سعید حاجیپور: 28 مرداد شاید یکی از پرعبرتترین وقایع تاریخ معاصر ایران را در دل دارد. روزی که با یک کودتای انگلیسی ـ آمریکایی، دولت قانونی دکتر مصدق سرنگون و تلاش و مبارزات چندین و چندساله مردم و روحانیت مبارز آن روزگار نقش بر آب شد. بیشک بعد از گذشت 62 سال بررسی چند و چون وقایع غمانگیز آن روزگار مصداق عینی آیه شریفه «قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُجْرِمِینَ» است. در بررسی علل و وقایع کودتای 28 مرداد 1332 باید به جنبههای مختلفی نظر کرد که بحثی مبسوط است که به اختصار به چند نکته از هزاران اشاره میشود که شاید بعد از گذشت بیش از نیم قرن از آن واقعه درسآموز و عبرتانگیز باشد.
1ـ در بررسی تاریخی حضور محمد مصدق در عرصه سیاست باید 30 تیر 1331 را نقطه تحول شخصیت وی قلمداد کرد، تحولی که مصدق مورد حمایت روحانیون، مردم و سیاسیون را در نهایت به مصدق تنها و بییار و یاور در 28 مرداد 1332 تبدیل میکند. استعفای مصدق در پی مخالفت شاه با درخواست وی مبنی بر تصدی همزمان نخستوزیری و وزارت دفاع جرقه اتفاقات بعدی بود. مصدق در خاطراتش درباره ملاقات با شاه در 25 تیر 1331 اینچنین مینویسد: «... نظر خود را به عرض ملوکانه رسانیدم. فرمود خوب است اول من چمدان خود را ببندم و بروم بعد شما این کار را تقبل کنید. به عرض رسید: وقتی اعلیحضرت اعتماد دارند که من در رأس دولت باشم چگونه اعتماد ندارند که وزارت جنگ را که جزئی از دولت است تصدی نمایم؟ بنابراین خوب است مرا از تصدی ریاست دولت معذور بدارند و به هر نحو که مقتضی میدانند عمل فرمایند...». مذاکرهای که در نهایت منجر به کنارهگیری مصدق از نخست وزیری میشود و قوام را بر مسند قدرت مینشاند. استعفایی که به اعتراف مصدق اشتباهی خطرناک بود که نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران را با پیروزی انگلیس در محاکم بینالمللی با شکست روبهرو میکرد. اما آنچه این تهدید جدی را به فرصت تبدیل کرد از یکسو اشتباه فاحش قوامالسلطنه در صدور اعلامیه سخت و شدیداللحن پس از نخستوزیری بود و از سوی دیگر هشیاری و استقامت روحانیت مبارز ـ در رأس آن آیتالله کاشانی ـ و مردم که با اعتراضهای مستمر و گسترده مانع تداوم حکومت قوام شدند و در نهایت پس از چند روز درگیری و کشتار، 30تیر، روزی بود که مصدق عنان قدرت را برای بار دوم در دست گرفت. البته این اعتماد و همراهی ملت، در آینده پاسخی همراه با غرور از سوی مصدق به همراه داشت. قدرتی که مردم با شهدای راه وطن در اختیار وی قرار داده بودند اما اینبار به سرکوب آنان و نمایندگانشان انجامید و یکی از موانع شکلگیری کودتا عملا به دست مصدق از بین رفت و آن انحلال مجلس شورای ملی به ریاست آیتالله کاشانی بود.
2ـ در بررسی اسناد منتشره پیرامون وقایع 28 مرداد نقش شبکهای رسانهای با عنوان «شبکه بدامن» پر رنگ به نظر میرسد. این شبکه که با همکاری اینتلیجنس سرویس و سازمان سیا ایجاد شده بود به اعتراف برخی اسناد، بودجهای یک میلیون دلاری را در اختیار داشت تا با همراه کردن برخی سیاسیون و روزنامهنگاران آن روز بتواند با ایجاد جریانات تبلیغاتی و فضاسازیها، اهداف مورد نظر غرب را به پیش ببرد. در بررسی شخصیتهای مهم و تأثیرگذار این گروه نام شاپور ریپورتر، رئیس سرویس اطلاعاتی بریتانیا در ایران به چشم میخورد که مسؤولیت این شبکه را بر عهده داشت. این گروه با حمایت شرکت نفت ایران و انگلیس با دروغپراکنیها و شایعات سعی در تخریب چهره مصدق و دیگر شخصیتهای جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت را داشت. گروهی که توانست نقش خود را بخوبی در اتفاقات کودتای 28 مرداد ایفا کند و جریان تبلیغاتی مرتبط با کودتا را رهبری کند.
