مهدی طاهرخانی: چندی پیش علی فتحاللهزاده طی یک مصاحبه بسیار جدی مدعی شد اسناد و مدارک یک داربی خاص را در دست دارد که طی آن استقلال 8 بار دروازه پرسپولیس را گشود. این ادعا بازخوردهای متعددی داشت اما این موضوع که وظیفه اصلی رسانه چیست و چگونه رسالت واقعی خودش را در این جا ایفا میکند بحث مهمی است که به بهانه این ادعا، باید به آن مجددا پرداخت. علی فتحاللهزاده خویی بیشتر کارش را بر مدار «کریخوانی» جلو میبرد. از همان روزهای نخست ورودش به فوتبال شوخی شوخی سراغ بازیکن حریف میرفت و جدی جدی برای آن مبلغی نزدیک به 100 میلیون تومان پرداخت میکرد؛ در برههای که سقف قرارداد حدود 30 میلیون تومان بود. آنچه علی فتحاللهزاده در مدیریت به آن اعتقاد راسخ داشت و همچنان دارد گرم نگه داشتن بازار رقابت، ولو با کلکل سطحی است. تا اینجا هیچ حرجی بر آبیترین مرد 20 سال اخیر آبیها نیست. او یکی از استوانههای اصلی بالا رفتن بی در و پیکر قیمت فوتبالیستها به شمار میرود با این وجود اگر او نبود یک نفر دیگر این زحمت را میکشید ولو چند سال دیرتر. اما مساله اصلی به آخرین حاشیه او مربوط میشود. هنوز 24 ساعت از جشن پرسپولیسیها به یاد داربی معروف 16 شهریور، نگذشته بود که ناگهان بمب فتحاللهزاده منفجر شد. خبرنگار یک خبرگزاری رسمی با او تماس میگیرد و مدیرعامل سابق استقلال از یک کشف تاریخی پرده بر میدارد؛ پیروزی 8 بر صفر تاج بر پرسپولیس. هنوز فعل جملهاش منعقد نشده بود که خبرنگار احساس کرد مدیرعامل سابق در حال شوخی است و احتمالا میخواهد عدد 4 را که به واسطه 4 پیروزی متوالی در داربی حاصل شده بود ضرب در 2 کند و به عدد 8 برسد اما فتحاللهزاده بدون آنکه بخندد و بخواهد با شوخی و طنز کار را پیش ببرد، صدایش را صاف کرد و گفت: حاجی جان آن بازی در دهه 40 برگزار شده و من هم اکنون اسنادی را در دست دارم و بزودی آن را منتشر میکنم.
مصاحبه که تمام شد در قالب یک ادعای بسیار جدی در آن خبرگزاری - که هیچ شوخیای در هیچ حوزهای با کسی ندارد- منتشر شد. در کسری از ثانیه کار به شبکههای اجتماعی رسید. هشتگهای 8 جان گرفت اما در همان سطح شوخی و کریخوانی متداول. در این سو بازیکنان سابق پرسپولیس واکنش نشان دادند و خیلی از آنها صریحا گفتند حتی در تمرین دوستانه در تیمملی هم بین بازیکنان 2 تیم چنین رقابتی که 8 گل در آن رد و بدل شود صورت نگرفت. اکثر بازیکنان سابق استقلال هم سکوت اختیار کردند و سعی کردند تنها با یک لبخند از کنارش عبور کنند اما ناگهان علی جباری که روزگاری از بازیکنان بسیار مهم مجموعه تاج به شمار میرفت لب به سخن گشود و در یک مصاحبه پر ایراد و ابهام، حرف فتحاللهزاده را تایید کرد. با وجود اینکه خود آن مصاحبه به دلیل پاسخهای گنگ، عجیب و بعضا خندهدار، به تنهایی برای کذب بودن این ادعا کفایت میکرد اما آنچه موجب تاسف شد دروغی بود که در ابتدا شاید به خاطر رویت یک عکس ساختگی، گفته شد اما بازیکن سابق استقلال که در این چند ساله جایگاه ویژهای در روزنامه فتحاللهزاده پیدا کرده، آن را پروراند.
