههای غربی، ما را به این نتیجه میرساند که هر خبرنگاری در نگارش خبر، نحوه پرداختن بدان و چیدمان آن در روزنامه یا پایگاه اینترنتی، تسلیم رسانهاش است و مساله مهمتر اینجاست که بزرگترین رسانههای دنیا، به یک نحو و با یک چیدمان مشترک اطلاعرسانی میکنند: گرسنگی در آفریقا، نجات گونههای جانوری در حال انقراض، آتشسوزی در جنگلهای آمازون، غارت جهان سوم، جنگ، مقاومت، آزادی بیان و... . این روند، افسانه مشهور دانمارکی «لباس جدید پادشاه» را در ذهن تداعی میکند که تمام جمعیت، لباس جدید پادشاه در اصل عریان را جشن میگیرند، در حالی که تکتک افراد با خودشان اندیشیدهاند که اگر نکته غیرعادی در پادشاه وجود داشت، حتماً کسی چیزی میگفت! تمام رسانهها یکصدا از کنار فجایع انسانی و قتلعامهایی که هر روز در دنیا اتفاق میافتد، عبور میکنند و جز اخباری خونسرد و مغرضانه از آنها شنیده نمیشود، پس شهروندان تغذیهشده از این رسانهها هم وقوع آنها را طبیعی و بدیهی تلقی میکنند. از همین رو است که در سالهای اخیر هزاران خبرنگار غربی، مدتی پس از اشتغال ترجیح دادهاند از دنیای تنگ رسانههای بزرگ خداحافظی کرده و به عرصه وبلاگنویسی وارد شوند تا بتوانند آزادانهتر اخبار را مخابره کنند و برخوردهای قضایی، مادامالعمر آنان را کمتر تهدید کند. باراک اوباما سپتامبر 2009 گفته بود: یکی از نگرانیهای من این است که خبرها فقط از طریق فضای وبلاگی مخابره شوند؛ فضایی که در آن صرفاً دیدگاهها بدون سنجش صحت و سقم دادهها، منعکس میشوند و نه اخبار جدی! در سال 1973 میلادی ۲ خبرنگار آمریکایی از روزنامه «واشنگتنپست» به نامهای «باب وودوارد» و «کارل برنستین»، رسوایی معروف به «واترگیت» را به اطلاع افکارعمومی رساندند که سرانجام به استیضاح و کنارهگیری ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا منجر شد. اما شاید تاریخ، فقط هر نیمقرن یک بار این چنین ژورنالیسم جسورانه و آزادی را به خود ببیند. طناب امپریالیسم سالهاست نفس ژورنالیسم غربی را در سینه حبس کرده و باعث شده عملاً کمتر رسانه مستقلی در غرب وجود داشته باشد و به شهرت و عمومیت برسد. مصداق بارز محدودیت خبرنگاری و تازهترین نمونه نقض آزادی مطبوعات که طی هفته گذشته اعتراضات گستردهای را نیز در شهرهای مختلف اروپا سبب شده، ۲ وبلاگنویس آلمانی «مارکوس بکدال» و «اندره مایستر» ، متهم به خیانت بهخاطر افشای اسناد محرمانه حکومتی درباره فعالیت دستگاه امنیتی آلمان هستند. تعداد زیادی از روزنامههای آمریکایی مانند «راکی» و «مونتین نیوز» طی سالهای اخیر بسته شده و برخی انتشارات مطبوعاتی دیگر مانند «تریبون کو»، «شیکاگو تریبون» و «لسآنجلس تایمز» اعلام ورشکستگی کردهاند. با توجه به این حقایق، نکته قابل تأمل در مقاله سال 2011 «گزارشگران بدون مرز» افت شدید آزادی مطبوعات در ایالات متحده بود. 2011 درست همان سالی است که خبرنگاران، اعم از داخلی و خارجی، برای انعکاس رویدادهای معترضانه در خیابان والاستریت آمریکا بسیار پر تب و تاب بودند. رتبه آمریکا در جدول منتشرشده از سوی این سازمان، به دلیل حجم انبوه بازداشت خبرنگاران و عکاسان توسط پلیس، از رتبه 20 در سال 2010 با 27 پله سقوط به رتبه 47 رسید. فلسفه فعالیت ژورنالیستی، مطلع کردن مردم از رویدادهای کشور، جهان و همچنین اقدامات دولتمردان است اما به نظر میرسد برخلاف نگاه ایدهآلی که قانون اساسی اغلب کشورهای غربی به مساله ژورنالیسم داشته، دولتمردان از رسانهها انتظار دارند از آنها مانند سدی در برابر مردم محافظت کند. بدین ترتیب که نگذارند مردم از آنچه به نفع سیستم نیست، آگاهی یابند؛ در مواقع لزوم حتی آنها را به دروغ وادار میکند تا اخبار تصویری و مکتوب، فقط و فقط همان تأثیری را بر مردم بگذارد که باب میل صاحبان قدرت باشد. «ادوارد اسنودن» روزی خطاب به مردم دنیا گفته بود: دولت آمریکا فقط از شما میترسد، از شما افکارعمومی آگاه و عصبانی میترسد.