میثم دوستی: دزدی جیب بینوایی را زد و پا به فرار گذاشت. آن مرد، همراه با چند نفر، دنبال دزد میدوید و فریاد میزد: «آی دزد! دزد رو بگیرید». طنز ماجرا آنجا بود که خود دزد نیز با آنها همراه شد و فریاد میزد: «دزد! دزد رو بگیرید!» و کسی گمان نمیبرد دزد خود این شخص باشد.
تیتر روز پنجشنبهگذشته روزنامههای وابسته به جریان اصلاحطلب کاملا یادآور گستاخی آن دزد بود. «تک تک آرای مردم به معنای واقعی حقالناس و مراقبت از آن واجب شرعی و اسلامی است»، فرمایشی از رهبر حکیم انقلاب در دیدار مردمی روز چهارشنبهگذشته بود که تیتر روزنامههای اصلاحطلب شد. روزنامههایی که خود، روزگاری در جریان فتنه ۸۸ در خط مقدم القای تقلب، فشار برای ابطال انتخابات و زیر پا گذاشتن قانون، آرای مردم و «حقالناس» بودند.
این روزنامهها در حالی با استناد به فرمایشات رهبر فرزانه از رعایت حقالناس میگویند که حضرت امام خامنهای در همان دیدار فرمودند: «نتیجه آرای مردم هر چه باشد باید به آن ملزم بود و این هم حقالناس است/ دلیل اینکه ما در سال ۸۸ مقابل کسانی که اصرار میکردند انتخابات باطل شود ایستادیم، همین دفاع از حقالناس بود/ بنده از حقالناس دفاع کردم/ هرکسی هم برنده انتخابات میشد، بنده همینطور میایستادم و دفاع میکردم».
این بخش از بیانات رهبر بزرگوار که جریان فتنهگر در سال ۸۸ را نشانه گرفته، به هیچوجه نمیتوان از بخش دیگر سخنانشان یعنی «حقالناس بودن آرای مردم» جدا کرد. رهبر فرزانه در این بخش به مصداقی از حمایت از حقالناس اشاره کرده و با طرح نمونهای تاریخی یادآور میشوند حامی حقالناس، چه کسی است و پایمالکننده قانون و حقالناس، چه کسانیاند!
این نخستین بار نیست که جریان رسانهای اصلاحطلب دست به گزینش یکسویه و خبررسانی منفعتطلبانه میزند. فرافکنی رسانهای یکی از ترفندهای رنگباخته این روزنامههاست. بسیار پیش آمده که این رسانهها سخنان امام راحل، رهبری فرزانه، شخصیتهای سیاسی و غیرسیاسی، ارگانها و دستگاهها، جریانها و احزاب و حتی قانون و اسلام را مصادره به مطلوب کردهاند.
حتی در رفتار سیاسی خود نیز با ابزار رسانه، کارنامهای سیاهشده با این کنشها را دارند. نمونه بارز آن، «جنگ و صلح» اصلاحطلبان با آقای رفسنجانی است. اینکه روزگاری با انتقادها و مصاحبهها و گزارشهای تند و تیز علیه رفسنجانی، وی را زیر پا گذاشتند تا خود را بالا کشیده و به قدرت برسند و پس از سالها مصلحت را در این دیدند که رفسنجانی «پدر خوب» باشد.
در فتنه ۸۸ نیز وضع همینگونه بود. این جریان که بسیاری از چهرهها و رسانههایش جزو فتنهگران بودند، با غبارآلود کردن فضا، القای ناسالم بودن انتخابات، قانونشکنی، تهییج افکار عمومی، تلاش برای ابطال انتخابات و بسیاری اعمال ناجوانمردانه دیگر، حق را ناحق جلوه داده و هزینههای بسیاری را بر نظام و مردم تحمیل کرد.
اصلاحطلبان و رسانههایشان از آزادی بیان در جمهوری اسلامی نهایت سوءاستفاده را میکنند اما در عمل ثابت کردهاند خود هیچ اعتقادی به آزادی و تحمل صدای مخالف ندارند. نمونه انکارناپذیر آن را میتوان در نحوه برخورد اخیر این جریان با افشاگریهای سیدصادق خرازی یا رفتار سخیف و دیکتاتورمآبانه آنها با خانم الهه راستگو در ماجرای انتخاب شهردار تهران مشاهده کرد.
اما جمهوری اسلامی سایه خود را از هیچ خسته راهی دریغ نکرده و به همه اجازه داده با تمکین از قانون و زیر پرچم مردمسالاری دینی، زی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی داشته باشند.
همانطور که سالار آزادگان، حضرت امام حسین علیهالسلام تا لحظه آخر زندگیشان قصد هدایت شمر و لشکریانش را داشتند و موفق به هدایت حر شدند، انقلاب اسلامی نیز به همان طریق و مسلک پایبند است و دامن خود را برای هدایت همه گسترده و میپسندد «حتی اگر کسانی دین ندارند، دستکم آزاده باشند».
آزادگی و رادمنشی حکم میکند روزنامههای اصلاحطلب ابتدا از حقالناسی که پیشتر زیر پا گذاشتهاند توبه و از مردم عذرخواهی کنند، سپس همانند تمام دلسوزان، نگران حقالناس باشند. این کمترین کاری است که باید بهجای «کی بود کی بود من نبودم» انجام داده و به مردم اطمینان دهند دیگر حقالناسی را زیر پا نمیگذارند. تا زمانی که دامنشان آلوده است به پایمال کردن حقالناس در باشکوهترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی در 22 خرداد 88، نمیتوانند دایه دلسوزتر از مادر باشند. ابراز نگرانی از انتخابات سالم، شایسته و بایسته کسی است که خود عامل خدشهدار کردن انتخابات نباشد. روزنامههای چپی مرحمت کرده اول یک سوزن به خود بزنند، اگر بادشان نخوابید آنوقت یک جوالدوز به دیگران. خدایش بیامرزد شاعر آزاده، پروین اعتصامی را که گفت: حد به گردن داری و حد میزنی؟ / گر یکی باید زدن صد میزنی؟!