آیا اوجگیری توحش سعودی در منطقه و بویژه یمن باعث افول ستاره درخشان جهان اسلام، سردار قاسم سلیمانی در جنگ با تکفیریهاست؟ و آیا محسن رضایی دوباره لباس پاسداری بر تن کرده یا جواد ظریف قد علم کردهاند تا جلوی «حاج قاسم» بایستند؟ اینها آخرین شبهههایی هستند که لندن سعی دارد در کار انقلاب اسلامی وارد کند، شبهههایی برای انحراف افکار عمومی از حقیقت که البته از فرط بیشباهت بودن به اصل ماجرایی که این روزها مردم خاورمیانه و ایران شاهدش هستند، «اشتباه» بودنشان در همان نظر اول توی ذوق میزند. «اکونومیست» موسسه مستقیما وابسته به روتشیلدها،خاندان محوری سلطه صهیونیسم جهانی، بهعنوان بزرگترین نهاد رسانهای شبههافکنی در سطح کلان با گزارههایی که در ابتدا آمد وارد عمل شده تا جنگ روانی جدیدی علیه نقش درخشان نظام جمهوری اسلامی ایران در نقش بر آب کردن توطئه جنگ نیابتی و تکفیری غرب در منطقه به راه اندازد. از زمانی که ایران به همراه محور مقاومت، مقابله با جنگهای نیابتی آمریکا و عربستان را در سوریه و عراق آغاز کرد، انتشار شایعه و جنگ روانی علیه مقاومت جزئی از سلاح حریف بوده است. در آخرین اقدام، هفتهنامه «اکونومیست» چاپ لندن در گزارشی که اساس آن مجموعهای از ادعاهای بیسند است، تلاش کرده جایگاه فرمانده سپاه قدس را در اذهان عمومی متزلزل و اعتماد به وی را دچار شک و شبهه کند. همزمان روزنامه سعودی الشرق الاوسط چاپ لندن نیز با انتشار گزارشی به نقل از یک منبع سیاسی ناشناس، تلاش کرده است با کلیدواژههای «آیتالله سیستانی»، «رهبر ایران» و «قاسم سلیمانی» و طرح چند ادعا و شایعه، چنین وانمود کند مرجعیت عراق از افزایش نفوذ سردار قاسم سلیمانی در عراق نگران است. موسسه اکونومیست که سهام و مدیریت آن مستقیما در اختیار خاندان روتشیلد (شاخه انگلیس و فرانسه) است با نشانه گرفتن جایگاه سردار سلیمانی در مطلبی با عنوان «شیری در زمستان» مدعی شده پس از مطرح شدن نام او در رسانهها و شبکههای اجتماعی به دلیل مبارزه با داعش، دوباره تصمیم گرفته شده نقش عمومی کمتری به این ژنرال ایرانی داده شود.در هجمهای هماهنگ الشرقالاوسط هم محبوبیت فراگیر حاجقاسم نزد مردم عراق را نشانه گرفته است. به گزارش فارس، اکونومیست در عین حال حمله عربستان به یمن را دلیل «افول سلیمانی» دانسته و ادعا کرده: «به همین دلیل «محسن رضایی» دوباره لباس نظامی بر تن کرده است تا وزنهای در مقابل سلیمانی باشد و نگذارد از خط خارج شود. نتیجه این است، مردی که روزگاری نماینده حاکمیت ایران در گفتوگو با عراق و سایر کشورهای منطقه بوده اکنون جای خودش را به کانالهای رسمی دیپلماتیک داده است. همزمان که سلیمانی در سایه میرود کسی مانند ظریف وارد صحنه شده که به دیپلماسی بیشتر تمایل دارد تا اقدامات نظامی... در همین هفتههای گذشته او به روسیه و عراق و عمان و قطر و کویت و لبنان و تونس سفر کرده است!» اما گاف اکونومیست آنجاست که اتفاقا حاج قاسم هم در هفتههای اخیر دایره سفرهای خارجیاش از جمله به برخی کشورهای یاد شده را گسترش داده که نشانه برتر بودن دست دیپلماسی مقاومت در غائلههای مختلف منطقه است. اما مگر سردار سلیمانی، مرد آفتابی اما همیشه در سایه توفانیترین روزهای شام، بینالنهرین، لبنان و یمن نیست، مردی که خود را سربازی بینام و نشان برای اسلام میداند و حتی از ساخته شدن فیلمی از شخصیت خودش ممانعت میکند. مگر او در طول حداقل 15 ماه بحران عراق و 53 ماه بحران سوریه، چند بار به طور عمومی از نقش ایران در دفاع از کیان کشورهای منطقه سخن رانده؟ مگر نه اینکه آخرین بار رسانههای غربی و عرب بودند که سال گذشته و در جریان شکست داعش در قلب عراق، ار سر حب یا بغض نام او را بر سر
زبانها انداختند؟