printlogo


کد خبر: 146579تاریخ: 1394/7/13 00:00
مردود شدن خیلی‌ها در آزمون مرگ هادی
باشد که هدایت شوید

مهدی طاهرخانی: بی اخلاقی، سودجویی و کسب شهرت حالا حد و مرز نمی‌شناسد. وقتی چیزی به اسم حریم خصوصی به هیچ انگاشته شود طبیعتا عواقبی دارد به سان آنچه امروز در مراسم هادی نوروزی می‌بینیم. فقط
3 ساعت از خبر مرگ بهت‌آور و شوکه‌کننده کاپیتان قرمزها گذشته بود که سودجویان شروع به کار کردند. بی‌آنکه ثانیه‌ای به بُعد اخلاقی کارشان فکر کنند چنین پیامکی را برای مشترکان خود فرستادند؛ مرگ کاپیتان یکی از تیم‌های محبوب. برای جزئیات بیشتر عضو شوید هر پیام 30 تومان. یعنی مرگ یک پدر
30 ساله، همسر جوان و کاپیتان تیم فوتبال یک باشگاه پرطرفدار هم می‎تواند یک گزینه برای سودجویی باشد. متاسفانه دستگاه پیام‌رسان باشگاه پرسپولیس هم برای مخاطبانش چنین پیامکی را گسیل داشت. برای آنها تنها این پول است که ارزش دارد و هر کاری را می‌شود از دریچه بی‌اخلاقی پیش برد. اما این پایان کار نبود. وقتی اصحاب رسانه متوجه حضور افراد سرشناس در خانه هادی نوروزی شدند بی‌آنکه از صاحبخانه اجازه بگیرند با دوربین خود به خصوصی‌ترین مکان زندگی او رفتند و از هرچه دوست داشتند فیلم و عکس گرفتند. همسری که نمی‌توانست مرگ شوهر را هضم کند و طبیعتا شوکه بود حرف‌های جگرسوزی را به زبان می‌آورد اما آقای خبرنگار که احساس تکلیف می‌کرد همه این ضجه‌ها را فریم به فریم گرفت و فیلمبرداری کرد تا در کسری از ثانیه روی سایت بگذارد. حالا جنگ بین سایت‌ها است. چرا آنها از گریه زن نوروزی فیلم دارند ما نداریم؟ چرا آنها از لحظه ورود پسرش که می‌خندید و نمی‌دانست دیگر یتیم شده و در خانه پی پدر می‌گشت آنها تصویر دارند و ما نداریم؟ چرا کسی نتوانست دختر 8 ماهه او را پیدا کند تا با عکاسی از او آمار کلیک سایت‌مان را بالاتر ببریم. میزبان متاثر و شوکه بود و حیا به خرج داد اما میهمان از این دیزی‌باز هیچ فروگذار نکرد. به مدت یک روز عکاسان و خبرنگاران هر چه دوست داشتند کردند و دیگر صحنه‌ای و حرفی از همسر داغدار هادی نوروزی نبود که آنها روی سایت خود نگذارند. لابد اسمش خبررسانی است. باید یک ملت از ضجه‌های همسر نوروزی مطلع باشند! باید عکس‌های  بعضا نامناسب او (که شاید دوست نداشته باشد پخش شود) حتما در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست بچرخد. باید فیلم حیرانی او مقابل بیمارستان آتیه و آنجا که فریاد می‌زند «وای بر ما، وای بر پرسپولیس که کاپیتانش را از دست داد» حتما فیلم گرفته می‌شد تا آمار کلیک سایت بالاتر برود. اگر اسم این رسالت خبررسانی است؛ لعنت به هر چه خبر. داستان پنجشنبه تمام شد تا به قصه ملال‌آورصبح جمعه برسیم. آخرین حضور هادی در ورزشگاه آزادی. هیچکس تصور نمی‌کرد نزدیک به 25 هزار نفر به ورزشگاه بیایند. اما در خواب مسؤولان و تصمیم‌گیران این سودجویان بودند که مقابل در پارکینگ استادیوم ایستادند و به مردم قبض‌های 5 و 8 هزار تومانی فروختند. فقط حیف که در کیوسک فروش بلیت بسته بود تا سازمان لیگ هم یک سودی از جنازه هادی ببرد. حالا فدراسیون فوتبال و مسؤولان ورزشگاه آزادی صریحا می‌گویند آنکه بلیت فروخت از ما نبود بلکه یک عده سودجو بودند که خودشان شروع به این کار کردند. بر فرض درست بودن این ادعا باید سوال کرد؛ نیروی انتظامی و حراست ورزشگاه کجا بود؟ با این حرف نمی‌شود این اقدام شرم‌آور را توجیه کرد. آن سودجویان هم حساب‌شان مشخص است. نانی را به خانه بردند که آغشته به خون هادی نوروزی بود. نوش‌جانتان اگر از گلوی‌تان پایین رفت. لابد رسالت شغالان هم این است. آخرین سکانس بی‌اخلاقی هم  به همان روز اما به وسط چمن ورزشگاه مربوط می‌شد. جایی که بازیکنان سرشناش و افراد معروف مثل کریمی و عابدزاده و باقی فوتبالیست‌ها مشغول گریه بودند اما یک عده افراد غیرمرتبط که خدا می‌داند چگونه توانسته بودند از جایگاه تماشاگران به وسط زمین بیایند با موبایل سراغ آنها می‌رفتند و طلب عکس سلفی می‌کردند؛ آقای کریمی بی‌زحمت لبخند بزنید! آقای بنگر بگو سیب... وای بر ما، وای بر فرهنگ نداشته‌ای که این روزها در همه جا، از شبکه‌های اجتماعی تا صف اتوبوس و مترو جولان می‌دهد. همان‌هایی که خودشان را وارث کورش و فرهنگ چند هزار ساله می‌دانند اینک برای یک عکس سلفی، برای گرفتن پول پارکینگ، برای فیلم گرفتن از ناله‌های همسر نوروزی، دست و پای یکدیگر را می‌شکنند. شما همه مردود شدید، همان‌هایی که هر چیزی را کپی می‌کنید تا به دست صاحبش برسد. این یکی را لازم نیست کپ بزنید؛ مخاطبش خود شمایید، شمایی که در پنجشنبه و جمعه اسیر شهوت کلیک، پول و شهرت شدید. بله خود شما.


Page Generated in 0/0052 sec