printlogo


کد خبر: 144044تاریخ: 1394/5/31 00:00
حرمت‌های از یاد رفته آشنا

نسیم عسگری*: انسان معاصر که در جست‌وجوی حلقه‌های معنوی خود در تکاپوی رسیدن به آسایش باطن راه به سوی هر چیز و هر جا می‌جوید، ناخواسته چنگ به ندای غیبی می‌زند و در این هیاهوی شهر قدم به فضاهایی می‌گذارد که آکنده از رایحه امن الهی است. همان عرصه‌ای که انسان ادب آموخته به حرمت را در کنار خود نشانده تا با تأمل و تعمقی دوباره به یاد آورد هر مکانی آنگونه که در ذاتش نهان است، آداب حضور می‌طلبد.
احترام و حرمتی شکل یافته از بایدها و نبایدها که هنجارهای ورود به قلمرو ساحت قدسی را محصور و محدود می‌سازد. محدودیت‌هایی که جزء به جزء آن پاسخگوی این ادب و احترام‌ است و برخاسته از جوششی از درون زائری خاشع که گاه با احکام شرع مقدس سامان می‌گیرد و گاه با قوانین اجتماعی جامعه امروز نظام می‌یابد.
بدون شک، بین معماری اماکن مذهبی و سکونتگاه‌های بهم پیوسته‌ای که این بناها را در قلب خود جای داده‌اند یا به بهانه حضور آنان در همسایگی‌شان حیاتی معنوی یافته‌اند؛ روابط و نسبت‌هایی حاکم بوده که  مسبب حرمت‌گذاری خاص بر آنها می‌شود. این تقدس که از اصلی‌ترین ویژگی‌های اینگونه بناها و بافت‌های تاریخی به‌شمار می‌رود، طی سالیان متمادی با آموزه‌های دینی و فرهنگ جامعه آمیخته شده است. حال آنکه متأسفانه امروز به طرق‌ و بهانه‌های مختلفی چون طرح‌ها و توسعه‌های شتابزده، حجاب ادب در این اماکن و مجموعه‌ها دستخوش لطماتی شده که در خوش‌بینانه‌ترین حالت، باید زمان بسیاری را صرف ترمیم آنها کرد.
مقدمه کوتاهی که به قلم درآمد، نیازمند بیان نمونه‌های شاخص و توضیحات مختصری است تا شاید بدین طریق تلنگری شود برای تفکری دوباره و اندیشیدنی از جنسی متفاوت!
نقش محوری و کلیدی مکان‌های مقدس در بافت‌های تاریخی، بازگوکننده این است که این مکان‌ها مرکز، معنا و مفهوم آرامشی را به ارمغان می‌آوردند که نه تنها لازمه حیات معنوی ساکنان آن شهر را خواهان بوده، بلکه ارتباطی ناگسستنی با سایر فضاهای همجوار خود داشته‌اند. در این میان مذهب تشیع نیز نقش بسزایی در استقرار و رونق سکونتگاه‌های انسانی داشته، به گونه‌ای که این مجموعه‌ها و زیارتگاه‌های تاریخی با دورنماهای بسیار مسلط از این آیین، به دنبال ثبت وقایع سیاسی و اجتماعی حاکم بر زمان خود بوده‌اند. علاوه بر آن انسجام و یکپارچگی بین این ساختارهای قدسی با بدنه‌های بلافصل خود نیز ضامن حریمی می‌شد که رسم ادب و خضوع را بی‌واسطه به مخاطبان و زائران خود می‌آموخت اما اکنون اگر با مسافران و زائرانی که به این فضاها راهی می‌شوند همراه شویم، آنچه خواهیم یافت آماج عظیمی از تغییراتی است که به حریم بازتاب یافته از تأثیرات و وقایع تاریخ اسلامی این فضاها، در دوره‌های اخیر تحمیل شده است.
