عبدالباری عطوان*: ما 4 روز برای بررسی واکنشها و شناخت ماهیت گام بعدی که امکان داشت محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در سخنرانی حماسی خود از تریبون مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کند، منتظر ماندیم اما به نظر رسید این سخنرانی تهدیدآمیز فقط برای ترحم، درخواست مذاکرات و تلاشهای بیفایده برای جلب توجه رسانهای بود. محمود عباس نیازی نداشت به مجمع عمومی سازمان ملل متحد برود و در آنجا تهدید به عدم پایبندی به توافقنامه امضا شده با اسرائیل کند؛ کافی بود این سخنرانی را از مقرش در رامالله به طور زنده برای مردم فلسطین ایراد میکرد و اگر فعلا در تهدیداتش جدی است باید در اینباره بیشتر توضیح دهد؛ از توقف هماهنگی امنیتی گرفته تا پایان اعلام تشکیل 2 دولت. بنابراین این توافقنامهها هیچ ارتباطی به سازمان ملل نداشت، زیرا تحت نظارت آن صورت نگرفته و زیر نظر کاخ سفید انجام شده است و خارج از تمام قطعنامههای بینالمللی است. محمود عباس تمام تهدیدهای سابق خود را که در طول 10 سال هیچیک از آنها را اجرا نکرده بود جمع کرد و در یک سخنرانی نمایشی ایراد کرد. این سخنرانی در سطح بینالمللی و منطقهای مورد توجه واقعی قرار نگرفت و حتی مردم فلسطین به این سخنرانی هیچ توجهی نشان دادند، زیرا مساله فلسطین برای آنها در درجه نخست قرار دارد. شورای مرکزی فلسطین در ماه مارس گذشته به ریاست محمود عباس در رامالله تشکیل جلسه داد و قطعنامهای برای توقف هماهنگی امنیتی صادر کرد اما چه اتفاقی رخ داد که فقط قدرت نیروهای تشکیلات خودگردان در طول این 6 ماه گذشته افزایش یافت و نیروهای امنیتی این تشکیلات بیشتر هر از زمان دیگر فلسطینیانی که علیه اشغالگری و یورش شهرکنشینان صهیونیست به مسجدالاقصی بهپا خاسته بودند، بازداشت کردند و ما مشاهده کردیم که نیروهای مغرور و جسور تشکیلات خودگردان استخوانهای یک جوان فلسطینی را در اردوگاه «الدهیشه» در بیتلحم خرد کردند که در مقایسه با نیروهای اسرائیلی باید گفت آنها بسیار سنگدلتر از اسرائیلیها هستند. تهدیدهای محمود عباس از لحظه نخست پوچ و توخالی بود، زیرا این تهدیدها عملا با یک جدول زمانی مشخصی همراه نبود و در نهایت نیز با فشارهای جان کری، وزیر خارجه آمریکا مدت زمانی برای اجرای این توافق امنیتی حذف شد و اکنون وی به دنبال همدردی و جلب توجه میگردد نه چیزی بیشتر و نه کمتر. یک ضربالمثل عربی میگوید کسی که تهدید میکند نه میزند و نه عصایش را بلند میکند و هیچ کاری انجام نمیدهد. بنابراین محمود عباس نیز هیچکاری نمیتواند انجام دهد و همچنان به فریب و گمراه کردن مردم خود و سیاست بهدست آوردن زمان ادامه میدهد نه چیزی بیشتر و نه کمتر. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، محمود عباس را بیشتر از خود مردم فلسطین میشناسد بنابراین تهدیدهای توخالیاش را برملا کرد و در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کرد بدون پیششرط آماده است که به مذاکرات با فلسطینیان بازگردد. فدریکا موگرینی، وزیر خارجه اتحادیه اروپا از محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین نامهای دریافت کرد که آن را طوق نجاتی برای او میدانست. موگرینی از اسرائیل خواست به اجرای توافقنامهها پایبند باشد و از فلسطینیان نیز خواست به مذاکرات بازگردند. کمیته چهارگانه بینالمللی نیز بعد از خواب عمیقی که 10 سال طول کشید و در این میان شهرکنشینی افزایش و گسترش یافت تصمیم به احیای فعالیتهای دوباره خود برای مذاکرات بین فلسطینیان و اسرائیلیهای گرفته است. این آمپول بیهوشکننده اروپاییها بر قلب محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و صائب عریقات، مذاکرهکننده ارشد تشکیلات خودگردان فرود خواهد آمد بنابراین تشکیلات خود گردان بالا بردن پرچم فلسطین مقابل مقر سازمان ملل را نفوذ سیاسی بزرگی برای خود به شمار میآورد اما آنها با سرگرم شدن به دستاوردهای بیهوده، اصل مساله فلسطین، رنج مردم و مقدساتی را که زیر پای اشغالگران قرار گرفته است فراموش کردهاند؛ یک ضربالمثل انگلیسی میگوید «انسانهای کوچک از کارهای کوچک خوششان میآید». مساله فلسطین یکی از مقدسترین مسائل در تاریخ است و همانطور که ابهتش را از دست داده اهمیتش را نیز از دست داده است و علت آن هم تهدیدهای توخالی عباس و شرطبندیهای اشتباهش است که او را به نمادی برای شکست در تمام زمینهها تبدیل کرده است.
*تحلیلگر برجسته مسائل منطقهای