محمد دامغانی: اگر قرار به بررسی نتایج ضعیف تیمملی والیبال در مسابقات جامجهانی باشد، باید
2 طرف این جریان یعنی مسؤولان و منتقدان و همچنین مسؤولان تیمملی رودررو بنشینند. در این جلسه حتما باید خوشخبر به عنوان سرپرست و کواچ به عنوان سرمربی حضور داشته باشند. دو طرف باید حرفهای همدیگر را بشنوند؛ مشکلاتی که کواچ داشته و مسائلی که در این مسیر بهوجود آمده. یادم هست کواچ در مصاحبهای در مسکو گفته بود تصمیم او نبوده که تیمملی در مسابقات آسیایی شرکت کند. باید جلسهای با حضور کواچ تشکیل شود و طرفین حرفهای یکدیگر را بشوند تا یکطرفه به قاضی نرویم. من قبلا هم گفتم کواچ نه اینکه مشکل فنی نداشته باشد اما از این نظر خیلی هم ضعف بزرگی ندارد. کواچ بازیکن بزرگی بوده و مربی خوبی است اما ضعف او در بحث مدیریتی بیشتر از بحث فنی اهمیت دارد. او با والیبال روز دنیا آشناست و سالها در سطح اول جهان بازی کرده است اما شاید چیز جدیدی از نظر فنی و مدیرتی به تیم ایران تزریق نکرد. با این حال بیانصافی است که بگوییم کواچ از نظر فنی ضعیف است. احساس میکنم کواچ فضای والیبال ایران را خوب درک نکرده بود و نمیدانست در چه شرایطی جایگزین چه کسی میشود. قبل از او گاییچ و ولاسکو در تیمملی بودند و کاملا نبض کار بازیکنان را در دست داشتند اما کواچ نتوانست فضای تیمملی را مدیریت کند. اگر به این نتیجه برسیم که کواچ را برداریم، همین الان هم دیر است و باید سریع گزینههای مورد نظر را انتخاب کنیم تا حتما در ایران حضور داشته باشد، نه اینکه الان کواچ را برداریم و در اسفندماه تیم را دست یک سرمربی جدید دهیم. این اشتباه محض است. یا اینکه اگر زوران گاییچ قبول کند او را به عنوان مربی یا مدیر فنی کنار کواچ بگذاریم. چون گاییچ هم به والیبال ایران اشراف دارد و هم سالها مربی کواچ بوده و او را میشناسد. آوردن سی چلو برای سرمربیگری تیمملی از چاله به چاه افتادن است. او هم اصلا مشکل فنی ندارد و تئوریسین خوبی است و قبلا هم کار خود را به ما نشان داده اما او هم باز نمیتواند بر جو مدیریتی تیم حاکم باشد. امروز بحث تعویض از داخل زمین و نظم و انضباط در تیمملی بسیار مهم است. از سوی دیگر باید بپذیریم که 2 دستیار ایرانی در کنار کواچ هیچ کمکی به تیمملی نکردند. شما به عنوان مربی تیمملی گاهی با حرف زدن کمک میکنید گاهی هم با نگاه اما دستیاران کواچ هیچ کمکی نکردند. کواچ میتواند 2 کمک مربی خوب داشته باشد کما اینکه آنتیگا در تیمملی لهستان این کار را کرد و سرمربی بلغارستان نیز این کار را انجام داد. باز هم میگویم بحث مدیریت کواچ مهمتر از بحث فنی او است. درباره شیوع پدیده بازیکنسالاری هم باید بگویم این پدیده که الان بهوجود آمده نتیجه حضور کواچ نیست. بازیکنسالاری ریشهای قدیمیتر دارد. نمیخواهم خیلی این موضوع را باز کنم. این بحث خیلی مفصل است. بحث فرهنگی و قراردادهای میلیاردی و برخورد مسؤولان با این بازیکنان دخیل است. ببینید در سالهای قبل وقتی یک ستاره قهر کرد، چگونه با این موضوع برخورد کردیم. در زمان یزدانیخرم زمانی که ستارهها حاشیهسازی میکردند، ببینید چگونه برخورد میشد و حالا چطور رفتار میشود. زمانی که بازیکن میلیاردی پول میگیرد و بداخلاقی میکند، باید دید چه برخوردی با آنها داشتیم. الان خیلی از رفتارهای بازیکنان بازتاب برخوردهای قبلی ما است. چرا الان مثلا برخی بازیکنان به خود اجازه میدهند اینطور درباره کواچ حرف بزنند. وقتی تیم و یک مجموعه نتیجه نمیگیرد، همه عوامل به نوعی مقصر هستند. باید همه جوانب کار بررسی شود. باید دید چه کسی وظیفه خود را به درستی انجام نداده است. آیا فدراسیون تمام موارد مورد نظر کواچ را لحاظ کرده است. آنچه ما از بیرون میبینیم تمام موارد مورد نظر کواچ به غیر از حضور در قهرمانی آسیا محقق شد. متاسفانه مسابقات قهرمانی آسیا هیچ خروجیای برای والیبال ایران نداشت. از حضور هیچ بازیکنی در این مسابقات استفاده نکردیم. باید کواچ و همکارانش بویژه سرپرست تیمملی مشکلات را بگویند. از سوی دیگر نیز منتقدان و دلسوزان بیایند و نظر دهند. نباید افراد دنبال تخریب باشند. باید این جلسه تشکیل شود و 2 طرف حرف بزنند و راهکار ارائه دهند، نه اینکه فقط بگویند کواچ بد بود و تیم مشکلات روحی - روانی داشت. با توجه به اینکه لیگ را هم در پیش داریم و بعد از اتمام لیگ امسال فرصت کمی برای تمرین تیمملی وجود دارد، باید برنامهریزی دقیق باشد تا بازیکنان از حالت آمادگی خارج نشوند. بازیکنان تیمملی در باشگاهها در طول یک فصل معمولا 4 بازی سنگین انجام میدهند. سرمربیها گاهی در مسابقات راحتتر از ترکیبهای دوم استفاده میکنند. خیلی مهم است که بازیکن از فضای سخت مسابقهای خارج نشود.