اصغر علوی: به تازگی در رسانهها گزارشی از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت با عنوان راهبرد توسعه صنعتی کشور منتشر شده که در آن 7 صنعت استراتژیک انتخاب و هدفگذاری کمی شده است تا به عنوان لکوموتیو صنعت کشور عمل کنند: خودرو، فولاد، نساجی، سیمان، تایر، کاشی و سرامیک و لوازم خانگی. با مرور صنایع بالا و با اندک آشنایی کلی با صنایع ، وجه مشترک صنایع فوق مشکلدار بودن و بحرانی بودن اغلب آنهاست. سوال اینجاست بهراستی انتخاب وزارت صنعت، معدن و تجارت بر مبنای مزیتهای این صنایع بوده یا هدف دیگری مدنظر بوده است؟ به عنوان مثال، در شرایطی که اغلب 70 کارخانه سیمان کشور با مشکل فروش و صادرات دست به گریبان هستند و از
80 میلیون تن سیمان تولیدی کنونی به زحمت و با ثمن بخس موفق به صدور 20 میلیون تن سیمان شدهاند و در حالی که در سال 1393 به مدت یکماه کوره کارخانجات سیمان کشور اجبارا متوقف شد و قرار است در سال جاری این مدت به حدود 2 ماه برسد؛ آیا هدفگذاری 120 میلیون تنی برای تولید سیمان هدفگذاری درستی محسوب میشود؟ کارشناسان صنعت سیمان مصرف داخلی سیمان را در سال 1404 حداکثر
80 میلیون تن برآورد میکنند. آیا ظرفیت صادراتی ایران برای 40 میلیون تن سیمان مهیا است؟ نگاهی به میزان مصرف کشورهای هدف صادراتی سیمان ایران (عراق، آذربایجان، افغانستان، کویت و...) و ایجاد کارخانجات سیمان در آن کشورها حاکی از آن است که اساسا چنین تقاضایی از سوی آن کشورها برای سیمان ایران وجود ندارد. لذا بهنظر نگارنده چنین هدفگذاری در صنعت سیمان فاقد نگاه واقعبینانه بوده و هدر دادن منابع مالی کشور محسوب میشود. انشاءالله در مجالی دیگر نگاه مختصری به سایر صنایع هفتگانه منتخب وزارت صنعت،معدن و تجارت خواهد شد.