یکی از کارهای موثری که مسؤولان و دستاندرکاران در حوزه جنگ نرم باید همیشه دقت داشته باشند بحث استفاده از ابزارهای فرهنگی است که در تمام دنیا بویژه در کشورهای غربی برای تهاجم و هجوم نرم به فرهنگهای دیگر مورد استفاده است و یکی از این ابزارها سینماست. سینما در دنیای امروز به اندازهای مهم شده که میتوان از آن بهعنوان یکی از ابزارهای انتقال فرهنگ استفاده کرد. اما آیا سینما در کشور ما در چنین جایگاهی قرار دارد؟ آیا سینمای ملی ما یک ابزار برای جنگ نرم است؟ به نظر میرسد پاسخ این سوالها در حال حاضر منفی است، چرا که سینمایی که از نظر مردم قابل پذیرش نیست و مردم با محصولات سینمایی همزادپنداری نمیکنند و آن را به فرهنگ و ریشههای فکری خود نزدیک نمیدانند قطعا نمیتواند بهعنوان ابزاری قدرتمند برای دفاع نرم استفاده شود. بهعنوان مثال در کشوری مانند آمریکا سینما انعکاس سیاستهای کشور و متأثر از اندیشهها و فرهنگ این کشور است. اگر شاهد افزایش تولید فیلمهای اکشن و به نوعی قهرمانسازی به شیوه غربی در هالیوود بودهایم این موضوع قطعا با منافع ملی و سیاسی آنها هماهنگ است. بهواقع بحث بر سر این است که آمریکا چگونه با این فیلمها در درجه اول شهروندان خود را با سیاستهای فرهنگی و اجتماعی کشور همراه میکند و در درجه دوم چگونه با این فیلمها در حوزه تهاجم نرم دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد اما متأسفانه سینمای امروز ما چنین نیست، چرا که سینمایی که در آن به جای طرح مسائل فکری و ریشهای و هماهنگ با فرهنگ کشور و منافع ملی، فیلمهایی غالبا بیمایه و پوچ ساخته میشود، کوچکترین تأثیری در فرهنگسازی و انتقال مفاهیم فرهنگی به خارج از کشور نخواهد داشت.
تجملگرایی بیهدف و سینمای پوپولیستی تنها بخشی از عیبهای سینمای امروز ایران است که قرار بوده ابزاری برای مبارزه با جنگ نرم باشد اما نباید به واسطه این عیبها از همه چیز ناامید شد و سینما را که میتوان بهترین بهرهبرداری را در راستای فرهنگسازی از آن کرد به حال خود رها کرد تا در گرداب ابتذال و پوچگرایی و سطحینگری بیفتد بلکه باید با تعیین استراتژیهای مشخص و برنامهریزیهای طولانیمدت خود را برای یک مبارزه مستقیم سینمایی آماده کرد.