فمینیسم با عنوانی فریبنده و برچسبی ظاهری از تساوی حقوق زن و مرد، بیش از هر جای دیگر در یکصد سال اخیر به واسطه ویترینی به نام هالیوود به جهان عرضه شده است اما صدای اعتراضهای اخیر ستارههای زن این معبد هنری و فرهنگی غرب، حکایت از حقیقتی دیگر دارد.
به گزارش نسیم، از ستارهای چون مریل استریپ که طی نامهای برای اعضای کنگره آمریکا داد سخن از تبعیض نژادی در دل سینمای غرب داشت تا کمپین حمایت از حقوق زنان در هالیوود پس از سخنرانی پاتریشیا آرکت، بازیگر برنده اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن، علامت سوالی بزرگ پیش روی جنبش پرهیاهوی فمینیسم قرار گرفت. حالا بعد از گذشت چندین ماه از سخنرانی پاتریشیا آرکت و حمایت استریپ، این بازیگر رکورددار نامزدی اسکار به خاطر اکران فیلم جدیدش «سافرگت» به جشنواره تلوراید رفته است. اثر جدید مریل استریپ درباره حقوق زنان بوده و این بازیگر قهار، فیلم جدیدش را داستان بسیاری از زنان حال حاضر غربی دانسته و عنوان کرده که ما هنوز نمیدانیم آیا واقعا میتوانیم زندگی خودمان را عوض کنیم یا نه؟ پس از او، این ریچل مک آدامز بود که ابراز خوشحالی کرد یک فیلم منجر به افزایش بحثها درباره حقوق زنان شده است.
استریپ چندی پیش نیز به نشانه اعتراض به تفاوت درآمد میان زنان و مردان نامهای به کنگره آمریکا فرستاد و در متن آن آورد: «این نامه را نوشتهام تا از شما بخواهم برای تساوی به پا خیزید. برای مادرتان، دخترتان، خواهرتان، همسرتان یا خودتان. با حمایت فعال از اصلاح تساوی حقوق این کار را انجام دهید». این نوع دادخواست سیاسی حتی مایکل مور را بر آن داشت تا در مصاحبهای طنازانه، مریل استریپ را شایسته حضور در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بداند!
آنچه مسلم است وکالت و امور حقوقی در آمریکا بهعنوان بالاترین و متشخصترین حرفه محسوب میشود و این کشور مدعی است از نظام حقوقی پیشرفتهای برخوردار است که قاعدتا استیفای حق نوع بشر هم در چنین نظامی داعیه زیادی دارد اما نامه ستاره زن هالیوود از این جهت قابل تأمل است که وی از کنگره آمریکا درخواست کرده تا دوباره برای تساوی و تضمین برابری حقوق زنان و مردان در قانون آمریکا تلاش کنند. پیش از این هم مریل استریپ در گفتوگویی با بانوی اول کاخ سفید، میشله اوباما از تساوی حقوق زنان دفاع کرده بود. وی چندی پیش، هنگام سخنرانی پاتریشیا آرکت بازیگر برنده اسکار در مراسم آکادمی هم با فریادهای خود از تساوی حقوق زنان دفاع کرده بود.
مجموعه این اخبار نشان میدهد که در قرن بیست و یکم هم زنان همچنان در سطح جایگاهی چون هالیوود برای استیفای حقوق خود به دنبال مردان میدوند اما از سویی برای تظاهر افتخار میکنند که با همه شرایط خود را فمینیست بدانند. البته مبنای فمینیسم بهعنوان مکتبی که انسانی تراز را فرض کرده است، بزرگترین توهین به زنان محسوب میشود. حال در این شرایط که بازیگر فوقستاره زن آمریکایی حقوق خود را در جامعه آمریکایی پایمال شده میداند و برای اصلاح آن در قرن 21 درخواست قیام میکند، دیگر وضعیت اقشار عادی زنان این کشور غربی مدعی دفاع از حقوق بشر را که تریبونی به اندازه این بازیگر سرشناس برای ابراز نظر ندارند میتوان حدس زد! در همین ایران خودمان هیچگاه شنیده نشده که یک سینماگر زن از تبعیض جنسیتی از نوع آنچه در هالیوود مطرح میشود حتی گلایه داشته باشد. در واقع در سینمای کشوری مثل ایران که در ظاهر بینالمللی و توسعهیافته محسوب نمیشود و زنان به اندازه مردان در سینما و هنرهای نمایشی حضور دارند هیچگاه مطالبات با رویکردهای جنسیتی دنبال نشده است.
جالب است که با نگاه به ابعاد گسترده اعتراض زنان بازیگر هالیوود مبنی بر نادیده گرفته شدن و پایین بودن دستمزدشان نسبت به مردان و مقایسه آن با شرایط دستمزد در ایران مشاهده میشود که این تبعیض در کشوری که اصولا داعیه تساوی حقوق زن و مرد را ندارد به هیچ وجه مشاهده نمیشود، یعنی تقریبا درآمد بهترین بازیگران زن و مرد ایرانی در یک سطح قرار دارد.
