printlogo


کد خبر: 146280تاریخ: 1394/7/8 00:00
پاسپورت، عزت، دیپلماسی و چند اپیزود دیگر

امیرعلی جهاندارـ اپیزود اول: یکی از اصلی‌ترین شعارهای انتخاباتی حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری آبرو دادن به پاسپورت ایرانی بود. روحانی در کوران انتخابات گفت: «به همه هموطنان قول می‌دهم افتخارات بزرگان ایرانی که برخی کشورهای همسایه آن را تصاحب کردند برگردانم و احترام پاسپورت ایرانی نیز برگردانده می‌شود.»
اما دولت یازدهم بعد از روی کار آمدن از ابتدا بر تئوری توسعه برون‌زا تاکید داشت که از مسیر تعامل با کشورهای غربی حاصل می‌شود و در آن باید حدی از استقلال را کاهش داده و مقداری وابستگی پذیرفته شود. مبتنی بر این نظریه همه سرمایه و انرژی دولت روی کارآمده توسط روحانی در حوزه دیپلماسی خرج شد و تمام تلاش‌ها برای رابطه‌ای بهتر با کشورهای غربی و اقمار منطقه‌ای آنها از جمله عربستان گذارده شد تا سیاست‌های واگرایی نسبت به آنها به همگرایی تبدیل شود.
اپیزود دوم: در بحبوحه مذاکرات هسته‌ای که پروژه اصلی دولت برای تعامل با غرب بود و به تعبیر جامعه‌شناسان از آن می‌توان به عنوان پل ارتباطی استفاده کرد و مبتنی بر همین اندیشه توافق به هر قیمتی اهمیت پیدا می‌کند؛ مساله فرستادن حمید ابوطالبی به عنوان نماینده ایران به سازمان ملل مطرح می‌شود اما آمریکایی‌ها از پذیرفتن و دادن ویزا به وی خودداری می‌کنند. قریب به یک‌سال ابوطالبی پشت در‌های سازمان ملل ماند و آمریکایی‌ها با بی‌احترامی تمام نظر ایران را رد کردند و در نهایت دولت ایران مجبور به تمکین در مقابل نظر آمریکایی‌ها شد و نماینده خود را تغییر داد.
اپیزود سوم: اواخر فروردین ماه 1393 خبرهایی شوکه‌کننده از اخراج دانشجویان ایرانی محصل در نروژ در رسانه‌ها منتشر شد. اگرچه طبق هر قانون بین‌المللی و حتی طبق توافقنامه ژنو این کار خلاف بود اما پلیس امنیت ملی کشور نروژ در تلویزیون رسمی این کشور خبر از اخراج ۶۴ دانشجوی ایرانی از این کشور داد. یکی از دلایل اخراج این دانشجویان، تحصیل آنها در رشته‌های فیزیک هسته‌ای، الکترونیک، متالوژی و مکانیک بود و پلیس امنیت ملی نروژ در این باره گفت: «اتهام این دانشجویان تلاش برای دستیابی به اطلاعات در ارتباط با توسعه و بهینه‌سازی سلاح‌های کشتار جمعی و در راستای پیشبرد برنامه هسته‌ای ایران است.» اما باز دستگاه دیپلماسی برای آنکه روابطش با کشورهای غربی خراب نشود اقدامی جدی انجام نداد و ناراحتی جامعه را بیشتر کرد.
اپیزود چهارم: دیپلماسی منفعلانه و لبخندهای
پی در پی به گستاخ‌تر شدن غربی‌ها نسبت به ایران و ایرانی و مسلمانان کمک کرد و در روزهای سرد زمستان سال گذشته توهین شارلی ابدو پیامبر را نشانه رفت و همه جامعه مسلمان را ناراحت کرد تا آنجا که تجمع دانشجویی مقابل سفارت فرانسه به یک تجمع ملی تبدیل شد و خیابان‌های منتهی به سفارت را مملو از جمعیت کرد اما دردناک‌تر از این توهین برای ملت ایران، قدم زدن و لبخند زدن ظریف با جان کری تنها یک روز بعد از توهین به پیامبر بود. برای ملت کم‌کم دارد این واقعیت متجلی می‌شود که نه تنها آبرو به پاسپورت ایرانی بازنمی‌گردد بلکه عزت ملی و دینی ما نیز لگد‌مال می‌شود.
اپیزود پنجم: همگرایی و تعامل با غرب و اقمار منطقه‌ای‌اش برای دولت جواب می‌دهد، البته جواب معکوس و در روزهایی که دولت تلاشش را برای نزدیکی به طرف مقابل می‌کند از آن سمت در یک توطئه آمریکایی - سعودی قیمت نفت تا نصف کاهش می‌یابد که کمر ایران زیر فشار کمبود بودجه بشکند.
