printlogo


کد خبر: 145663تاریخ: 1394/6/28 00:00
شوی میهمان‌نوازی از پناهجویان به 10 روز هم قد نداد
اروپا بی‌نقاب
سیالیت پناهجویانه به سمت مدفن باختری

دکترسعید ملکی: جاده‌های کشورهای اروپایی این روزها میزبان هزاران پناهجویی است که بازمانده کشتارشدگان غرب آسیا، قاچاقچیان انسان، مرزبانان مسلح به باتوم، گاز اشک‌آور و تیغ‌های خراشنده سیم‌های خاردار به شمار می‌روند؛ مهاجرانی که جان خود را برداشته و با بیم بسیار و امیدهای موهوم به سوی اردوگاه‌های پناهجویان کشورهای اروپایی رهسپار شده‌اند. این روزها البته افکارعمومی جهان در پی انعکاس بخش بسیار کوچکی از «آلام» یا به عبارت صحیح‌تر «فجایع» مرگ دردناک پناهجویان در رسانه‌ها یا شبکه‌های اجتماعی تلنگری خورده و واکنش‌هایی از خود بروز داده است. در پی انگیزش خشم عمومی از فجایعی نظیر خفگی پناهجویان در ارابه‌ها و سفینه‌های مرگ در خشکی و دریا بویژه از پس انتشار تصویر جسد کودک سوری بر شن‌های سواحل ترکیه، حتی برخی سیاستمداران نیز از خود واکنش نشان داده‌اند تا خود را تا حدی از زیر بار شماتت افکار عمومی جهانیان رها کنند.
با افزایش چشمگیر شمار پناهجویان غرب آسیا و شمال آفریقا بویژه سوری‌های مهاجر از آشوب و جنگ، صدراعظم آلمان از نخستین سیاستمدارانی بود که در مقایسه با همتایان اروپایی خود از شدت عمل در برابر پناهجویان کاست و اعلام کرد شماری از آنان را در قلمروی کشور خود می‌پذیرد.
طی روزهای اخیر انگلیسی‌ها هم وعده دادند 100 میلیون پوند برای بحران پناهجویان هزینه خواهند کرد اما کیست که نداند سران فریبکار غرب به‌عنوان بانیان اصلی آوارگی و مصائب پناهجویان، بیشتر به دنبال راه انداختن شوهای تبلیغاتی از چنین اقداماتی هستند. از میان میلیون‌ها آواره خاورمیانه‌ای تنها 3هزار تن توانسته‌اند از شرق اروپا بگذرند و خود را به جاده‌های اتریش و آستانه انساندوستی صدراعظم آلمان(!) برسانند تا شاید در اردوگاه‌های این کشور در شرایطی شبه‌انسانی، پذیرش آنان مورد بررسی قرار گیرد. در کنار آلمان، بنا بر اذعان رسانه سلطنتی انگلیس[بی‌بی‌سی]، با وجود تبلیغات گسترده بشردوستانه سران لندن از ابتدای بحران سوریه تنها 216 سوری در انگلیس مورد پذیرش قرار گرفته‌اند. دولت‌های شمال اروپا نظیر هلند، آلمان و انگلیس به‌رغم تلاش برای دغدغه‌مند نشان دادن خود در بحران آوارگان بویژه پناهجویان سوری، طی سال‌های گذشته بیشترین شدت عمل را در برابر آنان نشان داده‌اند و کشورهای جنوب [یا به عبارتی، نخستین مقاصد ورود مهاجران به اروپا نظیر ایتالیا، قبرس و یونان] را برای کنترل مرزها و جلوگیری از سرازیر شدن مهاجران به سمت شمال تحت فشار قرار داده‌اند. کشورهای کرانه جنوبی و شرقی اروپا در کنار برخی سازمان‌های بین‌المللی همچنین از اهمال دولت‌های مرفه شمال و مرکز در اعطای کمک‌های بشردوستانه و ایجاد تسهیلات لازم برای پذیرش آوارگان انتقاد کرده‌اند. نکته تامل‌برانگیز داستان آوارگان و پناهجویان، اتصال مبدأ بحران پناهجویی با مقصد آن و تکمیل چرخه مصائب ملت‌های منطقه است. به بیان واضح‌تر، آوارگان آشوب، کشتار و ناامنی در کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا مانند سوریه، عراق، یمن، لیبی، سومالی و حتی افغانستان رو به کشورهایی آورده‌اند که خود بنیانگذار بحران در این کشورها هستند. در ردیف نخست مجرمان حمایت از تروریسم و بی‌ثباتی، کشورهای مرتجع منطقه به سرکردگی بی‌عرضه‌های سعودی‌ حضور دارند که تماماً درهای خود را به روی آوارگان و پناهجویان بسته‌اند و تکلیف خود را به طور قطعی مشخص کرده‌اند. در ردیف دوم، کشورهای غربی قرار دارند. به دلیل بُعد جغرافیایی آمریکا، این سرکرده مجرمان و به واقع آمر کشتار و حامی تروریسم از معرض تقاضای پناهجویان برکنار مانده است و در مقابل، سیلی از مهاجرت‌ها از سر اضطرار به سمت کشورهای اروپایی به راه افتاده است.
از منظری دیگر به مساله پناهجویان که بنگریم بحرانی دوسطحی یا دولایه‌ را می‌توانیم مشاهده کنیم. وضعیت کنونی کشورهای منطقه و جغرافیای تاریخی غرب آسیا و شمال آفریقا که در حال حاضر مؤلفه‌ای بازتولیدکننده بحران به شمار می‌رود، دست‌ساخته غربی‌ها در سال‌های پس از جنگ نخست جهانی است. پس از آن بخش مهمی از آرای نظریه‌پردازان توسعه‌نیافتگی معطوف به رصد نقش قدرت‌های استعمارگر در عقب‌ماندگی چندجانبه جهان سومی‌ها از جمله کشورهای خاورمیانه شد که می‌توان آن را ریشه وقایع کنونی منطقه دانست. به این ترتیب رخدادهای کنونی خاورمیانه و عوامل آوارگی پناهجویان را می‌توان ناشی از نقش دوگانه کشورهای غربی و اروپایی‌ها در قامت نقشی تاریخی و سپس نقشی سیاسی مورد توجه قرار داد. نکته جالب توجه‌تر مدعی بودن دولت‌های غربی و اروپایی در حوزه حقوق بشر است. به بیانی کشورهای غربی در حالی خود را در جایگاه مدعی‌العموم جهان در زمینه حقوق بشر قرار داده‌اند که خود بانیان نقض حقوق بشر در عرصه بین‌الملل به شمار می‌روند. از این رو است که قلمروی کشورهای اروپایی را می‌توان مدفن حقوق بشر و به بیان دقیق‌تر مدفن حقوق پناهجویان در زمان کنونی دانست. هنرمندی لائوسی با نگرشی نقادانه به وضعیت کنونی اقدام به طراحی و ایجاد خانه‌هایی به حجم یک مترمکعب یعنی چیزی به اندازه حجم قبر یک انسان برای سکونت پناهجویان کرده تا دفن حقوق بشر در ممالک اروپایی را به نمایش بکشد؛ اقدامی که در روزهای گذشته در برخی رسانه‌های خارجی بازتابی قابل توجه یافت.
 

