شبکههای اجتماعی و وقاحت رنگی- هیستریک
سیدمحمد موسیکاظمی: پس از مدتها کشمکش و بحث و جدل در اوایل خردادماه (26 ژوئن) دیوانعالی آمریکا حکم به قانونی شدن پدیده ضدانسانی همجنسبازی داد و به این ترتیب همجنسبازان آمریکایی در سرتاسر آمریکا و همه ایالتهای این کشور به رسمیت شناخته شدند؛ رخدادی که رئیسجمهور دموکرات آمریکا از آن بهعنوان یک پیروزی(!) و گامی مهم برای رسیدن به برابری در کشورش یاد کرد و برای نشان دادن همراهی خود با همجنسبازان، در و دیوار کاخ سفید را با نورپردازیهای هفترنگ (رنگینکمان بهعنوان نماد همجنسبازان) آراست! این تصمیم و حمایتهای صورتگرفته از منحرفان جنسی زیر سایه گسترش برابری و آزادی موجب واکنشهای بسیاری از سوی شهروندان و نهادهای مذهبی و اخلاقگرای آمریکا شد. حتی شمار زیادی از فعالان مدنی با طرح انتقادهای شدید از پیامدهای قانونی شدن همجنسبازی نظیر سست شدن بنیان خانواده، سلب آزادی کودکان تحت سرپرستی خانوادههای همجنسگرا، گسترش فساد و ناامنی در جامعه و... مخالفت خود را با تصمیم قضات آمریکایی و رهبران این کشور آشکار کردند. جدا از این بازتابها و چالشهای جامعه آمریکا، کشورهای دیگر جهان از جمله ایران نیز از پیامدهای این رخداد برکنار نماندند. یکی از عرصههای نمود بازتابهای قانونی شدن همجنسبازی در آمریکا شبکههای اجتماعی بود که تحولات و روندهای آن در این زمینه بسیار قابل تامل به نظر میرسد. با توجه به عناصر فرهنگی و تمدنی، هنجارهای نهادینهشده و ارزشهای اخلاقی، عرفی و مذهبی در جامعه ایرانی، بسیاری از کسانی که در خانواده، محیطهای کاری و آموزشی و اماکن عمومی، اخباری از رخداد یادشده دریافت داشتند، واکنشی دربردارنده طیفی از تاسف، انزجار، تعجب و... را از خود بروز دادند. این در حالی بود که فضای بسیاری از شبکههای مجازی به شکلی باورنکردنی تفاوتی آشکار از بازخوردهای فضای حقیقی را بروز داد. برخی کاربران شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک تصویر صفحات خود را با پسزمینههای رنگینکمانی آمیختند و حتی به صورت آشکار پیامهایی را در حمایت و شادمانی از قانونی شدن همجنسبازی در آمریکا منتشر کردند. این واکنش به شکلی تعجببرانگیز از سوی برخی چهرههای شناختهشده تکرار شد از جمله یکی از بازیگران خوشچشم و ابروی فیلمهای ایرانی در صفحه توئیترش، ذوقزده از قانونی شدن همجنسبازی، آن را اتفاقی تاریخی و همپایه با لغو بردهداری در آمریکا برشمرد. موضع برخی کاربران در شبکههای اجتماعی پس از قانونی شدن همجنسبازی در آمریکا و کنشگری پردامنه آنان در فضای مجازی از جمله انتشار پیامها، تصاویر و بیانیههای حمایتآمیز چنان بود که شگفتی اکثریت کاربران این شبکههای مجازی را برانگیخت تا جایی که یکی از کاربران در پیام خود در این رابطه نوشت: در کار کسانی ماندهام که یک بار در حمایت از مذاکرات هستهای فیسبوک را قُرُق میکنند، روز دیگر از شریعتی، بازرگان و منتظری و... احادیث مربوط به دینداری، حکومتداری و آزادی نقل میکنند و خود را ملی- مذهبی میدانند، زمانی که مناسبتهای دینی فرامیرسد عکس شمع، عَلم، نخل و غروب میگذارند و امروز صفحههای خود را رنگینکمانی میکنند. کاربری دیگر با اظهار تعجب از واکنشهای کاربران رنگینکمانی، به تهاجم و حمله آنان به برخی منتقدان و پرسشکنندگان در این زمینه ـ ازجمله خودش- اشاره و آن را مصداق دیکتاتوری و تاختن اقلیتی انگشتشمار بر اکثریت دانست. با توجه به واقعیتهای اجتماعی جامعه ما، شماری از کارشناسان اظهار میدارند بسیاری از این صفحههای شخصی یا گروهی توسط عدهای معدود و مشخص گردانده میشود و روز به روز افزایش مییابد تا فضای مجازی را به تسخیر خود درآورد. شمار بالای این صفحهها در مقایسه با دیگر صفحات مروج ناهنجاریهای اخلاقی و مذهبی بسیار معنادار به نظر میرسد به طوری که نشان از پروسهای هدایتشده دارد. این پروسه که در فضای حقیقی فاقد توان کنشگری است اما هیاهو و تبلیغات فراوانی را در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به راه انداخته، ضمن وقاحتزدایی از این پدیده نفرتانگیز، اهدافی چون القای فراوانی این ناهنجاری رفتاری و نیز بَغی یعنی شوریدن بر حکومت دینی را دنبال میکند. با توجه به زمینهها و پیامدهای این پدیده، رصد و آشکارسازی فعالیتهای دستاندرکاران آلودهسازی فضای مجازی حتی شبکههای اجتماعی مجاز میتواند اثباتی دوباره برای پاسخ به ادعاهایی باشد که از پایه مقولهای چون تهاجم فرهنگی را با دیده شک و تردید مینگرند و حتی آن را نفی میکنند!