اما برای مردم ایران درد فشار اقتصادی ناشی از نصف شدن قیمت نفت به مراتب کمتر از درد بی‌عزتی ایرانی در فرودگاه یک کشور خارجی بود اما باز این اتفاق در یکی از همان کشورهای همپیمان منطقه‌ای با آمریکا افتاد و تجاوز به 2 نوجوان ایرانی در فرودگاه جده شرافت ملی ایرانیان را لکه‌دار کرد و جامعه را در یک اندوه فرو برد. اگرچه اعتراضات زیادی از سوی مردم به این اتفاق شکل گرفت اما همه منتظر بودند یک برخورد معقول و منطقی و محکم از سوی دولت با دولت عربستان انجام شود اما آنچه دقیقا اتفاق نیفتاد همین برخوردها بود.
اپیزود ششم: فاجعه منا و جان‌باختن هزاران مسلمان از جمله صدها تن از مسلمانان ایران که بر اثر سوءمدیریت و در بسیاری از تحلیل‌ها یک رفتار عمدی از سوی دولت عربستان رخ داده است امت اسلامی بویژه ایران را عزادار کرده است و مردم منتظر اقدام انقلابی از سوی دولت هستند اما دیپلماسی لبخند دولت دیگر آبرویی برای پاسپورت ایرانی نگذاشته است که دولت عربستان بخواهد بدان کمتر توجهی کند و کار به جایی می‌رسد که 4 بار درخواست ایران برای گرفتن روادید هیات بررسی‌کننده فاجعه توسط دولت عربستان رد می‌شود و در نهایت ظریف مجبور است جلوی پای امیر کویت زانو بزند تا مگر او واسطه و درخواست ایران پذیرفته شود. آنقدر پاسپورت ایرانی از عزت افتاده است که حتی برای وزیر امور خارجه کشور هم دیگر کارآیی ندارد. با این رفتار غلط دیپلماتیک شأن ملی‌مان آنقدر لکه‌دار شده است که وزیر سعودی با گستاخی تمام اعلام می‌کند ایران حق ندارد درباره فاجعه منا اظهار نظر کند. اما در این میان که سعودی‌ها آنچه نباید را انجام داده‌اند و آنچه نباید می‌کردند را در حق زوار به اتم ماجرا تمام کردند؛ آنقدر دولت منفعل است که به دانشجویان هم اجازه برگزاری تجمع علیه عربستان را نمی‌دهد.
اپیزود هفتم: حال اما در کنار همه این لگدمال‌شدن عزت ملی، ظریف همچنان لبخند‌زنان در راهروهای سازمان ملل با اوباما دست می‌دهد، کاری که حتی خاتمی هم در زمان خود از آن اجتناب کرد و برای آنکه با کلینتون - رئیس‌جمهور وقت آمریکا - دست ندهد؛ مسیر خود را در راهروی سازمان ملل به سمت توالت تغییر داد و کلینتون که تصور می‌کرد با دست دادن با رئیس‌جمهور اسبق کشور می‌تواند روابط آمریکا و ایران را گرم کند، با دست خالی راهرو را ترک کرد. ظریف انگار مستغرق در تئوری توسعه برون‌زاست و انگار نه انگار که هر روز بیش از پیش عزت از ملت فروکاسته می‌شود و رفتارهای دولت شیب تندی را برای این اتفاق رقم زده است.
پرده آخر: همه آنچه در چند اپیزود گفته شد و بسیاری دیگر که مجال گفتنش در این اپیزودها نبود می‌تواند یک جمله روحانی را برای ما بیشتر آشکار کند، وقتی گفت: «نباید فکر کنیم پس از حصول توافق می‌توانیم هر طور که بخواهیم حرف بزنیم و عمل کنیم و دیگران در برابر این تغییر رفتار ما واکنشی نخواهند داشت. باید همان مسیر سازنده را به درستی به پیش ببریم، همان راهی را که مردم در خرداد ۹۲ به آن اقبال کردند و عامل این توفیق بود که اگر آن راه را ادامه ندهیم، چه بسا توافق نیز پایدار نباشد».
آری! با این مسیر عمل دیپلماسی مشخص است که دیگر هر طوری نباید عمل کنیم و هر طوری نباید فکر کنیم و نباید توقع داشته باشیم با ایرانی به عنوان شهروند عادی برخورد شود و عزتی داشته باشد، چرا که ما در معادله توسعه برون‌زا درگیر یک پیشرفت حق‌السکوتی هستیم و شهروند درجه 2 به حساب می‌آییم که قرار است مطیع باشد و نباید اعتراض کند و از بی‌حرمتی‌ها ناراحت شود، نباید درباره عزت خود فکر کند، چون عزت را باید در نسبتش با کدخدا تعریف کند و کدخدا نیز تا می‌تواند این شهروند درجه 2 را به تو سری خوردن عادت می‌دهد تا هیچ وقت خیال
 سر بلند کردن را در ذهن نداشته باشد.


Page Generated in 0/0178 sec