3ـ درباریان و سیاسیون فاسدی همچون اشرف پهلوی که با قدرت گرفتن مصدق منزوی شده بودند تمام تلاش خود را برای پیروزی کودتا انجام دادند. به گونهای که طبق اسناد، اشرف که قبل از آن با فشارهای مصدق به شاه از ایران خارج شده بود بعد از دیدار با جان فاستر دالس، وزیر وقت خارجه آمریکا در فرانسه با عنوان مستعار شفیق وارد ایران میشود و در دیداری محرمانه با شاه پیغام طرفهای غربی مبنی بر حمایت آنان از شاه در برابر مصدق و کمونیستها را به وی ابلاغ میکند. با برملا شدن حضور اشرف در ایران، مصدق با تهدید شاه مبنی بر دستگیری و محاکمه اشرف، وی را دوباره مجبور به ترک ایران میکند. آنچه بر عهده اشرف گذاشته شده بود راضی کردن شاه برای امضای حکم عزل مصدق و انتصاب سرلشکر زاهدی به نخستوزیری بود. بعدها روشن میشود آن چیزی که شاه امضا کرده است 2 ورقه سفید بود تا کودتاگران آنچه لازم است بر بالای آن امضا بنویسند.
4ـ انتشار اسناد مرتبط با کودتای 28 مرداد توسط سازمان سیا و اعتراف برخی مسؤولان آمریکایی منجمله آلبرایت وزیر وقت خارجه آمریکا در سال 2000 و سخنان باراک اوباما در سالهای اخیر به وضوح به دست داشتن عوامل اطلاعاتی این کشور در این اقدام شوم اشاره دارد.
تعطیلی سفارت انگلستان در پی اطلاع مصدق از طرحریزی یک کودتا علیه وی در سال 1331 و اخراج کارکنان این سفارت از ایران عملا منجر میشود انگلیسیها چارهای جز درخواست کمک از یار دیرین خود آمریکا نداشته باشند. برنامهای که بعد از چندین بازبینی با عنوان عملیات آژاکس آماده اجرا میشود. رهبری این عملیات به عهده افسری با تجربه به نام کرمیت روزولت، رئیس بخش آسیا ـ خاورنزدیک سازمان سیا گذاشته میشود. وی با یک پرواز به بیروت و از آنجا با اتومبیل از طریق بیابانهای سوریه و عراق با نام مستعار «جیمز لاکریج» وارد ایران میشود. روزولت در دیداری محرمانه با شاه برنامه
کودتا را برای وی تشریح میکند و به او اطمینان لازم را میدهد. نقش عوامل سازمانهای اطلاعاتی بیگانه در جریان کودتا بیشک بسیار جدی و تأثیرگذار است.
سرانجام نیمه شب 24 مرداد 1332 رمز عملیات آژاکس با عنوان «الان دقیقا نیمهشب است» به صورت رمز از رادیو بیبیسی اعلام میشود. سرلشکر نصیری، رئیس گارد سلطنتی، یک ساعت بعد از نیمه شب 25 مرداد با همراهی تانکها و زرهپوشها از سعدآباد به سمت خانه دکتر مصدق حرکت میکند تا حکم عزل را به وی ابلاغ کند. با اطلاع یافتن مصدق از حرکت نیروها از سعدآباد وی دستورات لازم را ابلاغ میکند و در نهایت سرلشکر نصیری و همراهانش توسط نیروهای محافظ مصدق دستگیر میشوند و عملا کودتا در مرحله اول با شکست مواجه میشود. شاه که قبلا به کلاردشت رفته بود پس از اطلاع از شکست کودتا به رامسر و از آنجا به بغداد و رم فرار میکند. اما این پایان ماجرا نبود. بخش دوم عملیات با حضور اراذل و اوباش به رهبری شعبان جعفری معروف به «شعبان بیمخ» کلید میخورد. دلارهای آمریکایی توانست نقش خود را بخوبی ایفا کند و با حضور این افراد و نظامیانی که با تطمیع راضی به همراهی کودتا شدند تظاهراتی علیه مصدق به راه میافتد که در نهایت به حمله به منزل مصدق و فرار وی و تسخیر ساختمان رادیو میانجامد. توصیههای سیاسیون و روحانیت منجمله آیتالله کاشانی که یک روز قبل از کودتای 28 مرداد هشدار لازم را طی نامهای به مصدق اعلام کرده بود نیز کارساز نمیافتد و اینگونه دولت قانونی مصدق در کمال ناباوری سقوط میکند. سرلشکر زاهدی که پس از شکست در مرحله اول کودتا مخفی شده بود قدرت را به دست گرفته و شاه را به ایران فرا میخواند و اینگونه دوران تاریک پس از کودتا با حضور آمریکاییها در ایران کلید میخورد. وضعیت صنعت نفت ایران بعد از مبارزات طولانی طی مذاکرات با چند شرکت آمریکایی و انگلیسی در نهایت به امضای قرارداد کنسرسیوم منجر میشود. پس از آن و تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی 28 مرداد با عنوان رستاخیز ملت در تاریخ ثبت میشود و به مناسبت بیستمین سالگرد آن واقعه تمبر یادبود منتشر میشود. رستاخیزی که با سقوط دولتی مردمی و آغاز دوران حکومتی استبدادی همراه بود. استبدادی که تا رستاخیز 22 بهمن 57 ادامه یافت و در نهایت با مجاهدت مردمان این سرزمین نهال جمهوری اسلامی
غرس شد.
عبرتهای واقعه 28 مرداد بسیار است و شاید مهمترین آن ترس از نفوذ بیگانگان در کشور باشد.