گزارش زیر از خاطرات «فضلالله نورالدینکیا» سفیر اسبق ایران در ژاپن است که میخوانیم:
در سال 1351 که بهعنوان سفیر ایران در ژاپن مشغول به کار بودم روزی شخصی که خود را نماینده شهرام پهلوینیا، فرزند والاحضرت اشرف معرفی میکرد در دفتر سفارت ایران در توکیو حضور یافته و درخواست ملاقات با اینجانب را کرده بود. پس از اینکه وی را پذیرفتم اظهار داشت شهرام در توکیو است و تقاضا دارد برای ترخیص برخی کالاهای متعلق به او که در گمرک فرودگاه است نامهای از طرف سفارت به گمرک فرودگاه توکیو نوشته شود. سوال کردم چطور خود ایشان به سفارت نیامدهاند؟ گفت شهرام هماکنون در یکی از معروفترین هتلهای توکیو به سر میبرد، فوراً دستور دادم ترتیب مکالمه تلفنی من با او داده شود. به ایشان اظهار داشتم چطور سفارت از مسافرت شما بیاطلاع است و چرا شما شخصاً به ملاقات من نیامدهاید و یک نفر دلال یهودی را به دیدار من فرستادهاید؟ پاسخ داد که گرفتار آنفلوآنزا هستم و به همین دلیل درخواستم را توسط یکی از دوستانم مطرح کردهام. از ایشان خواستم شخصاً به سفارت مراجعه کند. ماشین سفارت را به دنبال او فرستادم و همان روز وی را برای ناهار به دفترم دعوت کردم.
هنگامی که در سفارت حضور یافت نشانی از بیماری در او وجود نداشت بلکه تبختر و خودبزرگبینی بیجا باعث شده بود به خود اجازه دهد حتی چنین درخواستی را توسط واسطه به سفیر ایران ابلاغ نماید. به هر حال پس از صرف ناهار از شهرام سوال کردم موضوع چیست، چه مشکلی پیش آمده و سفارت چه کمکی میتواند بکند؟ اظهار داشت مقادیری کالا از ایران آوردهام که گمرک ترخیص آنها را منوط به دریافت نامهای از سفارت دانسته که طی آن باید کتباً و رسماً اعلام شود این اشیا متعلق به سفارت ایران و بخش فرهنگی آن است.
به ایشان گفتم این کالا چیست؟ پاسخ داد در حقیقت میتوان گفت مقادیری لوازم و وسایل شخصی است! با تعجب پاسخ دادم، مرسوم نیست برای اشیا و لوازم شخصی اشکالتراشی کنند، خصوصاً اینکه به یقین شما با پاسپورت سیاسی مسافرت میکنید و از تسهیلات مخصوص هم میتوانید بهرهمند شوید، گفت: همینطور است که میگویید ولی نمیدانم چرا مشکل ایجاد میکنند! به او پیشنهاد کردم یکی- دو روز صبر کند تا تحقیقی انجام شود سپس نتیجه را به وی اطلاع دهم.
پس از اینکه شهرام سفارت را ترک کرد یکی از کارکنان سفارت را مأمور کردم به فرودگاه توکیو مراجعه کند و موضوع را از نزدیک بررسی کرده بویژه نوع کالا و ارزش آن را مشخص کند و مراتب را گزارش دهد.
گزارش کارمند سفارت حکایت از آن داشت که کالای مورد نظر شهرام نهتنها لوازم و اشیای شخصی نیست بلکه تعداد 2 صندوق بزرگ حاوی عتیقه و اشیای زیرخاکی و بسیار قدیمی به ارزش تقریبی 20 میلیون دلار است و مسؤولان گمرک فرودگاه توکیو هم ترخیص آنها را مشروط به این کردهاند که سفارت طی نامهای کتباً اعلام نماید که این اشیا متعلق به بخش فرهنگی سفارت ایران است.
پس از ملاحظه گزارش مورد بحث و هنگامی که شهرام دوباره با دفتر من تماس گرفته بود از او خواستم به سفارت مراجعه کند. بعد از اینکه در سفارت حاضر شد به وی گفتم چون به سفارت اطلاعی از ورود شما به توکیو و همچنین جریان کالای مورد نظر شما داده نشده همین الان و در حضور خود شما یا با اردشیر زاهدی که در آن زمان وزیر امور خارجه بود یا با معینیان رئیس دفتر شاه تلفنی تماس میگیرم و کسب تکلیف میکنم، چنانچه اجازه داده شود، نامه مورد نظر شما را تهیه خواهم کرد. سخنان من به پایان نرسیده بود که شهرام با عصبانیت برخاست و تقریباً بدون خداحافظی دفتر سفارت را ترک کرد.
طبعاً با عدم اجابت درخواست غیراخلاقی و خلاف مقررات و قانون شهرام، باید خود را برای دشمنی و کارشکنیهای اشرف آماده میکردم که اولین بازتاب آن هم بازنشستگی زودهنگام اینجانب بود!
منبع: خاطرات پراکنده رجال پهلوی