کیمیای عشق، تفسیر دکتر غلامحسین ابراهیمیدینانی است بر رباعیات شورانگیز مولانا که تا امروز کمتر مورد توجه قرار گرفته است. رباعیات مولانا عاشقانهترین رباعیات موجود در زبان فارسی است که مابین رباعیات عطار و رباعیات خیام قرار دارد. دکتر دینانی در این کتاب اسرار عشق عارفانه مولانا را بسط میدهد و پیش از آن ابیات نخست مثنوی را خواهید خواند در تفسیر فیلسوفی دقیقالنظر و نکتهیاب. به گزارش مهر، این کتاب در ۴۷۱ صفحه و ۱۹ فصل تشکیل شده و در آن آمده است: جهان هستی یک متن است. کسی که درصدد فهم این متن برمیآید، باید به سخن آن گوش فرادهد و سپس با آن وارد گفتوگو شود. تاریخ نیز به گذشته مربوط است ولی مادام که به سخن گذشته گوش ندهیم، نمیتوانیم با آن به گفتوگو بپردازیم البته کسی که نتواند با تاریخ گفتوگو کند، نمیتواند از تاریخ سخن بگوید. جهان هستی، صحنه گفتوگو است و به همان اندازه که زبان جهان، رسا و بلیغ است، گوش آن نیز شنوا و گیرنده است. جهان در هر لحظه و آن، جدید و تازه است و جهان جدید و تازه، سخن تازه میگوید. این مساله نیز مسلم است که سخن تازه گفتن، بدون شنیدن سخن تازه امکانپذیر نیست. براهین اثبات حرکت جوهری جهان، در اثبات این مدعا کمککننده و مددکار است. توقف و ایستادن در جهان، جایگاهی ندارد و کسانی که در ایدههای رنگارنگ و مختلف گرفتار میشوند و برای آن از کلمه فرنگی «ایسم» استفاده میکنند، در واقع به «هیچ» سرگرم شدهاند و در پوچگرایی به سر میبرند. جهان، ایستگاه نمیشناسد و همواره به پویایی خود ادامه میدهد. در این پویایی دائمی و همیشگی، تکرار نیست و سخن مکرر نیز ملالآور و بدون معنی شناخته میشود. جلالالدین مولوی به این مساله توجه داشته و همواره روی آن تاکید میگذارد. او در یکی از ابیات پرمحتوای خود چنین میگوید:
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود /بگذرد از حدّ و جهان، بیحدّ و اندازه شود
تردیدی نمیتوان داشت که وقتی مولوی دنبال سخن تازه میشود و در جستوجوی آن گام برمیدارد، از گوش دادن تازه نیز برخوردار است و بهخوبی میداند که سخن تازه، گوش تازه میخواهد و آنجا که گوش تازه نباشد، سخن جایگاهی نخواهد داشت. در اثر سخن تازه گفتن و تازه شنیدن، حدّ اندیشه راکد و متوقف شکسته میشود و افق جدیدی به روی انسان گشوده میشود. خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم فرموده است: ما آیات و نشانههای خود را در «آفاق» و «انفس» به مردم نشان میدهیم. «آفاق» جمع افق است و افق هم در بیرون و هم در درون انسان وجود دارد و همیشه گشوده است و افق گشوده؛ راکد و متوقف نیست. گشودگی افق با گوش تازه و سخن تازه تحقق پیدا میکند. گوش تازه گوشی است که با وسعت و گسترش افق گسترش مییابد البته برای گسترش افق، حد و اندازهای نمیتوان در نظر گرفت.