دکتر جواد حقگو*: یکی از ویژگیهای رهبران واشنگتن، خودمحوری در نگرش به مسائل و تحولات جهانی و قرار دادن تفسیر آمریکایی در جایگاهی غیرقابل تردید و انکارناپذیر و به عنوان مرجع نهایی برداشت و تصمیمگیری در قبال این مسائل و تحولات است؛ رفتاری که برخی آن را به شکل یک نابهنجاری یا به عبارت صحیحتر «بیماری روانی همهگیر» در هیأت حاکمه آمریکا تحت عنوان «اگوسنتریسم»(1) میبینند و بر مبنای آن کنشگری بینالمللی واشنگتن را تحلیل و تفسیر میکنند.
نمود این نابهنجاری را میتوان به شکل رانندگی با یک تریلی برخلاف جهت حرکت خودروها در اتوبان بر مبنای خودهمهانگاری راننده تریلی مثال زد. به همین شکل، آمریکاییها نیز به دنبال تسری و غالب ساختن تفسیرها، برداشتها و نیز استانداردهای خود در فضای بینالمللی هستند که البته در بسیاری موارد تعارضی آشکار با واقعیتهای جهانی را آشکار میسازد. یکی از این نمونه برداشتهای اگوسنتریستی را میتوان در اظهارات اخیر «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا درباره نقش ایران در تحولات منطقه دید.
در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران در موقعیت پرآشوب کنونی غرب آسیا و شمال آفریقا، بیتردید تنها کانون ثبات و آرامش به شمار میرود و بخش مهمی از توان خود را به مبارزه با تروریسم به عنوان مهمترین تهدید منطقه معطوف ساخته، اوباما بهتازگی ایران را منبع تجاوز البته به شکل غیرمتعارف آن قلمداد کرده است. سویههایی از سخنان اوباما البته متوجه فضای داخلی این کشور و پاسخ به مخالفان برجام در کنگره بوده که از بازگشت بخشی از اموال بلوکهشده به ایران انتقاد کرده و اظهار داشتهاند این اموال برای کمک به گروههای تروریستی نظیر حزبالله(!) هزینه خواهد شد. به گفته اوباما این نه منابع مالی برای تجهیز تسلیحاتی بلکه برنامهریزیهای بلندمدت برای افزایش توان نظامی غیرمتقارن و ایجاد عمق استراتژیک در کشورهایی مانند لبنان بوده که ایران را در موقعیت قدرت برتر منطقهای قرار داده است و عملا دستیابی ایران به داراییهای بلوکه، نمیتواند بر این وضعیت اثرگذاری جدی داشته باشد. محور برجسته سخنان اوباما در گفتوگو با سردبیر سایت یهودی «فٌروارد» اشاره به نقشآفرینی منطقهای ایران زیر عنوان «تجاوز غیرمتعارف به کشورهای منطقه» است؛ اظهاراتی که به جای واقعیتهای منطقهای برآمده از نقطهنظرات و سیاستهای بحرانآفرینان غرب آسیا بویژه عربستان سعودی است که سران آن به تازگی برای هماهنگیهای بیشتر به واشنگتن سفر کردهاند.
رئیسجمهور آمریکا در حالی از ایران به عنوان متجاوز نام برده که غرب آسیا در آتش جنگافروزی و تجاوزگری متحدان آمریکا میسوزد و بخش مهمی از وضعیت اسفبار کنونی در کشورهایی نظیر سوریه، عراق و یمن نتیجه سیاستهای واشنگتن در حمایت از تروریستها و گروههای افراطی است.
ترکیه که به باور بسیاری برای دههها نزدیکترین شریک خاورمیانهای غرب پس از رژیم صهیونیستی بوده، با چراغ سبز آمریکا مناطق کردنشین را به بهانه مبارزه با تروریسم آماج حملات گسترده هوایی قرار داده و به جای بمباران مواضع گروههایی نظیر داعش، جنگندههای خود را برای شخم زدن مناطق کردنشین گسیل داشته است.
کشورهای مرتجع حاشیه خلیجفارس نیز پس از جنگآفرینی در سوریه و عراق و رقم زدن فجایع و مصائب بیشمار برای مردم این کشورها اینک به سرکردگی سعودیها آشکارا انواع و اقسام حقوق و قوانین بینالمللی را زیر پا میگذارند تا جادهای را برای بازگرداندن ارتجاع و استبداد به یمن با خون زنان و مردان، کودکان و سالمندان یمانی زیرسازی کنند. این در حالی است که مدت زیادی از عبور تانکهای سعودی از روی شهروندان بحرینی در خیابانهای این کشور نگذشته و خون قربانیان تجاوزگری سعودیها و دولت دستنشانده آلخلیفه از کوچهها و خیابانهای بحرین پاک نشده است. در سرزمینهای اشغالی نیز که اوضاع بینیاز از توصیف است و رژیم اشغالگر قدس روی سکوی نخست تجاوزگری در فاصلهای امن اما قابل دستیابی از سوی رقیبانی چون آلسعود جای گرفته است؛ رژیمی که در جنایت و تجاوزگری چنان پیش رفته که اکنون به دنبال ثبت رکوردهای جدید و ابداع شیوههای تازه کشتار و دهشتگری همچون سوزاندن کودکان شیرخواره است.
انباشت و رواج تجاوزگری، کشتار غیرنظامیان، تروریسم دولتی و نقض حقوق بشر در خاورمیانه کنونی از کشوری چون لیبی گرفته تا منطقه شام و بینالنهرین و جنوب شبهجزیره به شکلی است که منطقه را میتوان به 2 جبهه «تجاوزگران» و «قربانیان» تجاوز تقسیم کرد.
در چنین فضایی که گویی از دیگر نقاط جهان جدا و زیر سایه سکوت مدعیان غربی حقوق بشر، کشتار نوع بشر به امری عادی و بدیهی تبدیل شده، معیارهایی تازه نیز برای تعریف تجاوزگری تعریف شده و از این رو تنها قطب صلح و آرامش در جایگاه اتهام تجاوزگری قرار گرفته است؛ رخدادی که وارونگیهای جهان کنونی و تسری بیماری اگوسنتریستی به جامعه بینالمللی را تایید میکند.
* دکترای مطالعات بینالملل و مدرس دانشگاه تهران
.....................................................................................
1- Egocentrism