مرتضی اسماعیلدوست: هنرهای تجسمی یا هنرهای بصری، تجلی بخشی از هنرکده خلاقانه هنرمند بوده که حس بینایی مخاطب را هدف نگاه خود قرار میدهد. از نقاشی و عکاسی تا معماری و طراحی کارتونیستها و از هنرهایی چون نگارگری و خوشنویسی که دل در گرو معرفتی ایرانی دارد، مرزهایی فراخ از عشق و ایمان به جا مانده که تداعیگر حس و حال و شوری است نشسته در باغچه کمال که به مشام بیننده رسوخ میکند تا حس طنین دلهرهای بحرانزا شده یا طعم معطری از بهار آرزوها باشد. از هنرهای زیبا که به واسطه زیباشناسی به کرسی جان مینشیند تا هنرهای کاربردی که از جهان روزمره آدمی سر برمیآورد و گرافیک ذهنی درگیر با اتفاقات را گره در طرحهایی همساز با زمانه میسازد، میتوان بسیار نوشت و نشان داد که قافله بصیرت را چگونه همراه با جهانی آشنا خواهد کرد. فضایی برآمده از رویایی دور اما نزدیک که نسیم بیداری در آن با وجود همه غبارهای نشسته در جهان متمدن نواخته شده و احساس را بر صفحه خلاقیت جاری میکند. ذائقه هنری زمانی که به کام تبلور برسد توان این را دارد که از تراش چوب و سنگ جانی دوباره به اشیای بیجان بخشد و هنری خلق کند که سالها در کنار قاب احساسِ نگاه به یادگار باقی باشد. در صفحه هنرهای تجسمی تنها میتوان از ترکیب شور و شعور به جهانی آن سوتر از آنچه هست رجوع کرد و این آغازی است در راه رسیدن و کامیابی.
چندی پیش باغ موزه دفاعمقدس، یک هفتهای را میزبان سومین سمپوزیوم مجسمه سازی شهدا بود. رویدادی که از سال 89 در هفته گرامیداشت دفاعمقدس آغاز شد و ثمره آن سردیسهایی ساخته شده از شهدا بود که در بوستان جوانمردان تهران نصب شد. دوره دوم این سمپوزیوم در سال 90 همزمان با افتتاح بوستان ولایت و در ایام سالگرد آزادسازی خرمشهر صورت گرفت و در سومین دوره سمپوزیوم، مجسمه سازانی به نقش و نگار درآوردند دل هزار سودای عاشقی را آنچنان که علی حاجیمرادی، سردیس سردار شهید علی هاشمی را ساخت، مهدی رنگچی سردیس شهید محمدولی قرنی را خلق کرد، سجاد سلمان روغنی سردیس شهید جواد فکوری را ایجاد کرد، حمیدرضا صادقزاده با دستان خود سردیس شهید مصطفی احمدیروشن را نقش داد، هادی عربنرمی از شهید مجید شهریاری سردیس ساخت، حسین علیعسگری سردیس شهید حسن تهرانیمقدم را تراشید، بیژن غنچهپور سردیس شهید ولی فلاحی را سوژه خلق خود قرار داد، رضا قرهباغی سردیس شهید محمد بروجردی را جان بخشید، نادر قشقایی سردیس شهید علی زارعنعمتی را به نقش درآورد، میثم کریم پوراحمدی شهید مسعود علیمحمدی را سوژه خلق سردیس قرار داد، ملک دادیار گروسیان سردیس شهید مهدی زینالدین را خلق کرد، قدرتالله معماریان اصفهانی سردیس شهید موسی نامجو را ساخت، نگار نادریپور سردیس شهید داوود کریمی را آفرید، جعفر نجیبی سردیس شهید احمد کاظمی را ایجاد کرد و علی وزیری کنگ زیتون هم سردیسی از شهید عباس دوران آفرید و اینگونه شد که از خمیر مجسمه یا گِل، قالبی هنری پروای حضور یافت تا اثری ماندگار در جان طبیعت آرام گیرد و این روشنی نگاهی است که تراشگر عشق به دست روشن احساس در پیکری بازآفرین دمیدن میسازد.
هنر مجسمهسازی قدمتی به میزان تعلق و تعهد انسان برای رسیدن به مرز جاودانگی دارد و تندیسها و سردیسها مانند حامل فرهنگ یک ملت نگاهی به سراپرده تاریخ را به خود اختصاص میدهند. از آنجا که برگزاری سمپوزیوم مجسمه در ایران حرکتی نوپا در ابعاد جهانی است نیاز به کسب تجربیاتی بینالمللی از این هنر خواهد بود. از زمانی که اولین سمپوزیوم مجسمهسازی در سال 1959 با تلاش مجسمهسازی به نام کارل پرانتل در اتریش برپا شد تاکنون، این هنر گستره خود را در سراسر اروپا و در مصر، ژاپن، تایوان، چین و کرهجنوبی برپا ساخته است.
احوال غریب هنرمند برای بازشناسی افراد و موضوعات نزد بیننده نیاز به تمرکزی ذهنی و دنیایی جانفزا دارد تا از طراحی و ترکیببندی و تعادل در اندیشهای هنرورزانه، نگره زیستن تداعی شود. قدر مسلم آنچه در زایش هنر بالاخص در وادی هنرهای تجسمی نقشی برجسته خواهد داشت، تجلی روح نشسته در سیمای خالقی است که همه اندوختههای ذهنی و برداشتهای زیست خود را به منظرهای روشن برای مخاطبان ارزانی خواهد کرد و ابعاد برجسته هنرهای تجسمی وقتی به رنگی ملموس نزد بیننده درمیآید که سودای زیبایی از احوال به ارواحی بیقرار واصل شود.