تمام تفریح شاه و علم، شکار کردن دختران ایرانی و فرنگی از هر نوع است. این وظیفه جناب علم بوده است تا در مقام ریاست دربار، برای گردش روزانه شاه وسایل لازم را در حد رئیس روسپیخانه فراهم کند و در این باره البته که هیچ کوتاهی نمیکند. او هیچ شرمی از اینکه برنامههای گسترده خود را برای گذراندن وقت و بیوقت با انواع و اقسام دختران ایرانی و فرنگی بیان کند ندارد. مواردی را بهعنوان نمونه از نظر میگذرانیم:
به جای آنکه به دفتر بروم یک دخترخانم آمریکایی را ملاقات کردم و 2 ساعتی را گذراندم. بسیار خجل بودم که از وقتم دزیدهام و بیچاره مردم معطلند که مرا ببینند. چه باید کرد؟ نفس عماره (کذا) است و گاه مسلط. (ص ۳۴ کتاب خاطرات علم). [خطاب به شاه] یک میهمانی برایم رسیده است که عکسش همراه است. ملاحظه فرمودند و چون شاهنشاه شیفته لب... هستند فرمودند بعد از ظهر باید او را قطعا ببینم (ص ۴۲).
حکایت تکراری علم در سراسر کتاب این است: من گردش رفتم. با یک دختر ایرانی، به نظرم وقت تلف کردم! (ص ۷۰). بعدازظهر هم دو- سه ساعتی با یک دخترخانم ایرانی گذراندم که بسیار خوب بود (ص ۷۶). بعدازظهر یک دختر ایرانی را دیدم که خیلی اعلا بود (ص ۸۴).
در تمام این احوال وضعیت شاه نیز چنین است، آنجا که مینویسند: در شیراز به استراحت گذشت و شاهنشاه هم تنها نبودند (ص ۸۶ و ۸۷). من امشب در اصفهان تنها هستم ولی شاهنشاه تنها نیستند (ص ۹۱). به جای آنکه به دفترم بروم به دیدن یک دختر انگلیسی رفتم که از هر جهت بسیار مطلوب بود (ص ۹۲). بعد یک دختر آلمانی را دیدم که بسیار خوب بود (ص ۱۱۶). بعدازظهر هم یک دخترخانم ایرانی را دیدم و خوش گذشت (ص ۱۱۹). بعدازظهر تمام کار کردم فقط یک ساعتی با یک دخترخانم ایرانی گذراندم (ص ۱۳۸).
برای شاه هم یکسره در تلاش بود: با وصف آنکه بسیار خسته بودم، سر شام رفتم، چون میبایست در مورد یک دخترخانم گزارشی عرض کنم (ص ۱۳۹). پس از شرفیابی حضور ولیعهد و شهبانو، با یک دختر ایرانی بسیار خوش گذراندم (ص ۱۴۳). بعدازظهر من یک دخترخانم لهستانی را دیدم که بسیار تعریف داشت (ص ۱۴۹). وقتی شاهنشاه حرکت فرمودند به دخترخانم ایرانی که دوستش دارم تلفن کردم پیش من بیاید و 2 ساعتی با فراغت کامل با او بودم (ص ۱۵۶) و موارد دیگر (صص۱۶۰، ۱۷۲، ۱۷۷، ۱۸۴، ۱۸۸، ۱۹۱، ۱۹۵، ۱۹۶، ۱۹۹، ۲۰۶). دو ساعتی با دخترخانم انگلیسی گذراندم، (صص۲۱۶، ۲۲۰، ۲۳۴). بعدازظهر با یک دخترخانم ایرانی تازه قرار ملاقاتی داشتم (صص۲۴۴، ۲۵۵، ۲۶۸). شاهنشاه به گردش تشریف بردند و من هم با یک دختر فرانسوی ملاقات کردم و دو ساعتی گذراندم؛ بد نبود (صص۲۸۲، ۳۵۲، ۳۷۹، ۴۰۳، ۴۴۲، ۴۵۱،). دختر ایرلندی... (۴۷۹). این رویه روزانه خود شاه هم بود بویژه وقتی رقاصهها را برای او میآوردند آن وقت بود که به قول علم: از بعضی رقاصههای امشب هم خوششان آمده بود. فرمودند درباره آنها تحقیقاتی بکنم (ص ۱۷۳). علم به فکر ولیعهد هم بود و ترجیحا میگفت: فعلا اگر ایشان به چنگ دختر ایرانی بیفتد ممکن است احساساتی بشوند و کار مشکل بشود. بهتر است دخترهای اروپایی را برایشان راه بیندازیم. فرمودند: صحیح است. همین کار را بکنید (ص ۱۸۲). در جای دیگری: بعد رفتم یک دخترخانم انگلیسی را برای والاحضرت همایونی (ولیعهد) دیدم؛ بد نبود. (ص ۳۶۰).
باز مینویسد: حال که والاحضرت شروع به دختربازی کردند، باید ترتیبی داد که خیلی معتدل باشند (ص ۳۹۵).
اما ایمان شاه از نظر علم: صبح شرفیاب شدم. به محض زیارت شاهنشاه فرمودند: حیف و صد حیف که این میهمان دیشبی خیلی عالی است. عرض کردم: چرا حیف؟ فرمودند: آخر ایام قتل پیش میآید و دیگر نمیتوان استفاده کرد. عرض کردم: خداوند به اعلیحضرت سلامتی و طول عمر بدهد با این عقیده خالصی که دارید (ص ۲۴۲). قرائن بسیار حاکی است که هر کجا علم عبارت «شاهنشاه به گردش تشریف بردند» را به کار برده کنایه از همین امور جاریه و معموله است. علم مینویسد: فرمودند: گردش بعدازظهر حاضر است؟ عرض کردم، همان طور که دیروز امر فرمودید ترتیب آن داده شده است (ص ۲۶۱). در حالی که در دنیا فهمیدن رابطه یک سیاستمدار با یک روسپی سروصدا ایجاد میکند، علم با بیشرمی جزئیات کارهای خود و شاه را گزارش میکند.
منبع: کتاب خاطرات علم