حسین نصرتی: رسانههای اصلاحطلب از هفتهها قبل روی سفر رئیسجمهور و تیم همراهش به نیویورک برنامهریزی داشتند و در تیترها و مطالب خود از یک اتفاق بزرگ تاریخی یاد میکردند که قرار است در نیویورک بهوقوع بپیوندد. این تحلیلها مشخص بود که قرار است تحرکات دولت و روحانی را در نسبت با آمریکا به سطح جدیدی برساند که در روزهای بعد از برجام قابل تصور است و به تحلیل کارشناسان همان نفوذی است که این روزها بسیار از آن گفته و شنیده میشود اما به یکباره همه معادلات بهم میخورد.
صبح روز 2 مهرماه خبر فاجعه منا در تلکس خبرگزاریها قرار میگیرد و جهان اسلام را در اندوه فرو میبرد. حادثه به قدری دلخراش است که همه از رئیسجمهور یا وزیر امور خارجه انتظار دارند سفر نیویورک را ناتمام رها کنند و برای پیگیری وضعیت مفقودان و ابعاد حادثه به تهران بازگردند، سفری که ناتمام رها نشد اما فشار افکار عمومی سبب شد دفتر رئیسجمهور و شخص رئیسجمهور ادعا کنند سفر را ناتمام رها کردهاند!
هفته گذشته را میتوان هفته فشار افکار عمومی بر گرده دولت به واسطه دیپلماسی ناکارآمد آن دانست که طی 2 سال گذشته همه ظرفیت دولت نیز در همانجا متمرکز شده اما حتی در پروژه اصلی دولت
– مذاکرات هستهای- به نتیجه مطلوب نرسیده و هیچ تغییری در وضعیت جامعه حاصل نشده است.
در همین فشارها و فضای رسانهای افکار عمومی که توهینهای آلسعود هم مکرر در حال وقوع است، در کنار فاجعه منا و جانباختن هزاران مسلمان از جمله صدها تن از مردم ایران که کشور را عزادار کرده و مردم منتظر اقدام انقلابی از سوی دولت هستند، دیپلماسی لبخند دولت دیگر آبرویی برای پاسپورت ایرانی نگذاشته است که دولت عربستان بخواهد بدان کمترین توجهی کند و کار به جایی میرسد که
4 بار درخواست ایران برای گرفتن روادید هیأت بررسیکننده فاجعه توسط دولت عربستان رد میشود و در نهایت ظریف مجبور است جلوی پای امیر کویت زانو بزند تا مگر او واسطه و درخواست ایران پذیرفته شود و آنقدر پاسپورت ایرانی از عزت افتاده است که حتی برای وزیر امور خارجه کشور هم دیگر کارآیی ندارد؛ خبر دست دادن ظریف با اوباما در صدر اخبار و رسانهها قرار میگیرد.
فارغ از نحوه برخورد مجلس شورای اسلامی با ظریف که در بسیاری از سایتها و رسانهها مشاهده کردیم «کارت زرد برای برخورد با ظریف کم است» آنچه به نظر سناریوی پشت دیدار غلط، اتفاقی و نامبارک است، عوض کردن جو رسانهای و افکار عمومی در شرایط موجود است.
ظریف و روحانی برای آنکه بتوانند فشار افکار عمومی را در ماجرای فاجعه منا و ضعف دیپلماسی از گرده دولت خارج کنند با یک انتحار سیاسی به سمت دست دادن با اوباما رفتند که هم نگاهها را دوباره متوجه توافق، برجام و آمریکا کنند و هم اندکی از این فشار افکار عمومی خارج شوند؛ اما آنچه نتیجهگیری از این اتفاق است این حقیقت است که دست دادن هم ادامه همان انفعال دیپلماسی است که نتیجهای جز ادامه گستاخی آمریکا و عربستان و دیگر کشورهای همپیمان آنها ندارد؛ این مهم وقتی تقویت میشود که با سخنرانی مهم رهبر انقلاب در دانشگاه افسری نوشهر که از موضع مقتدرانه بود؛ رفتار آلسعود درقبال حجاج ایرانی و سرنوشت مفقودان تغییر کرد و مجبور به ارسال پیام تسلیت و تغییر رویه شدند.