ابراهیم مفیدیاننایینی: تابو مقولهای است که گوناگونی و فراوانی آن از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است. از این رو یکی از دهها شاخص سنجش تفاوتهای فرهنگی و حتی تمدنی میان جوامع مختلف به تابوهای آنها بازمیگردد. تابو که در فرهنگستان زبان آن را «پرهیزه» نامگذاری کردهاند امر یا اموری است که تخطی یا نادیده گرفتن آن در چارچوبهای عرفی، اخلاقی یا آیینی ممنوع شمرده میشود و مترادف با هنجارشکنی است. به عنوان مثال در بخشهای قابل توجهی از جغرافیای فرهنگی سرزمین 72 ملت یعنی هندوستان کشتار گاو تابو است یا اینکه تردید وارد کردن به افسانه کشتار میلیونی یهودیان(!) توسط نازیها در کشورهای غربی نوعی تابوی سخت به شمار میرود که البته بیشتر مبنایی سیاسی با ضمانت اجرایی حقوقی دارد. از این رو است که میشود تابوها را شاخصی از توسعه فرهنگی، آگاهی عمومی، آزادی رفتار و گفتار، پایبندی افراد به سنت و ارزشهای پذیرفتهشده در میان عامه و صدها کنش و رویکرد اجتماعی از این دست دانست. همچنان که درباره هولوکاست اشاره شد، شماری از تابوها در جوامع ریشه در بایدها و نبایدها و تحولات سیاسی دارد که با هنجارهای ترویجی از سوی نظام سیاسی حاکم یا تجربههای سیاسی- تاریخی مردم یک کشور ممکن است ارتباط یابد. نمونه بارز اینگونه تابوها در کشور ما رابطه با آمریکاست که حتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 به تدریج نضج گرفته بود و در سالهای پس از پیروزی انقلاب به صورت امری فراگیر از حمایت نظام سیاسی حاکم نیز برخوردار شد. زمینه اصلی پدیدار شدن این تابو را باید در خصومت و تعارض چندصدساله استعمار بویژه نوع انگلوساکسونی آن با باورهای مذهبی و سنتهای بومی این مرز و بوم جست. روی همین خط سیر تاریخی، مطرح شدن آمریکا به عنوان ابرقدرت جهانی به تدریج روحیات سلطهگرانه و خودبزرگبین سردمداران این کشور را در جریانهایی مانند کاپیتولاسیون آشکار ساخت و در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب تاراج سرمایههای ملت و کمک به تحکیم پایههای استبداد موجب قوام یافتن تابوی آمریکاستیزی شد به طوری که «مرگ بر آمریکا» به شعاری کلیدی نزد انقلابیون و ملت ایران تبدیل شد. پس از سقوط رژیم ستمشاهی پهلوی، ضدیت و دشمنی آشکار حکومت واشنگتن با ملتی که رژیم پادشاهی را برانداخته و نظامی اسلامی را روی کار آورده بود، وارد مرحله تازهای شد تا جایی که جنایتهای مکرر آمریکاییها علیه مردم ایران را موجب شد. در مقابل، آمریکاستیزی مردم نیز روز به روز عمیقتر شد و به این شکل تابویی سیاسی، مذهبی و تاریخی شکل گرفت. استحکام این تابو تا جایی است که حتی مذاکرات هستهای نمایندگان دولت یازدهم با آمریکاییها بر سر پرونده هستهای برای حل و فصل اختلافات نیز بدان خللی وارد نکرده است. دلیل آن هم این است که نه خاطره تاریخی ملت ایران پاک شده و نه طرف مقابل دست از رفتارهای خود برداشته است. با این حال برخی نخبگان سیاسی کنونی و انقلابیون پیشین از علاقه خود به شکستن تابوی آمریکاستیزی بارها پردهبرداری کردهاند و بویژه پیش، حین و پس از مذاکرات هستهای بر لزوم آن تاکید کردهاند. یکی از این نمونهها در مصاحبه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در اواسط مردادماه با روزنامه «گاردین» و تصریح وی بر شکسته شدن تابوی روابط با آمریکا و نیز ناممکن نبودن بازگشایی سفارت این کشور در تهران به ثبت رسید. اینگونه اظهارنظرها افزون بر بیتوجهی به واقعیتهای رفتار آمریکاییها با ملت ایران و نادیده انگاشتن اصول شکلگیری تابوی آمریکاستیزی، به عبارتی گسستگی از هدف و مسیر مردم و رهبری را به تصویر میکشد. در شرایطی که حضرت امام خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی، در فرمایشات اخیرشان (اجلاس بیست و ششم مرداد مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام و اجلاس اتحادیه رادیو تلویزیونهای اسلامی) به نقشه استکبار به سرکردگی آمریکا برای نفوذ به ایران اشاره و نیز با قاطعیت بر جلوگیری از نفوذ و حضور آمریکاییها در کشورمان تاکید کردند، مهر تایید زدن بر تابوشکنی رابطه با آمریکا هیچ معنایی جز زدن سازی جداگانه ندارد. جدا از این واقعیت باید به نکتهای درباره مفهوم تابو اشاره کرد که آن «توتم» است. در چارچوب اعتقاد به تابوهای گوناگون نمادهایی وجود دارد که یادواره یا تجسم عینی باورهایی پرهیزگرانه به شمار میرود که توتم نامیده میشود. از دید بسیاری از مردم ایران تابوتهایی که هر از چندگاه بر سر دستان آنان تشییع میشود و همین اواخر یادگارهای پیکرهای پاک و مقدس شهدای غواص را به اقصی نقاط ایران برد، توتمهایی برای یادآوری تابوی آمریکاستیزی است. به کلامی دیگر شهیدانی را که در دفاع از کشور در برابر سلطهگری قدرتهایی چون آمریکا و تجاوز ایادی آن جان خود را فدا کردند و هنوز تابوتهای یادواره آنان به میهن بازمیگردد، باید نشانههایی بر پابرجایی پرهیزه روابط با آمریکا دانست که قابل فراموشی و کمرنگ شدن هم نیست.