شوی رسانه‌ای میهمان‌نوازی اروپایی‌ها به 10 روز هم قد نداد و حالا پروپاگاندای پناهجویان در قلب قاره سبز دوباره جایش را به همان جنگ قدیمی با مهاجران غیرقانونی داده است و جناب شینگن بشردوست به مرخصی مصلحتی فرستاده شده است.کمتر از 2 هفته پس از فریاد دلخراش اما خاموش آیلان کودک 3 ساله کرد سوری بر ساحل مدیترانه، حالا جنگی خونین در مرزهای صربستان و مجارستان برای بستن راه آوارگان جنگ و فقر در خاورمیانه در گرفته است.حتی کرواسی هم که اندک زمانی مرزها را به روی این موج مهاجران عمدتا سوری و افغان گشوده بود خیلی زود مرزها را بست.البته شرق اروپایی ها از ابتدا مخالف ورود پناهجویان بودند و همانند غرب اروپایی ها نقش بازی نکردند. آلمان که اول ژست فرشته نجات را می گرفت، وقتی نیروی کار ارزان مورد نیازش را گرفت درها را بست و قبل از آنها پسر عموهای اتریشی نوع دوستی را فراموش کردند. اگرهم آنها مجارها را به‌خاطر رفتارشان سرزنش می کنند به‌خاطر دور بودنشان از کانون بحران است.دیوید کامرون که فردای مرگ آیلان گفته بود ده ها هزار پناهجو را در انگلیس می پذیرد به کمپ آوارگان سوری در لبنان سر می زند تا جهت بحث را عوض کند و فرانسه نیز از اول جز تعارف دورادور جلوی مرزهای بسته کاری نکرد.


Page Generated in 0/0082 sec