نمایشنامه «کالیگولا» برداشتی خاص از زندگی سومین امپراتور روم بوده که در سن 21 سالگی بر تخت امپراتوری نشست و در سال 41 میلادی کشته شد. این اثر مطرح آلبر کامو تاکنون اجراهای متعددی در کشورهای مختلف و از جمله در ایران داشته است که از جمله آنها میتوان نمایش «کالیگولا شاعر خشونت» به کارگردانی آتیلا پسیانی در سال 1382، نمایش «کالیگولا» به کارگردانی مهبود مهرنوش در سال 1384، «کالیگولا» به کارگردانی همایون غنیزاده در سال 1389، تلهتئاتر «کالیگولا» به کارگردانی قطبالدین صادقی، پخش شده از شبکه
۴ سیما و اجرای جدیدی از این نمایش به کارگردانی همایون غنیزاده در سالن تازهتأسیس هما را که اشاره به مرحوم هما روستا دارد، نام برد. همایون غنیزاده پیش از این «کالیگولا» را 5 سال قبل در جشنواره تئاتر تالین در کشور استونی اجرا کرده بود. در اجرای «کالیگولا» نظرات چندگانه در ساختار آن موج میزند و یک دراماتورژی کارآمد و کاربردی از پس همسویی و یکیشدن متدها و نظریهها در دل مجموعه برآمده است. اول اینکه رفتار و گفتار بازیگران متقاطع و بریدهبریده به نظر میرسد. رویکردی که در اجرای آثار «یانفوسه» نروژی در فرانسه به روایت تینوش نظمجو متداول شده است. در این اثر نمایشی هیچ بازیگری معمولی راه نمیرود و ضرباهنگ بیانی نیز با تیکتاک عقربه ساعت همخوانی نشان میدهد و انگار تصنعی در حرکات و گفتارها لحاظ شده و آدمها از شکل معمول خارج و دچار رفتارهای بیومکانیک شدهاند. به گزارش تسنیم، با تماشای «کالیگولا» و خواندن «کالیگولا» این سوال مطرح میشود که غنیزاده در چه چیز اغراق کرده است؟ کلیت اثر که همان است و همان چیزی را که میخوانیم بر صحنه تماشا میکنیم. چندان تغییری در دیالوگها حس نمیکنیم و شاید اصلاً دیالوگی را به واسطه حواس پنجگانهمان حس نخواهیم کرد. در واقع آنچه بیش از دیگر مسائل ذهن مخاطب جستوجوگر را با تماشای یک اثر نمایشی برگرفته از یک متن مشهور درگیر میکند، دریافت کارگردان از متن اصلی است. در اینجا منظور آن است که غنیزاده به چه میزان موفق به خوانش نمایشنامه کامو شده و تا چهاندازه از اندیشه فلسفی وی بهره برده است. در این میان این سوال نیز مطرح میشود که آیا کارگردان ملزم به رعایت و حفظ اندیشههای مؤلف است یا آزادانه میتواند در میان کلمات بتازد. هدف غنیزاده از این نوع اجرا چندان روشن نیست، چرا که تمایلی به بیان خوانش خود از متن ندارد و آن را به نوعی
«آفت تئاتر» میداند. با این حال میتوان گفت روش اجرایی غنیزاده بشدت وامدار نوع مجللی از تئاتر غربی است. بهطور خلاصه باید گفت اجرایی غربی از متن کامو است اما مساله مهم اینجاست که کامو چندان روی خوشی به تفکرهای رایج غربی و شرقی نشان نداده است. این نویسنده در «انسان طاغی» به تمدن غربی، پیشرفت و جهان مدرن انتقاد میکند و همواره در آثار خود با دیده حقارت به این 3 عنصر نگاه کرده است. اجرای غنیزاده واجد هر
3 مورد تمدن غربی، پیشرفت و جهان مدرن است؛ بویژه 2 مورد آخر. فرض کنید پیشرفت و مدرنیته – نه مدرنیسم - را از اثر غنیزاده بگیریم؛ حال چه باقی میماند؟ هیچ چیز، تنها چند حرکت بدن و دیالوگهایی که کامو خلق کرده است. آن گاه دیگر دکور محلی از اعراب ندارد. توانایی در پرتاب اشیا و ریختوپاش مواد غذایی وجود ندارد. دیگر نمیتوان یک همزن ویژه خمیر نان در میان صحنه داشت! و آتیلا پسیانی را روی صندلی الکترونیک نشاند. با تماشای «کالیگولا» حتی این حس برای مخاطب شکل میگیرد که اگر نمایش در آشپزخانه شدنی است و اگر وجود یک وان حمام هم شدنی است، پس میتوان «کالیگولا» را هر جایی اجرا کرد، حتی میتواند در یک آرایشگاه رخ دهد! چون در نمایش غنیزاده، تعمیم یک عنصر به کل اثر شدنی است. باید به صراحت گفت مخاطب غنیزاده مجالی برای حلاجی دیالوگهای «کالیگولا» پیدا نمیکند. مخاطب میان دیدن و شنیدن دچار تردید است. بدون شک دیدن بر شنیدن غلبه میکند و بدون شک غنیزاده وقع چندانی بر دیالوگهای کامو ننهاده است. گاهی اوقات در اوج یک دیالوگ خوب، طنین موسیقی چنان فضا را پر میکند که دیالوگ نه اینکه حرام؛ بلکه به عمد مثله میشود. اینکه غنیزاده تعمداً دست به چنین کاری زده، محل شک و تردید است. او هیچ دلالتی از چگونگی خوانش متن کامو یا حتی دیدگاهش نسبت به فاصله متن تا اجرا را ارائه نداده است. او چنین کاری را آفت میداند؛ یعنی صحبت کردن درباره تشریح اثرش. او فقط روی یک مساله پافشاری میکند: جذب مخاطب و نکته قابل تأمل همین است. غنیزاده مانند بسیاری دیگر به دنبال جذب مخاطب است و میخواهد مخاطبش را روی صندلی میخکوب کند و او را محو تماشای اثرش سازد تا در انتهای نمایش جانانه تشویقش کند. در نمایش «کالیگولا» غنیزاده به لطف «هدف، وسیله را توجیه کرده است» به این مهم دست مییابد؛ چون مخاطبش دوست دارد نمایشی خارقالعاده و عجیب ببیند و اگر تنها رسیدن به تماشاگر برای آفریننده اثر مهم است، به هر نحوی میتوان همه چیز را توجیه کرد!