هرمز برادران: نه مرگ دلخراش آیلان کوردی کودک آواره سوری و نه چرخش شمشیر داعش، هیچ یک به اندازه افزایش حضور نظامی روسیه نتوانست آمریکا را واقعا نگران اوضاع سوریه کند. با ورود محمولههای جدید سلاح و نفرات نظامی روسیه به سوریه، فاکتور روسی در بحران شام پررنگتر از هر زمان دیگری شده است. جنگ کشدار سوریه کاخ کرملین را بر آن داشته است تا رقیب آمریکایی را به اتاق مذاکره بکشاند و در جدالی دوجانبه درگیریهای سوریه را به سرانجام برساند. مستشاران نظامی، تردد خودروهای حامل تجهیزات پارازیت، ورود هواپیماهای نظامی به سوریه و همچنین تصاویر ماهوارهای حاکی از اجرای یک برنامه منسجم روسی در حمایت از بشار اسد رئیسجمهوری سوریه است. دستهای از مخالفان روسیه آن را تلهای برای گرفتار کردن روسیه در جنگ با افراطیهایی میدانند که یک شاخه آن زیر پای حاکمان مسکو در قفقاز شمالی مثل انبار باروت آماده انفجار است.
عبور از تله، گذار به مذاکره
مسکو امیدوار است میزی 2 نفره چیده شود که در یک سوی آن روسیه و در طرف مقابل آن آمریکا قرار داشته باشد. روی این میز نقشه سوریه باز میشود و این کشور به حوزههای نفوذ تقسیم خواهد شد. کرملین مایل است مشروعیت بشار اسد احیا شده و به عنوان رهبر دولت وحدت ملی ایفای نقش کند. در شرایط فعلی غرب 2 راه در رابطه با حضور روسیه در سوریه دارد: اگر از عملکرد روسها ناراضی است میتواند با پایینتر آوردن قیمت نفت و اعمال تحریمهای بیشتر مسکو را مجازات کند اما اگر قادر به متوقف کردن روسیه نیست میتواند با نمایندگان کرملین سر میز بنشیند و درباره آینده سوریه مذاکره کند. سرانجام آمریکا با پیشنهاد مذاکره با روسیه موافقت کرد البته مذاکراتی در سطح نظامی، نه درباره آینده سوریه.
علاقه به مدیترانه
اما چرا روسیه پس از 4 سال و نیم از آغاز جنگ سوریه به تازگی به فکر حضور گسترده نظامی در این کشور افتاده است؟ تنها یک چهارم از خاک سوریه در کنترل نیروهای امنیتی وفادار به اسد است و به دلیل فرسایشی شدن جنگ و خالی شدن انبار مهمات دفاع از آنها سخت شده است. روسیه به منظور کمک به ارتش سوریه و پر کردن زاغههای آن 2 ماه پیش 6 فرونده جنگنده به دمشق داد تا به جای هواپیماهایی که در خلال جنگ سقوط کردهاند به کار بگیرد. اینها کافی نبود و نیاز به حضور مستقیم یک نیروی حمایتی دیگر همچون ایران و حزبالله نیز احساس میشد. علاوه بر این، منافع اقتصادی و نظامی روسیه در سوریه بیشتر از قبل تهدید میشود. نگرانی روسیه آن است که با تغییر توازن جنگ به نفع شورشیان، افراطگرایان در کلونی جدید خود در سوریه آبدیده شوند و به سمت قفقاز و آسیای مرکزی دورخیز کنند. در هفتههای گذشته شورشیان برای حرکت از ادلب به سمت لاذقیه و طرطوس خیز برداشتهاند. رسیدن شورشیان به دروازههای طرطوس روسیه را در تقابل مستقیم با شورشیان قرار میدهد و پایههای پایگاه استراتژیک آن در حاشیه مدیترانه را میلرزاند. همچنین سرمایهگذاری کلانی که روسها در زیرساختهای نفت و گاز سوریه داشتهاند در چشمبههمزدنی دود میشود. در این میان، روسیه بیش از هر چیزی به حفظ پایگاه استراتژیک خود در ساحل مدیترانه میاندیشد. پایگاه دریایی و پست اطلاعاتی آن در طرطوس سوریه ارزشی حیاتی برای روسها دارد و در دهههای گذشته تنها معبر راهیابی نظامیان روس به مدیترانه بوده است. در روزهای اخیر گزارش شده پایگاه دیگری نیز در شهر بندری لاذقیه در دست احداث است. در این شرایط پرتشنج، روسیه میخواهد طرح موفق خود در اوکراین را در سوریه نیز تکرار کند. مسکو کریمه را به عنوان سهم خود در بحران اوکراین برداشت و در سوریه هم ساحل شرقی مدیترانه را ایمن و تحت کنترل خویش میخواهد. غرب هنوز سیاست دقیقی در سوریه ندارد و برنامه برای تشکیل و آموزش نیروهای «میانهرو» موسوم به«لشکر 30» به شکست انجامیده است و انگلیس و فرانسه به عملیاتهایی نمادین شناسایی علیه داعش مشغولند اما روسیه بهتر از غرب میداند در سوریه به دنبال چیست.سیاست سوری روسیه حسابشده به نظر میرسد و بخشی از یک راهبرد بزرگ است. افزایش شمار حوزههای نفوذ و مانورهای اقتصادی و سیاسی در آنها این امکان را برای روسیه فراهم میکند تا در دوره شکلگیری یک نظام جدید بینالمللی که ویژگیهای خاص قرن 21 را دارد تاثیرگذاری و سهم شایانی داشته باشد.