سیدمحمد موسیکاظمی : ترسیم چشماندازهای یک صنعت یا بازار کالا و خدماتی خاص از جمله اقدامهایی است که کارشناسان و صاحبنظران آن عرصه برای برنامهریزی و سیاستگذاری صحیح و دقیق صورت میدهند. معمولاً این چشماندازها که برای بازههای زمانی میانمدت و طولانیمدت ارائه میشود، بر پایه روندهای کنونی به دنبال ایجاد تصویری واقعی در سالهای پیش رو است و میکوشد با توجه به مقتضیات حال و آینده به اصلاح رویکردها و سیاستها برای دستیابی به منافع بیشینه و جلوگیری از گرفتار شدن در چالشهای احتمالی بپردازد.
یکی از مهمترین عرصههای ترسیم چشمانداز، تولید و مصرف انرژی در جهان است. پیوندهای گریزناپذیر کشورها اعم از تولیدکننده یا مصرفکننده با بازار جهانی انرژی و پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم نوسانات این بازار در فرآیندهای داخلی سبب اهمیت آیندهپژوهی این مقوله شده است. به این ترتیب خالی از فایده نیست که نگاهی تحلیلی به بازار انرژی طی 20 سال آینده بیندازیم و آن را از چارچوبی مرتبط با منافع درازمدت کشورمان نظاره کنیم.
یکی از مطلوبترین خواستههای ایران در حوزه تولید و صادرات انرژی، افزایش تاثیرگذاری در بازار انرژیهای فسیلی و قیمت سوختهای هیدروکربنی بویژه نفت در جهان با هدف انتفاع بیشینه از درآمدهای ارزی است که این مقوله صرفنظر از رقابتهای درونسازمانی کشورهای عضو اوپک، نوعی خواست مشترک میان این کشورهاست.
در یکی از چشماندازهایی که غول انرژیخوار جهان یعنی «بریتیش پترولیوم» (بیپی) ارائه داده، اوپک تا سال 2035 میلادی خواهد توانست تسلط دهههای پیشین خود را بر بازار انرژی مجددا کسب کند. در حالی که اوپک در وضعیت کنونی با تولید نزدیک به 32 میلیون بشکه در روز یک سوم از میزان تولید کلی نفت جهان را به خود اختصاص داده، براساس برآورد بیپی خواهد توانست 40 درصد از این میزان را به خود اختصاص دهد. این برآورد حتی اگر به وقوع بپیوندد با توجه به روندهای کنونی به معنای برآورده شدن خواست اعضای اوپک نیست، زیرا این سازمان طی سالهای آینده پلکانی را خواهد پیمود که الزاما پلههای آن با نردبان قدرت و ثروت یکی نیست.
به عبارتی تسلط اوپک بر بازار جهانی نفت دیگر به معنای تکرار دوران قدرت و نفوذ سالهای ابتدایی دهه 70 میلادی نیست، زیرا نفت در صدر دیگر سوختهای فسیلی مسیری رو به افول را بهعنوان کالایی استراتژیک خواهد پیمود.
کاربرد نفت صرفنظر از یک ماده اولیه (البته با ظرفیتی محدود) طی دهههای گذشته در کنار کالای استراتژیکی چون گاز بیشتر معطوف به تولید انرژی در بخشهایی نظیر حملونقل، تولید برق، گرمایش و... بوده است. این در حالی است که استراتژی مهمترین کشورهای مصرفکننده نفت در جهان حول محورهایی نظیر افزایش تولید و بینیازی از واردات، توجه به انرژیهای نوین مانند انرژی خورشیدی، باد، انرژی زمینگرمایی، هیدروانرژیها و انرژی هستهای و متحولسازی صنایع مصرفکننده منابع هیدروکربوری تدوین و اجرایی میشود. به این ترتیب میتوان پیشبینی کرد به موازات عدم رشد مورد انتظار مصرف انرژی، قیمت این کالا نیز زیر مرز مطلوب کشورهای صادرکننده باقی بماند.
در این زمینه بررسی الگو و فرآیندهای تولید و مصرف سوختهای فسیلی در آمریکا میتواند تا حدی به رصد آینده انرژی کمک کند. آمریکا
هماینک با پشت سر گذاشتن رقیبانی چون عربستان سعودی و روسیه به بزرگترین تولیدکننده نفت و گاز جهان تبدیل شده است. در حالی که سعودیها طی ماههای پس از سقوط قیمت نفت یعنی از جولای سال گذشته تاکنون کوشیدهاند با حفظ سقف تولید روزانه 30 میلیون بشکه اوپک و پایین نگهداشتن قیمت سوخت، به ادعای خود هزینههای تولید نفت شیل آمریکا (نوعی نفت که به شیوه نامتعارف از مادهای به نام کروژن به دست میآید) را بالا ببرند و از صرفه اقتصادی آن بکاهند، آمریکاییها بیش از دیگر کشورها از پایین بودن قیمت نفت سود بردهاند، گویا سعودیها فراموش کردهاند آمریکا خود بزرگترین مصرفکننده نفت جهان است و بر خلاف کشورهای صادرکننده نفت، کاهش قیمت این کالا میتواند هزینههای تولید آمریکاییها را در برابر رقیب استراتژیکی چون چین کاهش دهد.
با توجه به میزان ذخایر محدود نفتی و گازی آمریکا نسبت به کشورهایی نظیر ونزوئلا، عربستان، ایران و روسیه، به باور برخی کارشناسان، آمریکاییها با سرعتی باورنکردنی در حال تولید کالاهایی هستند که شاید طی دهههای آینده
به میزان کنونی به صرفه و مورد نیاز نباشد.
به این ترتیب و بر حسب همین مدل طی سالها و دهههای آینده شاهد خواهیم بود که کشورهای بزرگ مصرفکننده از طریق تنوع بخشی به منابع تولید انرژی و کنترل میزان تقاضا و با توجه به نیاز شدید کشورهای صادرکننده به افزایش تولید و درآمدهای ارزی، روز به روز دست برتر خود را در بازار انرژی بالاتر خواهند برد.
در اینجا این پرسش مطرح است که چه دورنمایی برای کشورهای تولیدکننده سوختهای فسیلی باید ترسیم و اجرایی شود. نخستین محور در ترسیم این دورنما به دوری از خامفروشی و ایجاد بیشترین میزان ارزش افزوده از کالایی چون نفت بازمیگردد؛ فرآیندی که سبب میشود مصرفکنندگان بزرگ قادر به یکهتازی در کنترل عرضه و تقاضا در بازار انرژی نباشند. محور مهم دیگر حرکت هماهنگ کشورهای تولیدکننده با روندهای جهانی و بهرهجویی از فناوریهای نوین و الگوهای مصرف انرژیهای جایگزین بویژه انرژی هستهای به جای منابع فسیلی است؛ تصمیمی که هم قدرت مانور بیشتری برای اداره منابع ارزشمند به کشورهای تولیدکننده میدهد و هم آنان را همپای فناوریهای نوین از آسیبهای عقبماندگی در صنایع انرژی برکنار میدارد.