عصر یکشنبه رئالمادرید لالیگا را با یک تساوی ناامیدکننده در برابر جوانترین و ارزانترین تیم لالیگا یعنی اسپورتینگ گیخون آغاز کرد.بعضی از مادریدیها اینگونه خود را تسلی میدهند که تیمشان ۲۵ شوت داشت و بویژه در نیمه دوم سوار بر بازی بود. اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم باید بگوییم آنها مستحق پیروزی در آن بازی بودند. با این حال به نظر میرسید پیش فصل فشرده و گیجکننده مادریدیها برای رسیدن به شرایط فیزیکی مطلوب و از آن مهمتر برای هماهنگ شدن بازیکنان با روشهای مربی جدید کافی نبوده است به طوری که در بازی روز یکشنبه آنها قادر نبودند با سیستمهای مختلف و بعضی از تصمیمهای تاکتیکی عجیب مربی کنار بیایند. در طول بازی، دقایق بسیار کمی وجود داشت که در آنها بنیتس سعی میکرد هوشمندانه عمل کند. او به جای اینکه بهسادگی از استعداد بازیکنان خود استفاده کند، با پیچیده کردن شرایط بازی، بازیکنان خود را سرگردان کرده بود. بهعنوان مثال، تعویض پستهای مکرر مهاجمان را به یاد آورید. رونالدو، بیل، ایسکو و خسه اجازه داشتند تا بسته به جریان بازی نقشهای خود را عوض کنند. اگر تعویض پستها باعث میشد در دفاع گیخون بینظمی ایجاد شود این کار منطقی به نظر میرسید اما به ندرت این اتفاق میافتاد، زیرا تقریبا فقط رونالدو بود که بازی را از پستی مشابه با پست مورد علاقهاش آغاز کرد. بیل برای استفاده از سرعت خود به فضا نیاز دارد، اما در پشت مهاجم بازی متوسطی را ارائه میدهد. خسه یک مهاجم نوک محض نیست. ایسکو راحتتر است که در وسط بازی کند و فیزیک او برای بازی در جناحین مناسب نیست. وقتی 3 عضو از ترکیب تیم خارج از جایگاه طبیعی خود قرار میگیرند و به آنها این اجازه داده میشود که پست خود را عوض کنند، طبیعی است که سعی میکنند تا جایی که امکان دارد این کار را انجام دهند تا بتوانند به پست مورد علاقه خود نزدیک شوند و این موضوع باعث بینظمی در خط حمله تیم خواهد شد. در بازی روز یکشنبه، تعویض جایگاه بازیکنان بسیار ناکارآمد بود زیرا رئالمادرید به ندرت فرصت پیدا میکرد کارهایی که به طور عادی برای به هم ریختن دفاع حریف انجام میشود را انجام دهد. در بسیاری از دقایق بازی شاهد برخورد بیل و ایسکو با یکدیگر بودیم، در بسیاری از اوقات، خسه و رونالدو هر دو در یک منطقه حضور داشتند. گاهی نیز بیل و رونالدو در تلاش بودند تا بفهمند چه کسی به سمت چپ و چه کسی به مرکز منتقل شده است. از این دست آشفتگیها در بازی یکشنبه زیاد بود. تعویض پستها میتواند یک سلاح قدرتمند برای یک تیم باشد بویژه وقتی در دفعات معدودی برای غافلگیر کردن دفاع حریف از آن استفاده میشود، اما زمانی که بیش از حد از این سلاح استفاده شود اصل غافلگیری از بین میرود. اینجاست که بنیتس باید در هنگام چیدن ترکیب در بازیهای بعدی از عقل و ادراک خود استفاده کند. میدانیم که بازی گرفتن از بازیکنان در خارج از پست ایدهآلشان همواره یکی از ویژگیهای بارز مربیگری رافا بوده است، اما توصیه میشود که او در این هفتههای ابتدایی کمی محتاطانهتر عمل کند تا بتواند به درک بهتری از توانمندیهای بازیکنانش برسد. بازی گرفتن از بیل در پست هافبک هجومی، به دلیل نقاط ضعف و قوتی که او دارد تنها در شرایط خاص جواب میدهد: در بازیهایی که رئال بخش قابلتوجهی از زمان بازی را در نیمه خود میگذراند (برای مثال در بازیهای خارج از خانه چمپیونزلیگ). در شرایط دیگر، بیل به دلیل کمبود فضا نمیتواند ویژگیهایی را که بازی در این پست طلب میکند برآورده سازد و در نتیجه قادر نخواهد بود همه مهارتهای خود را در بازی پیاده کند. آیا نمیشود بنیتس از بیل در بال چپ استفاده کند؟ علاوه بر بیل، نقشی که برای کواچیچ در اولین بازیاش در نظر گرفته شد نیز باعث شگفتی بازیکن کروات شد: حضوری ۲۰دقیقهای در بال چپ. کواچیچ بازیکنی راست پاست که ترجیح میدهد به عنوان هافبک دفاعی بازی کند. تصمیم بنیتس درباره پست او گیجکننده بود زیرا ورود او به زمین باعث شد که خامس چپ پا که سمت راست گیخون را به هم ریخته بود، به جناح مخالف منتقل شود و نتواند تاثیرگذار ظاهر شود اما موضوع ایسکو که در جناح راست سیستم ۱-۳-۲-۴ ای که در ۳۰دقیقه آخر به ۲-۴-۴ تبدیل شد قرار گرفته بود از همه اینها ناامیدکنندهتر است. از آنجایی که کارلو آنچلوتی پس از پیوستن گرت بیل به رئالمادرید به ندرت از سیستم ۱-۳-۲-۴ استفاده میکرد، ایسکو تقریبا 2 فصل کامل نتوانست در پست مطلوب خود قرار بگیرد.