به‌طور مثال استقرار عناصر ناهمگون و احداث تأسیسات شهری غیر ملزوم در محدوده بین‌الحرمین کربلا، مسدود و مسقف کردن صحن‌ها و پنهان شدن بخش عمده‌ای از چهره گنبدهای تاریخی آن 2 حرم شریف، خود تنها از نمونه‌هایی اندک از این اقدامات در بافت همجوار این فضاهای قدسی است.
اکنون نگاهی به سرزمین‌مان بیندازیم و اول دل را راهی مشهدالرضا کنیم، آنچه می‌یابیم حجم‌های شکل یافته از هتل‌ها و بناهای تجاری و خدماتی است که به بهانه تسهیلات زائران، حرمت حرم سلطان طوس را شکسته‌اند و افق دیدگان عاشقانش را ترسیمی ساخته‌اند از بدنه‌ها و اسکلت‌های آهنی که هر روز به مدد جرثقیل‌ها قدشان بیشتر علم می‌شود.
و یا مجموعه حرم حضرت عبدالعظیم‌(ع) در قلب ری؛ بنایی با قدمتی از سده پنجم هجری که برای حضور در آن، ناگزیر آنچه طی می‌شود دسته معابر پیاده و سواره‌ای است که در یکدیگر به بهانه تأمین شبکه ارتباطی شهر درهم گره خورده یا مغازه‌ها و دکان‌هایی که مسیرهای منتهی به آن فضا را تا به لحظه ورود راهنما شده‌اند. همان حجره‌های تجاری که اصطلاحا خواسته‌اند در کنار بازار دیرین شهر که مجاور است با این فضای متبرک، رخ‌نمایی کنند.
گذری به شیراز می‌زنیم، حرم قدسی حضرت شاهچراغ‌(ع) که سال‌هاست خاستگاه معنوی و پناهگاه روحی ساکنان آن منطقه شده و تا تنها چندی پیش چون دانه‌ای در میان ساختار برجای مانده از تمدن زندیه، می‌درخشید. حال آنکه امروز دیگر ردی از آن پنجره‌ها و خانه‌ها نمی‌یابیم که نگاه صاحبانشان با هر طلوع سمت حرم روانه می‌شد و دیوارهای سکونتگاه‌شان بازتاب صدای قدم‌های زائرانی بود که گذرهای منتهی به آن مکان قدسی را طی می‌کرد.
 هزاران افسوس...
اینک حرمت گام‌های حلقه‌های بافت به بهانه آشنای توسعه زیر سوال رفته و اگر بخواهیم بشماریم، موضوع به این چند نمونه ختم نمی‌شود، بلکه از این دست بسیارند. آخر فاجعه اینجاست که ما بیش از شناخت طرح‌ها و مفاهیم مرتبط با آنها، بر تشکیلات تأکید می‌کنیم که در نتیجه ثمری حاصل نمی‌شود، چراکه بدون طرح، بدون قدر و تعقل، هر اقدامی به خرابکاری و دوباره‌کاری مبتلا خواهد شد. بنابراین برای تأمل و تدبری آگاهانه در مفاهیم، باید با نگاهی منصفانه و مدبرانه به بررسی اقدامات و  عملکردهای دهه‌های اخیر در حوزه توسعه مکان‌های مقدس پرداخت تا هم مانع کج‌فهمی‌های آینده از طریق ارزیابی فرصت‌ها و تهدیدهای پیش رو شود و هم بتوان به چگونگی نحوه صیانت و حفاظت از این حرمت‌های از یادرفته به شایسته‌ترین شیوه ممکن دست یافت.  به بیانی دیگر باید آن هنگام که برای برنامه‌ریزی آماده می‌شویم و برای طرح‌ریزی اقدام می‌کنیم، به تدوین دستورالعملی بیندیشیم که به کمک‌ آید و به فکر نیروهایی باشیم که به تمام ارزش‌های پنهان و نهان این آثار ارزشمند آگاه باشند. آنگونه که ثمره آن به شکل‌گیری راهبردهای علمی و راهکارهای عملی بینجامد و نه اینکه ‌تنها در حد تکه کاغذهایی در لابه‌لای منشورها و قوانین داخلی و خارجی بر جای ماند!
*پژوهشگر و دکترای مرمت و احیای بافت‌ها و بناهای تاریخی، دانشگاه هنر اصفهان


Page Generated in 0/0064 sec