در ادامه بررسی حباب شکلیافته پیرامون واقعیت هالیوود میتوان رجوعی به آمار منتشره درباره درآمد نقشآفرینان مرد و زن هالیوودی داشت که چندی پیش از سوی نشریه اقتصادی فوربس منتشر شد و گاردین در این باره نوشت: با مقایسه فهرست دوم که شامل درآمد زنان بازیگر بود میتوان دید که درآمد اما استون، ناتالی پورتمن و آن هاتاوی کمتر از درآمد یک بازیگر مرد یعنی آدام سندلر است. حالا سوالی که مطرح است این است که چرا نباید فهرستی متشکل از همه بازیگران زن و مرد منتشر شود تا پردرآمدترین بازیگران جهان یا هالیوود شناخته شوند؟ آیا این کار تاییدکننده سخنرانی پاتریشیا آرکت بازیگر فیلم تحسینشده «پسربچگی» در مراسم اسکار نیست که به تبعیض جنسیتی در هالیوود اعتراض کرده بود؟ او خطاب به تماشاگران در دالبی تئاتر لسآنجلس گفته بود: دیگر زمان این فرا رسیده که دستمزد یکسان برای همه در نظر گرفته شود. این در حالی است که اندکی قبل از مراسم اسکار اعلام شده بود که بازیگران مرد فیلم «کلاهبرداری آمریکایی» ساخته دیوید اوراسل یعنی کریستین بیل و بردلی کوپر در ۹ درصد از منافع فیلم شریک بودند در حالی که امی آدامز و جنیفر لارنس هر یک ۷ درصد دریافت کردند، این در حالی بوده که لارنس جایزه اسکار را هم در کارنامهاش داشته است.
آنچه مسلم است و بارها فریاد اعتراض بازیگران هالیوودی را هم درآورده است، نگاه شدید جنسیتی در سینما و رسانههای آمریکایی است البته واضح و مبرهن بوده که نگاه جنسیتی به مسائل مختلف در آمریکا بسیار ریشهدار است، چرا که در سطح حوزهای مثل سینما که از آن انتظار فرهیختگی میرود و نیز رسانههای غربی، این مساله امری عادی محسوب میشود و فهرست فوربس هم نشان میدهد این مشکل حالا حالاها حلشدنی نیست. فوربس در تشریح این تقسیمبندی میگوید در یک فهرست واحد تعداد کمی از زنان میتوانستند جای داشته باشند ضمن اینکه یک فهرست سالانه متشکل از ۱۰۰ چهره برتر را هم منتشر میکند که در آن دیگر تفکیک جنسیتی صورت نمیگیرد. ناتالی رابهمد از بخش سرگرمی فوربس میگوید اگر این کار را میکردیم دیگر نام زنان در این فهرست جایی نمیداشت چون تنها ۴ بازیگر زن بالای ۲۰ میلیون درآمد داشتهاند در حالی که ۲۱ بازیگر مرد از ۲۰ میلیون بالاتر درآمد کسب کردهاند.
وی میافزاید: ما این کار را انجام دادیم تا عدالت را برقرار کرده باشیم. با وجود اینکه گردانندگان کمپانیهای هنری و فرهنگی حساب زیادی روی درآمدزایی به واسطه جذابیتهای جنسی زنان باز میکنند اما سهم زنان از این درآمد ناچیز است.
برای ردیابی نگاه منفی به زن باید رجوعی به فلسفه و اندیشه مغرب زمین در تمدن یونان داشت، آنجا که ارسطو از فلاسفه نامی یونان میگوید: «نسبت زن به مرد مثل نسبت غلام به مولا و بدن به روح و قوه مفکره و مثل نسبت اقوام وحشی به یونانیان است. زن مرد ناقصی است که در مرحله پایینتری رشد و نمو میکند. برحسب طبیعت جنس نر مافوق و جنس ماده زیردست است، نر حاکم و ماده محکوم است!» زن در اندیشه قرون وسطایی نیز منفور، عاجز و محروم از مالکیت بود آنچنان که وقتی زن با املاک شخصی خود به خانه شوهر وارد میشد حق مالکیتش سلب و مالکیتش خود به خود به شوهرش منتقل میشد. ریشههای عمیق تبعیض جنسیتی و نگاه به زنان بهعنوان موجوداتی حقیر در تمدن و تاریخ مغرب زمین باعث میشود بهرغم سر دادن شعارهای پرطمطراق در حمایت از زنان شاهد باشیم که در زیر پوستین پرزرق و برق غرب با ویترین معبد سینمایی آن یعنی هالیوود زخمهای کهنهای نهفته که هر از گاهی سر باز میکند.