علی جباری که با پیشوند سلطان در روزنامه تحت نظر فتحاللهزاده از او یاد میشود متوجه نبود برای حمایت از یک ادعای کذب از چه چیزی مایه میگذارد. بیرحمی فوتبال که یکی از بزرگترین بازیکنان چند دهه قبلش را به راحتی به بوته فراموشی سپرد تا همه کمکم یادشان رود روزی این مرد، لقب سلطان را به یدک میکشید، موجب شد جباری اینچنین چشم بسته حامی یک ادعای دروغ شود. آنچه شامگاه روز جمعه در ورزشگاه تختی اتفاق افتاد یک زنگ خطر جدی برای جامعه ما بود. جامعهای که آگاهی بخشی در آن با ضریب بالایی نسبت به چند دهه قبل بشدت گسترده شده اما عمق این گستردگی بعضا به یک وجب میرسد. حالا به لطف حضور شبکههای اجتماعی، خبر و اتفاق با سرعت بسیار بالایی منتشر میشود اما راستیآزمایی آن و مهمتر از آن تحلیلش، بستهای است که همراه این کالا عرضه نمیشود. شامگاه روز جمعه و در خلال بازی استقلال و شهرداری سمنان در سکوهای تختی، هواداران استقلال شعار هشتتاییها را سر دادند. همه چیز را نمیشود به حساب شوخی، خنده و کریخوانی سطحی گذاشت. مدیرعامل سابق استقلال مدعی یک واقعه بسیار بزرگ شده است که 40 سال تمام هیچکس جز او در فوتبال ایران از آن خبر نداشته است! مسعود معینی بازیکن وقت تاج که برخلاف فتحاللهزاده در آن برهه هم در تهران زندگی میکرد و هم بازیکن استقلال بود صریحا میگوید این ادعا کذب است و اگر چنین بازیای حتی در قالب دوستانه و تدارکاتی هم برگزار میشد دستکم امثال او به عنوان بازیکنان تیم از آن مطلع بودند.
چیزی که امروز در فوتبال ما رخ میدهد و علی فتحاللهزاده عامل اصلی آن به شمار میرود تاریخسازی جعلی و خطرناک است. به همین سادگی یک مدیر ورزشی که ادعای ریاست فدراسیون فوتبال هم دارد از قالب خودش خارج میشود و شاید به واسطه دیدن یک عکس ساختگی، ادعا میکند یک حادثه بسیار بزرگ و تاریخی رخ داده و فقط او اسنادش را دارد. نه مرحوم ناصر حجازی از آن مطلع بوده و نه حسن روشن و مسعود معینی و دیگر بازیکنان وقت استقلال. مدیرعامل سابق استقلال کریخوانی را جزء لاینفک فوتبال میداند و هیچ ایرادی در این تز وجود ندارد اما تاریخسازی جعلی و دروغین که بخش وسیعی از جامعه را دچار وهم و خیال میکند چه؟ شاید اگر 20 سال قبل که سرعت انتشار خبر به اندازه امروز نبود، فتحاللهزاده در مصاحبه با یک هفته نامه این ادعا را میکرد همه به حساب کریخوانی رایج میگذاشتند و فراموشش میکردند اما حالا قضیه متفاوت است.در منصفانهترین حالت میشود تحلیل کرد به واسطه دیدن یک تکه عکس جعلی که در آن محل انجام بازی در سال 1347 ورزشگاه شهید شیرودی(!) درج شده فتحاللهزاده اشتباه کرده است. حالا که کاملا مشخص است هرگز چنین مصافی در هیچ مقطعی برگزار نشده، خوب است فتحاللهزاده شجاعانه بر حسب اعتمادی که مدیران بالادستی به او داشتهاند تا سالها مدیر یکی از بزرگترین تیمهای این کشور باشد، این گاف تاریخی را پاک کند. اینک دیگر بحث سرخابی و کلکل سطحی و این دست از حرفها نیست؛ نشر دروغ در سطح بسیار گستردهای صورت گرفته و متعاقبا گمراه کردن بخش بزرگتری از جامعه را در پی داشته است. زنگ خطر به صدا در آمده و اگر نسبت به چنین وقایعی بیتفاوت بنشینیم و با برچسب، شوخی کرد یا کری خواند از آن عبور کنیم آن وقت راه دیگران را باز گذاشتیم تا شجاعانهتر در حوزههای دیگر هم تاریخسازی کنند.
باید با خاک یکسانش کرد
چند روز پیش یکی از خبرگزاریها با متولی امامزادهای که سریال تنهایی لیلا در آنجا فیلمبرداری شده بود، گفتوگوی جالبی انجام داد و در قسمتی از مصاحبه، متولی این امامزاده گفت: پس از پایان سریال، مردم بیشتری به امامزاده ما میآمدند، بعضا آدرس قبر محمد (بازیگر فیلم) را میگرفتند، به آنجا میرفتند و خاکش را برای تبرک بر میداشتند یا در آنجا پول میانداختند! این فرد در ادامه مصاحبهاش مدعی شد آن قبر ساختگی که تنها برای فیلم بود را با خاک یکسان کردم چون در حال گمراه کردن مردم بود. با خواندن این قسمت از مصاحبه شاید لبخندی بر لب مخاطب بنشیند اما موضوع مهمتر که اصلا هم خنده دار نیست نشان دادن قدرت رسانه در عصر امروز ما است. مخصوصا در جوامع جوانی مثل ما که زودباوری یکی از شاخصههای اصلی آن است و حجت بودن حرف فلان رسانه بزرگ خارجی بزرگترین معضلش. چون سریال مربوط از صداوسیمای رسمی ایران پخش شد، بعضی از سر سادگی تصور میکردند واقعا قدسیتی در یک قبر خالی از حقیقت و جسم وجود دارد. باید بعضی اوقات بیل را در دست گرفت و دروغ را با خاک یکسان کرد. کاری که همان متولی امامزاده در سریال تنهایی لیلا کرد.